زبان
یکی از زمانمندترین جوارح، زبان است. زبان در مثل، همانند آتش و هم خرمن است؛ کلمات نیکو، خرمن حسنات را جمع کند و کلمات بد، همانند آتش، حسنات را میسوزاند. روح از این جارحه در افغان است. زبان هم میتواند گنج بیپایان باشد و هم میتواند درد بیدرمان باشد که هم دل خود را جریحهدار میکند و هم مردم را به خشونت و گمراهی بکشاند. زبان هم صفیر خدعه گری است که با صدا درآوردن، پرندگان را در دام بیندازد و هم انیس وحشت و ایام هجران میباشد؛ یعنی عاشق به خواندن و نغمهسرایی اشعار و آواز با تنهایی، خود را بسر میکند. زبان هم امان را از شخص میگیرد و هم آماده برای زیان رسانیدن به کسی میباشد. زبان را از بد گفتاری و کلمات تشویش انگیز، باید دور داشت تا مردم در امان باشند.