روز میثاق
روز میثاق، روز ازل است که ارواح به روبیّت حق اقرار آوردند. در سوره اعراف ۱۷۲ آمده: «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زادههای آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی میدهیم.»
خداوند به رسولش صلیالله علیه و آله فرمود: «ای محمّد، روز میثاق بندگان را دو گروه کردیم: ۱) گروهی نواخته و دل به آتش مهر ما سوخته. ۲) گروهی گریخته و با دون ما آمیخته.»
ابن نباته گفت خدمت امیرالمؤمنین علیهالسلام بودم. مردی وارد شد و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین من شما را دوست دارم در پنهانی همانطور که در آشکارا دوست میدارم. حضرت با چوبی در دست داشته به زمین ساعتی میزد. آنگاه سر برداشت و گفت دروغ میگویی. به خدا قسم چهرهٔ تو را در میان چهرهها و اسمت را در میان اسمها نمیبینم. اصبغ گفت من از شنیدن این مطلب سخت در تعجّب شدم. در همین موقع مرد دیگری آمد. او نیز گفت: یا علی من تو را در پنهانی چنان دوست میدارم که در آشکارا دوست میدارم. حضرت با چوبی که در دست داشت به زمین میزد. سپس سر برداشته و فرمود: «راست گفتی، سرشت ما سرشتی مورد رحمت است. در روز میثاق خداوند از آنها پیمان گرفت. هرگز کسی از این گروه خارج نمیشود و کسی داخل آنها نمیگردد تا روز قیامت.»
حضرت باقر علیهالسلام فرمود: «خداوند میثاق شیعیان ما را به ولایت برای ما گرفته درحالیکه آنها بهصورت ذرّ بودند در روز اخذ میثاق به اقرار برای خدا به ربوبیّت و برای محمّد به نبوّت و بر حضرت محمّد خداوند امّتش را عرضه کرد در سرشت گل درحالیکه بهصورت شبح بودند. طینت آنها را از همان سرشت آدم آفرید. خداوند ارواح شیعیان ما را دو هزار سال قبل از بدنها آفرید و بر آنها عرضه داشت و به پیامبر اکرم و حضرت علی معرفی کرد. ما آنها را با اسلوب و طریقه صحبت کردن میشناسیم.»
پیغمبر صلیالله علیه و آله فرمود: «امّت مرا در روز اخذ میثاق بر من عرضه کردند. پس اوّل آنکس که به من ایمان آورد و تصدیق من کرد بعد از بعثت علی بن ابیطالب علیهالسلام بود و او صدّیق اکبر است.»
از دم صبح ازل تا آخر شام ابد **** دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود (حافظ)
بدان که جماعت سعدای ازلی که سابقهٔ محبّت لم یزلی، ایشان را در مرتبهٔ علم و مقام و احدیت به محبّت ذاتی خود مخصوص گردانید تا ابد بر صفت محبّت ذاتیه ثابت قدم خواهند بود؛ زیرا که خاتمه فرع سابقه است.
آه از روز اوّل، اگر آن روز، عنایت بود، طاعت سبب مثوبت است و معصیت سبب مغفرت و اگر آن روز عنایت نبود، طاعت سبب ندامت است و معصیت سبب شقاوت. شکر که شیرین آمد نه به خویشتن آمد. حنظل که تلخ آمد نه به خویشتن آمد کار نه به آن است که از کسی کسل آید و از کسی عمل، کار آن دارد که شایستهٔ خود که آمد در ازل.
بر عمل تکیه مکن زانکه در آن روز ازل **** تو چه دانی قلم صنع به نامت چه نوشت (حافظ)
خواجه عبدالله انصاری گوید همه از آخر کار میترسند و عبدالله از اوّل؛ و خاتمه کار همان را آشکار میکند که قضای الهی در امّ الکتاب (لوح محفوظ و علم الهی) به آن پیش گرفته است.
ملامتم به خرابی مکن که مرشد عشق **** حوالتم به خرابات کرد روز نخست (حافظ)