راه
راه، طریق سلوک الی الله است.
راه توحید، آشکار است و نورانی و رهروان آن بر صراط مستقیماند.
راه؛ یکی راهی است که خداوند برای بندگانش آماده نموده و این از برای کسانی است که خدا با فضل و احسانش آنان را هدایت نموده و دیگر، راه گمراهان و کسانی که مورد خشم و غضب الهی قرار گرفتهاند.
امّا منظور از راه در عرفان، راه خدا و سلوک الی الله است.
به عارفی گفتند یکی از مریدانت در راه افتاده بود. فرمود: خدا را شکر که در راه افتاده، از راه نیفتاده.
فرمودهاند: «الطّریق اِلی الله بعدد انفاس الخلایق»
طریق، راه حق است.
جمیع عقاید حقّه و اعمال صالحه و اخلاق حمیده، طریق الی الله است و صراط الهی که صراط مستقیم است.
تمام راهها استاد میخواهد و بدون استاد نمیشود راه را طی کرد. یک عدّه از اساتید، راه فکر در پیش میگیرند مثل آقای بهاءالدینی که میگفت چهار سال فکر کردم تا دری به روی ما باز شد. بعضی اساتید راهشان فقط ذکر است و بعضی دیگر راهشان محبّت است و فقط از عشق خدا و محبّت ائمه و امام زمان دم میزنند و در فکر و ذکر، تخصّصی ندارند. راه بعضی اساتید، معرفت است و دنبال معرفت نفس و معرفت خداوند متعال هستند و در دیگر مسائل وارد نمیشوند و بعضی دیگر، اهل صلح و صفا و مسائل اخلاقی میباشند. آقای رضوی هندی، شاگرد آقای قاضی سیرهای خاص داشت؛ مثلاً برای سلامتی امام زمان گوسفند قربانی میکرد و حالت خاصّ خود را داشت و در ذکر و فکر و پرورش شاگرد نبود.
آقای کشمیری خیلیها را دیده بود، حتّی مرتاضین هند. ایشان هفت هزار توحید، چهل هزار یا الله … را خوانده و خیلی زحمت میکشید. در معاصرین کسی را که همانند ایشان ذکر بگوید ندیدم. راه آقای کشمیری ذکر، فکر، معرفت نفس، توسّل و … بود.