دریا
صورتهای ما از بحر بیکران حق است که میآیند و میروند. ما موجهایی از آن، حقیقتِ نامتناهی هستیم که چند صباحی نمودی داریم. عارف که کاسه و ظرف وجودیاش از معرفت الهی پُر شود در دریا غرق میشود و به مقام فنا میرسد. ما نمایشها و تشخّصاتِ جلوهٔ اوییم که از دریا، همانند موجی برمیخیزیم و دوباره در آن فرومیرویم، پس موجها و نم ها، صورت متعیّن ماست که از مظاهر دریای حق است. صورتهای ما محدود است و دریای وجود مطلق نامتناهی است. ما جزئیم که از کل آمدهایم و بهسوی کلّ بازمیگردیم.