دو امتحان از آیتالله میرزا محمدتقی شیرازی (نقد و بررسی)
۱- از مرحوم شیخ محمد بهاری پرسیدند: ما به آقا میرزا محمدتقی شیرازی (که بعد از شیخ مرتضی انصاری مرجع تقلید شد) آیا رجوع کنیم یا نکنیم؟
بهاری میگوید: من امتحانش میکنم! میرزا شیرازی در صحن سید الشهداء نماز جماعت میخوانده و مردم به او اقتدا میکردند. روزی آقای بهاری آمد و سجادهاش را پهلوی سجاده ایشان انداخت و مقارن ایشان شروع کرد به نماز خواندن، درحالیکه میرزای شیرازی هم نماز میخوانده. بعد از فراغت از نماز به آن افرادی که سؤال کرده بودند فرمود: از این مرد تقلید کنید! برای اینکه در تمام حالات نماز اصلاً خطوری در قلبش پیدا نشده که این شیخ آمده پهلوی من و در مقابل من نماز میخواند.
۲- گویند شیخ بهاری در سفری زیارتی که به سامرا میرفتند همپالگی آقا میرزا تقی شیرازی شد. فرمود: یک مطلب علمی را پیش کشیدم و میخواستم میرزای شیرازی را عصبانی کنم که از میدان بدر رود تا یک جملهای، یک کلامی خلاف بگوید. ولی در تمام مسافرت بین کاظمین و سامرا که هجده فرسخ بود آن هم مسافرت با قاطر؛ آنچه کردم یک کلام از دهان ایشان بیرون نیامد. حتی بعضی اوقات من تصنّعاً میگفتم: مثلاً شما این مطلبی را نمیفهمید، ولی ایشان ابداً از آن روشش تعدّی نمیکرد و آرام جواب مرا میداد.
* نقد: بنده فقیر که سالها شرححال عارفان را خواندم و شنیدم و یا از آنان مشاهده کردم، در سیره آنان چنین امتحانی آن هم از عارفی سترگ که سیرهاش بر رجاء و عشق و صفا بود، نخواندم و نشنیدم و مشاهده نکردم. به آنانی که سالها در عرفان عملی زحمت و مجاهدت کردند هم بازگو شد فرمودند: اصلاً این نوع مسائل به ذهن عارفان خطور نمیکند تا عملاً سبب رنجش و عصبانیت مرجع تقلیدی بزرگوار شوند. برای همین است که گفتهاند در هر فن و علم و صنعتی متخصص آن علم باید نظر دهد نه آنکه کسی در عرفان نظری و عملی راه نرفته و از مقام عرفا و واصلین خبری ندارد وارد بر نظر و حکم مطلبی که اصلاً زیبنده یک عارف والامقام که زبانزد همگان است میگردد!