خضوع

خضوع به معنای تواضع و سر به زیر انداختن و آرامی و به معنای فروتنی است.

خضوع یعنی فروافتادگی و نرمی.

جز خضوع و بندگی و اضطرار **** اندر این حضرت ندارد اعتبار (مثنوی)

خضوع ریشه در فطرت آدمی دارد و خطریات چیزی نیست که بتوان از زیر آن شانه خالی کرد. فطرتاً ضعیف در برابر قوی فروتن است پس تذلّل و تواضع همهٔ موجودات در برابر ساحت پروردگارشان ذاتی است.

در سورهٔ شعراء ۴ فرمود: «اِن نَشَأ نُنَزِّل عَلَیهِم مِنَ السَّماءِ آیة فَظَلَّت اَعناقُهُم خاضعین: اگر بخواهیم نشانه‌های از آسمان بر ایشان فرو می‌فرستیم تا فروتنانه بدان گردن نهند.»

امّا خضوع اعناق سر به زیر افتادن گردن آنهاست در اثر خواری و زبونی که مراد اطاعت و فرمان‌برداری است.

از بزرگی پرسیدند: تواضع چیست؟ جواب داد که تواضع آن است که در مقابل حق خاضع بوده و از حق پیروی کنی هر چند از زبان کودکی آن را بشنوی.

تو که کلّی، خاضع امر وی ای **** من که جزءام، ظالم و زشت و غوی (مثنوی)

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «کلّ شیءٍ خاضع لله: هر چیزی برای خداوند فروتن است.»

خشوع و خضوع از نظر معنی ملتفت و نزدیک به هم و از نظر مفهوم متقارب همدیگرند. امّا خشوع حالتی است که از امتزاج محبّت و ادراک هیبت نسبت به شخص مورد خشوع حاصل شود ولیکن محبّت در خشوع غلبه دارد و در خضوع غلبه ندارد.

فرق میان خشوع و خضوع با این‌که معنای تذلیل و انکسار در هر دو هست است که خضوع مختص به جوارح و اعضای آدمی است ولی خشوع مختص به قلب است.

در سوره احزاب ۳۲ آمده: «فَلا تَخضَعنَ بِالقولِ فَیَطمَعَ الّذی فی قَلبِه مَرَضٌ وَ قُلنَ قَولاً معروفاً: پس نرم سخن مگویید مبادا آنکه بیماردل است به طمع افتد و (نیز) سخن به شایستگی گویید.»

خضوع در آیه نازک و نرم سخن گفتن است که همان سخن گفتن با ناز و عشوه است که در واقع یک نوع تواضع در کلام است؛ یعنی در گفتار نرمی و ناز نکنید تا مریض القلب در شما طمع نکند و سخن به متعارف گویید.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.