خضر

خضر لقب یا نام یکی از اولیاء است که عمر جاویدان دارد؛ زیرا به آب حیات دست یافته و از آن نوشیده است. در عربی فصیح «الخَضِر» گفته می‌شود و نیز تلّفظ «الخِضر» را نیز جایز دانسته‌اند و این واژه در متون کهن فارسی «خِضِر» هم به کار رفته است.

در کتب تفاسیر بحث در این است که آیا خضر پیامبر بوده یا نه؟

در قرآن نامی از خضر نیامد، بلکه او را با عنوان کلّی «عَبداً مِن عِبادِنا: بنده‌ای از بندگان ما» (کهف ۶۵) یاد می‌کند و گروهی گویند او پیامبر نبوده بلکه بنده ای از بندگان خدا بوده.

بعضی گویند او همان «الیسع» است که نام او در قرآن آمده. نام اصلی او «بِلیا بِن مَلَکان» بوده و خضر لقب اوست.

و بعضی احتمال داده‌اند که نام این مردِ عالم «الیاس» بوده و از همین‌جا تصوّر پیدا شده که ممکن است الیاس و خضر نام یک نفر باشد ولی مشهور و معروف میان راویان همان قول اوّل است.

در علل الشّرایع از امام صادق علیه‌السلام روایت است که فرمود: «خضر پیغمبر مرسل بوده و حق‌تعالی او را بر قوم او مبعوث گرداند و او قومش را به توحید و اقرار رسالت انبیاء و کتب انبیاء دعوت نموده و معجزه او این بود که نمی‌نشست بر چوب خشکی یا بر زمین سادهٔ بی گیاهی مگر آنکه آن‌ها سبز می‌شدند و از این جهت او را خضر نامیدند و اسم او تالیا بن ملکان بن عامر بن ارفحشد بن سام بن نوح علیه‌السلام است.»

و نیز روایت است که آدم علیه‌السلام برای بقای او تا روز قیامت دعا کرده است.

ابن جریر طبری گفته: خضر و الیاس هر دو زنده‌اند و در زمین سیر می‌کنند.

و داستان هر دو که زندهٔ جاویدان‌اند، به یکدیگر شبیه است. آن دو هر سال به موسم حج، خانه کعبه را طواف کنند و حج گزارند، امّا خلق آنان را نمی‌شناسند. روز و شب بر امّت محمّد صلی‌الله علیه و آله دعا کنند و برای گنه‌کاران آمرزش خواند.

در روایت است که خضر در عصر ابراهیم با وی به نوشیدن آب حیات توفیق یافته.

خضر پیشرو سپاه ذوالقرنین بوده و وی از بهترین اصحاب ذوالقرنین بود. وقتی ذوالقرنین و سپاهیان در جست‌وجوی آب به موضعی رسیدند که در آنجا ۳۶۰ چشمه بود، او به هر یک از یارانش ماهی نمک سودی داد و گفت باید هر کدام ماهی خود را در یکی از چشمه‌ها بشوید. هنگامی‌که خضر ماهی خود را در آب فروبرد، ماهی زنده شد و به سرعت حرکت کرد. خضر آن را دید، دانست آب حیات را یافته است. پس به دنبال ماهی رفت امّا نتوانست آن را بیاورد و دست خالی برگشت. پرسید: با آن ماهی چه کردی؟ گفت: آن را در چشم‌های شستم امّا غایب شد. ذوالقرنین گفت: آیا از چشمه نوشیده‌ای؟ گفت: آری. آنگاه ذوالقرنین به دنبال آن چشمه به راه افتاد و هرچه جست‌وجو کرد، آن را نیافت. پس خطاب به خضر گفت: همانا تو صاحب آن چشمه بوده‌ای و خداوند آن را فقط برای تو ظاهر کرده بود و ذوالقرنین او را به عمر جاویدان مژده داد.

امام رضا علیه‌السلام فرمود: «چون خضر آب حیات نوشید تا نفخ صور زنده است.»

در بعضی ادعیّه مانند «دعای امّ داوود» نام خضر در کنار نام پیامبران بنی‌اسرائیل ذکر شده است.

روزی موسی علیه‌السلام با خود گفت گمان نمی‌کنم خدا خلقی آفریده باشد که داناتر از من باشد. پس خداوند به او فرمود در محلّ تلاقی دو دریا مرد عابدی است باید از او پیروی کنی و تعلیم بگیری.

لیکن خضر به صراحت به او می‌گوید که تو توان آن نداری که در طریق تعلیم، رفتارهای مرا تحمّل کنی. «اِنّکَ لَن تستطیع معی صبراً.» (کهف ۶۷) ولی موسی می‌گوید بر کارهای تو صبر توانم کرد. تا این‌که سوار کشتی می‌شوند و خضر ناگاه کشتی را سوراخ می‌کند و موسی بر کار او اعتراض می‌کند. بعد در جایی دیگر بر راهی می‌رفتند، خضر نوجوانی را دید، او را کشت و موسی دوباره معترض شد و سرانجام به دهکده‌ای رسیدند و از ساکنان آن روستا طعامی خواستند ولی پاسخ منفی شنیدند. در آنجا دیواری یافتند که رو به ویرانی بود. خضر آن را تعمیر کرد و موسی به طریق سؤال به او اعتراض کرد که چرا مزد نخواستی؟ بعد از این سه واقعه خضر به او گفت: «هذا فراق بینی و بینک» (کهف ۷۸) امّا هر سه کار من حکمتی داشت. کشتی را سوراخ کردم چون به جمعی از مستمندان تعلّق داشت و با آن روزی خود را تأمین می‌کردند و پادشاه ظالم آن دیار هر کشتی را که می‌دید غصب می‌کرد، آن را معیوب کردم تا به آن چشم طمع ندوزد. نوجوان را کشتم زیرا که در آینده راه کفر و عصیان می‌صرفت و پدر و مادر مؤمنش را نیز به کفران می‌کشاند. پس او را به امر حق کشتم تا فرزند صالح دیگری نصیبشان شود. امّا دیوار را تعمیر کردم؛ زیرا گنجی که از آن دو یتیم بود زیر آن دیوار مخفی بود و اگر فرومی‌ریخت، جای گنج هویدا می‌شد. تقدیر الهی اقتضاء کرد که آن دو گنج در آینده به آن دو یتیم برسد نه دیگران.

خضر پیامبر بوده و الآن در کنار امام زمان (عج) است. گویند آب حیات خورده که منظور از آب حیات آب ظاهری نیست که بگوییم در چشمه‌ای روی زمین است، بلکه آن از غیب است.

و خضر مظهر اسم الحی خداوند است و این‌که خضر چند سال عمر کرده دقیق نیست. اخباری هم که در قصص‌الانبیاء نوشتند، با اغماض سند است.

و این‌که خلق خدا را دستگیری می‌کند و عدّه‌ای از عرفا ادّعا داشتند که خضر علیه‌السلام را دیده‌اند و ایشان از اوتاد است.

در روایات نقل شده که امیرالمؤمنین بر بالای منبر سخن می‌گفت و پرسشی را پاسخ می‌فرمود. خضر علیه‌السلام سخن او را تصدیق کرد و اظهار نمود: «یا امیرالمؤمنین شما درست فرمودی و حق مطلب را ادا کردی.»

داوود رقّی گفت: دو برادر برای زیارت رفتند. یکی از آن دو بسیار تشنه شد به‌طوری‌که از روی الاغ افتاد. برادر دیگر در وحشت شد و شروع به نماز و دعا کرد و خدا و حضرت محمّد صلی‌الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه‌السلام و تمام ائمه تا آخرین آن‌ها حضرت صادق علیه‌السلام را بر زبان آورد و کمک خواست.

ناگهان دید مردی ایستاده می‌گوید: چه شده؟ جریان را نقل کرد. یک قطعه چوب به او داد و گفت بگذار در دهانش. همین کار را کرد و او چشم باز کرد و نشست و هیچ تشنه نبود. وقتی آن برادر خدمت امام صادق علیه‌السلام در مدینه رسید، حضرت فرمود: حالت برادرت چگونه است و چوب را چه کردی؟ عرض کرد: وقتی برادرم به آن حال رسید، چنان اندوهگین شدم که پس از زنده شدن و بازگشت روحش از شادی، چوب را فراموش کردم. امام فرمود: «آن ساعتی که تو به گرفتاری برادرت مبتلا بودی، برادرم خضر پیش من آمد و به‌وسیلهٔ او تکّه‌ای از چوب طوبی بَرایت فرستادم …»

از امام رضا علیه‌السلام نقل است: «وقتی رسول خدا صلی‌الله علیه و آله رحلت یافت، خضر علیه‌السلام حاضر شد و بر در خانهٔ پیامبر صلی‌الله علیه و آله ایستاد درحالی‌که پیامبر صلی‌الله علیه و آله و علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم‌السلام) درون خانه بودند … امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: این شخص برادرم خضر بود که برای تعزیت و تسلّی دادن شما در وفات پیامبر صلی‌الله علیه و آله به اینجا آمده بود.»

در متون عرفانی خضر، نمونه عشق و مظهر عقل است.

خضر، انسان کامل و ولیّ فاضل و مرشد راهنما را گویند که در هر دوره‌ای از ادوار به دستگیری و ارشاد خلایق می‌پردازد و بی‌حضور او نمی‌توان راه به انجام رسانید.

بدان که انسان کامل را به اضافات و اعتبارات به اسامی مختلف ذکر کرده‌اند و جمله راست است: شیخ و پیشوا و هادی و مهدی و … و خضر، گفته‌اند که آب حیات خورده و هر جا که قدم بگذارد، باعث سرسبزی و نضارت و آبادانی گردد.

طیّ این مرحله بی همرهی خضر مکن **** ظلمات است بترس از خطر گمراهی (حافظ)

عرفا خضر را راهنمای طریقت می‌دانند.

دریا نکوه در ره و من خسته و ضعیف **** ای خضر پی خجسته مدد ده به همّتم (حافظ)

داستان خضر و موسی دربارهٔ نیاز به استاد و نیز وظایف مرید در قبال پیر بسیار مورد توجّه است.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.