زنّار
۸۸۴. نظر کردم بدیدم اصل هر کار **** نشان خدمت آمد عقد زُنّار
با نظر کشفی دیدم که کمر بستن بر خدمت و طاعت، نشان خوبی و اصل هر کار است.
۸۸۵. نباشد اهل دانش را مُعوَّل **** زهر چیزی مگر بر وضع اول
اعتمادی بر اهل دانش در تمام موارد وضع الفاظ و معانی نیست. مگر بر وضع اول که بر چه وضع و ثابت بود که زنّار بر وضع اولی، دلالت بر عقد خدمت کند.
۸۸۶. میانْ دربند چو مردان بِمَردی **** درآ در زمرهٔ أوْفوا بعَهْدی
خدمت و طاعت را مانند مردانِ مرد، در میان محکم نما و در زمرهٔ کسانی که خطابِ «اوفوا بعهدی: به عهد من وفا کنید.» (بقره: ۴۰) به آنها رسیده در آ.