روغن فروش مُحب
امام صادق علیهالسلام فرمود: مردی روغن زیتون فروش بود و بسیار به پیامبر صلیالله علیه و آله محبت داشت. بهطوریکه هر وقت میخواست دنبال کارش برود اول به چهره پیامبر صلیالله علیه و آله آنقدر نگاه میکرد تا پیامبر صلیالله علیه و آله به او بنگرد و بعد دنبال کارش میرفت.
روزی آمد و نگاه کرد و رفت. ولی لحظهای بعد برگشت. چون پیامبر صلیالله علیه و آله او را دید به وی اشاره کرد که بنشیند، چون نشست فرمود: «امروز کاری کردی که پیشازاین نکرده بودی؟»
عرض کرد: «به خدایی که تو را به پیامبری برانگیخت چنان دلم را دوستی و یاد تو پر کرده که نتوانستم پی کارم بروم لذا بهسوی شما دوباره برگشتم.» پیامبر صلیالله علیه و آله او را دعا کرد و فرمود: «خوب است.»