زبان

زبان از بزرگ‌ترین نعمت‌های خدا و لطائف عجیب خلقت و از احسانات با ارزش اوست. چه این عضو از نظر جسم کوچک و در مقام طاعت و عصیان بسی بزرگ است. همین‌طور سایر اعضا هرکدام محدوده‌ای خاص دارند ولی زبان دارای میدانی گسترده است و در خیر و شر مجالی وسیع دارد؛ بنابراین سزاوار است که این عضو پیوسته تحت حکم عقل و شرع قرار گیرد.

ای زبان هم گنج بی‌پایان تویی **** ای زبان هم رنج بی‌درمان تویی (مثنوی)

خداوند بر زبان واجب کرده است که آنچه را قلب به آن معتقد و معترف است بگوید و خود امر فرمود: «قولوا لِلنّاس حسناً: به مردم سخن به نیکی بگویید.»

امام صادق صلی‌الله علیه و آله فرمود: «زکاةُ اللّسان النّصح لِلمسلمین وَ التّقیّظ لِلغافلین وَ کثرة التّسبیح و الذّکر و غیره: زکات زبان اندرز دادن به مسلمانان و بیدار کردن غافلان است و تسبیح و ذکر بسیار گفتن و جز این‌هاست.»

از اعضایی که مراقبت از آن به طور مدام واجب است و در واقع ترجمان قلب و مقاصد آن است زبان می‌باشد. یکی از نعمت‌های بزرگ خدا همین زبان است که به بعضی با خصوصیّت خاص عطا فرموده است. چنانچه در قرآن می‌فرماید: «وَ جعَلنا لهُم لسانَ صدقٍ عَلیّا» (سوره مریم ۵۰) ما به اسماعیل لسان صدق دادیم و او را بلند گردانیدیم و حضرت ابراهیم از خدا درخواست لسان صدق کرده و عرض می‌کند: «وَ اجعَل لی لسانَ صِدقٍ» (شعراء ۸۴) از آنجا که انبیاء درخواست زبانی وارسته می‌کنند و به بعضی زبان صدق مخصوص می‌دهند، معلوم می‌شود که اهمیّت آن از جوارح و اعضای دیگر کمتر نیست.

آیا نمی‌بینی خداوند میان خود و رسلش هیچ‌چیز را همانند کلام برای مکنونات علمش و خزائن وحیش قرار نداد و همچنین انبیاء به‌وسیلهٔ کلام، امّت‌هایشان را تفهیم می‌کردند. پس هر وقت خواست صحبت کنی، اوّل آن را بسنج و به قلبت عرضه کن؛ اگر برای خدا و در راه خداست شایستهٔ گفتن می‌باشد و اگر چنین نباشد پس سکوت بهتر است. زبان ترجمه کنندهٔ باطن انسان است و خبر دهندهٔ قلب اوست به‌وسیلهٔ آن هرچه در سرِّ باطن مستور است ظاهر می‌گردد.

بی‌گمان که هر زبان پردهٔ دل است **** چون بجنبد پرده، سِرها واصل است (مثنوی)

آفاتی که از طرف زبان متوجّهٔ انسان می‌شود عبارت‌اند از: سخن گفتن دربارهٔ چیزی که به او مربوط نیست، سخن زاید (پرگویی و یاوه‌گویی)، غوطه‌ور شدن در باطل، مجادله و لجاجت در کلام (مراء)، خصومت (منازعه)، فحش و ناسزا و بدزبانی، لعنت کردن، شعر و غنا، شوخی (که منجر به معصیت شود)، مسخره کردن و استهزاء، افشای اسرار، وعدهٔ دروغ، گفتار و سوگند دروغ، غیبت، بهتان، شماتت، سخن گفتن دوگانه (نفاق) و … رسول خدا صلی‌الله علیه و آله فرمود: «بیش‌ترین گناه آدمیزاد از زبان اوست.»

لازم است سالک ترک افزونی کلام کند و به موجز و مختصر اکتفا نماید و شرط کند که بیش از مقدار ضرورت سخن نگوید. زبان سَر را با زبان دل یکی کند. در سخن گفتن نسبت به پدر، مادر، استاد، بزرگان و همسایه کمال احتیاط را روا بدارد. اگر نتواند، پس شرط و نذر کند و یا زبان را به استغفار، تحمید، تمجید، تمایل و تسبیح حق‌تعالی مشغول کند. از شهوت کلام پرهیز نماید، همان‌طور که از شهوات دیگر پرهیز می‌کند. به نحو مشروع آن را در حبس و بند کند. مخصوصاً جدال، اشکال‌تراشی، عیب‌جویی و نقص در کلام را به هر مقدار که ممکن است ترک کند. چه آنکه ریشهٔ انیّت و عجب را قوی کرده و انسان خیال می‌کند که کسی شده است!

پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله فرمود: «آنان که در غیر یاد خدا پرگویی می‌کنند، قلب‌هایشان قاسی است ولیکن خودشان درک نمی‌کنند.»

امام صادق علیه‌السلام فرمود: «نجات مؤمن در نگهداری زبان خود است.»

اگر کسی مراقبهٔ لسان داشت و حدّ او را مراعات نمود و آن را به محرّمات آلوده نکرد، آنگاه وقتی با خدا صحبت می‌کند (نماز) و یا وقتی حضرت حق با او صحبت می‌کند (قرآن) کارش به جایی می‌رسد که به زبان سَر می‌گوید و به زبان دل جواب لبیک را می‌شنود و در کشف و شهود با انبیاء و اولیاء صحبت می‌کند.

گوش آن کس نوشد اَسرارِ جلال **** که چو سوسن صَد زبان افتاد و لال (مثنوی)

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.