رجا

رجا به معنای امیدواری و ضدّ یأس است.

راجی امید دارد به مطلوب خود برسد و مأیوس از درک مطلوب خود ناامید است.

رجا عبارت است از سرور و نشاط قلب به خاطر انتظار آنچه مطلوب اوست به شرط آنکه وقوعش را متوقّع و منتظر بوده و سبب عقلائی داشته باشد و انتظار به این خاطر باشد که اکثر اسباب آن فراهم است. در این صورت نام رجا بر این انتظار صادق است.

ولی اگر کسی بدون سبب، منتظر وقوع محبوب باشد نام غرور و حماقت بر آن صادق‌تر از رجا است و اگر اسباب آن معلوم الوجود نبوده و از عدم آن‌ها نیز اطّلاعی در دست نباشد بهتر است به‌ جای رجا به آن تمنّا بگوییم.

خر کجا ناموس و تقویْ از کجا **** خر چه داند خشیت و خوف و رجا (مثنوی)

کسی که طاعت ندارد، دلش را از اخلاق بد نگه نمی‌دارد و … انتظار دارد خداوند او را بیامرزد، این انتظار، حماقت است. در سوره اعراف ۱۶۹ فرمود: «آنان که متاع این دنیای پست را گرفته‌اند و می‌گویند (اگر ما گناه کنیم) به زودی آمرزیده خواهیم شد.»

شخصی به امام صادق علیه‌السلام عرض کرد: گروهی از دوستداران شما مرتکب معصیت می‌شوند و می‌گویند ما امید داریم. امام علیه‌السلام فرمود: «دروغ می‌گویند، اینان دوستداران ما نیستند. اینان گروهی هستند که به آرزوی دراز بیجا دل خوش کردند. هرکس امیدوار به چیزی است برای آن عمل می‌کند (مَن رَجاء شیئاً عمِلَ لَه)»

و مردی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام درخواست موعظه کرد، فرمود: «از کسانی مباش که بدون عمل، به آخرت (بهشت) امیدوار باشی و با داشتن آرزوهای دراز، امید به توبه داری.»

واژه رجا بر انتظار رسیدن به چیزی محبوب و مطلوب است و آن وقتی درست خواهد بود که همهٔ اسبابی که تحت اختیار بنده است برای وصول به آن آماده باشد و تنها اسبابی که خارج از اختیار و امکان اوست باقی مانده باشد و دفع موانع و مفاسد آن را از فضل خدا امید داشته باشد.

در مورد چیزهایی که یقینی است رجا نمی‌گویند. مثلاً به هنگام طلوع خورشید کسی نمی‌گوید به طلوع خورشید امیدوارم یا کسی نمی‌گوید به آمدن شب امیدوارم. امّا مثلاً مدّت‌هاست باران نیامده، دعا و استغفار می‌کنیم و امید و رجا داریم که باران ببارد.

به هر حال واژه رجا و خوف تنها بر چیزی اطلاق می‌شوند که مورد شکّ و تردید باشد و در چیزهایی که قطعیت دارد به کار برده نمی‌شود.

بخشش محضی ز لطفِ بی‌عوض **** بودم اومید، ای کریم بی‌غرض (مثنوی)

رو سپس کردم بدان محضِ کَرَم **** سویِ فعلِ خویشتن می ننگرم

کِای ملائک باز آریدش به ما **** که بُدستش چشمِ دل سوی رجا

بدان که رجا از جملهٔ مقامات سالکان و احوال طالبان است. این وصف را زمانی مقام گویند که ثابت و پابرجا باشد و آنگاه حال می‌نامند که عارضی و زودگذر باشد.

منشأ رجا معرفت به فضل و کرم خداوند و لطف و انعام او و توجّه به این حقیقت است که او خلایق را به خاطر انتفاع و بهره‌وری از آن‌ها نیافریده و نه از طاعت و عبادت آنان بهره‌مند و نه از معصیت آنان متضرّر می‌شود و معرفت به عنایت و تفضّل پروردگار که وعدهٔ مغفرت و آمرزش گناهان بندگان با پشیمانی و ندامت بنده داده است.

رجا باعث باشد بر ترقّی درجات کمال و بر سرعت سیر در طریق وصول به مطلوب و نیز رجا مقتضی حسن ظنّ باشد به مغفرت و عفو باری سبحانه و تعالی و ثقت به رحمت او. در سوره بقره ۲۱۸ آمده: «اولئک یرجون رحمة الله: به رحمت (بخشایش) خداوند امید دارند.»

و عدم رجا در این مقام باعث یأس و قنوط باشد.

از آثار رجا در انسان، دوام مجاهده و مواظب بر اعمال در تمام حالات است و دیگر احساس لذّت از روی کردن به خدا و بهره‌مندی از مناجات اوست.

صدق رجا پیوسته انسان را به مراقبت و مواظبت و پاک‌سازی وامی‌دارد.

رجا دو قسم است: پایدار که از آن محبّت ملکه گردد و دیگری گذراست که از آن ریشه عجز و تقصیر و حیا به ظهور می‌رسد.

رجا برای دو گروه بسیار مورد نیاز است: یکی آنکه یأس و ناامیدی بر او غلبه کرد و دیگر کسی که خوف بر او چیره شده است.

رجا حرارت خوف را فرومی‌نشاند و سبب می‌گردد که سالک گرفتار ناامیدی نشود.

امّا حدّ رجا تا سر حدّ لقاء است و چون لقاء حاصل شود، رجا زایل می‌گردد؛ به عبارت دیگر خوف و رجا که دو بال در راه سلوک هستند و سالک با آن دو حرکت می‌کند، اگر به فنای نفس برسد، دیگر به این دو بال نیاز نخواهد بود.

البته ذکر این نکته ضروری است که قالب‌های ذاتی نفوس در این دو صفت هم منحصر به فرد است. چنان‌که حضرت یحییٰ علیه‌السلام خوفی و حضرت عیسیٰ علیه‌السلام رجائی بود.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.