دستورالعمل
بدان که اساتید طریقت، دستورالعملهایشان با هم فرق میکند. راهی که اساتید آنان رفته و خود یافتهاند را به تلامذه میدهند. هر نسخهای، حاوی همان احکام طریقتی است که چشیده و تشخیص در آن دادهاند که به طی طریق کنندگان میدهند. مثلاً بعضی راه ریاضت و توبه و جوع را نشان میدهند که با تمرین و جوع و پرهیز از اطعمه و اغذیه، زیاد میشود راه رفت. بعضی سخاوت را گوشزد میکنند. گروهی توکل و تسلیم را افضل میشمرند. عدهای خدمت به خلق را رمز رستگاری میدانند. دستهای عجز و ناتوانی و خاکساری و تواضع را دلیل راه رفتن میدانند و گروهی گویند: به قدرتی که خدا به تو داده نگاه کن و شکر نعمت و سپاس و حمد او کن تا حق تو را، به عطایای بیشتری نصیب کند و اکابر گفتهاند: بزرگترین حجاب، انّیت و منیّت است، باید این، مادر بتها را کشت. بعضی راه عقل را ارائه میدهند که آن حجت درونی و هادی سُبُل است. گروهی گویند: علم و بحث و قال و قیل، هیچ استفادهای ندارد؛ باید به مسائل معنوی و قلبی پرداخت و علوم مقصد نیستند و عمر تلف کردن در این چیزها، سالک را از رسیدن به هدف نهایی دور میکند. دستهای بر آناند که زهد و پارسایی راهگشاست؛ که دنیا همانند سایه است که اگر تو دنبال دنیا بروی، او از تو فرار میکند و گروهی، عبادات را رمز موفقیتهای الهی میدانند و اصرار در بجا آوردن نُسُک و نماز و روزه و …میکنند. بعضی اکابر گویند: هر چه نفست خواهان است از او بگذر؛ که نفس، همیشه راحتی و آسایش را دنبال میکند و عاقبت شخص را در ورطه سرازیری و بدبختی میاندازد. چه آنکه هر لذت و میلی، دلیل بر سعادت نباشد و نفس، میلش به شقاوت و حیله زدن میباشد و اعاظم طریقت، گوشزد میکنند که هر عملی و سیرهای را باید از مرشد و استاد، نسخه گرفت. استادی که حاذق و راه رفته باشد و شاگردی اساتید اهل عرفان را، سالها کرده باشد؛ تا بتواند داروی لازم و احتیاط را بدهد. چون همه کسانی که در طول تاریخ فرجام خوبی داشتند و به نتایج عالی رسیدند و خود و خدای خود را شناختند از راهبران و استادان کامل و مرشدان طریقت استفاده کردهاند. بعضی اهل محبت، فقط توسل صرف و محبت را گوشزد میکنند که موالیان محبین را آخرالامر دستگیری میکنند و از آنان، بعضی به ادعیه متمسّک و از طی مراحل و منازل هیچ خبری ندارند؛ و دائم دم از محبت میزنند. خلاصه آنکه، طریق الی الله مختلف است؛ نسخهها هم گوناگون است و هر کسی طریق خود را به صواب میداند؛ اما اثبات چیزی، نفی غیر خود را نمیکند. یافتهها برای هر کسی حجت است. «تا یار که را خواهد و میلش به که باشد.»