وبلاگ

دست بر جای مار و عقرب‌گزیده!

مرحوم آیت‌الله سید هادی خراسانی در کتاب خود می‌نویسد: روی پشت‌بام خوابیده بودیم که ناگهان مار دست یکی از خویشان ما را گزید. مدتی مداوا کرد ولی سودی نبخشید. آخرالامر جوانی به نام سید عبدالامیر نزد ما آمد و گفت: کجای دست او را مار گزیده است؟ چون محل مارزدگی را به او نشان دادند، بلافاصله دستی به آن موضع زد و بکلّی محل درد خوب شد. سپس گفت: من نه دعایی دارم و نه دوایی؛ فقط کرامتی است که از اجدادم به ما رسیده است، هر سمّی که از زنبور یا عقرب یا مار باشد، اگر آب دهان یا انگشت به آن بگذاریم خوب می‌شود. جهتش این است که جدّ ما سید ابراهیم دمشقی (در سال ۱۲۸۰ هـ. ق) موقعی که آب به قبر شریف حضرت رقیه افتاد جسد حضرت رقیه را سه روز روی دست گرفت تا قبر شریف او را تعمیر کردند؛ و از آن‌وقت، این اثر در خود و اولادش نسل به نسل مانده است که زنبور و عقرب و مارگزیده به دست ذریه او خوب می‌شوند؛ اما جریان آب افتادن در قبر چنین است که شیخ محمّد علی شامی گفت: جدّ مادری من سید ابراهیم دمشقی که سن او از نود افزون بود مردی محترم و دارای سه دختر بود. شبی دختر بزرگ، حضرت رقیه را خواب می‌بیند که می‌فرماید: به پدرت بگو به حاکم بگوید: میان قبر و لحد من آب افتاده و بدنم در اذیت است. بیاید آنجا را تعمیر کند. دختر به پدر سید ابراهیم می‌گوید، ولی از ترس غیر شیعه به حاکم نمی‌گوید. شب دوم دختر دوم و شب سوم دختر سوم عین همین خواب را می‌بیند و او از ترس اقدام نمی‌کند. شب چهارم خودش حضرت رقیه را خواب می‌بیند و با عتاب می‌فرماید: چرا حاکم شهر را خبردار نکردی؟ صبح سید نزد حاکم رفت و جریان خواب را نقل کرد. حاکم امر کرد، علما و خوبان شام از شیعه و سنی بروند غسل کنند و لباس خوب بپوشند، آنگاه به دست هر کس قفل درب حرم باز شد همان کس برود و قبر را نبش کند و جسد را بیرون بیاورد تا قبر مطهر را تعمیر کنند. همه دست به قفل زدند، باز نشد، مگر سید ابراهیم که قفل باز شد. هر کس کلنگ می‌زد فایده‌ای نداشت تا سید ابراهیم کلنگ زد و قبر نبش شد و بدنِ سالم و نازنین رقیه با کفن که آب زیادی در کنار جسد جمع شده بود، بیرون آورد و سه روز روی دست و زانوی خود نگه داشت به جز وقت نماز. این سه روز سید به عنایت محتاج آب و غذا و آب و تجدید وضو نشد، بعد از تعمیر قبر، بدن را دفن کردند. بعد از سه روز دعا کرد خدا به حق رقیه به او پسری بدهد و خدا در سن پیری پسری بنام سید مصطفی به او داد و به دستور سلطان عبدالحمید عثمانی تولیت زینبیه و مرقد رقیه و ام‌کلثوم و سکینه را به سید واگذار نمود.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.