سوخته

کسی که دنبال هوی و هوس است جان را فدای جسم می‌کند؛ یعنی جان را به آتش می‌کشاند تا جسم پرورده شود؛ اما عارف کسی است که در عشق حق سوخته است و بر خار و خاشاک جسم آتش می‌افکند.

سوختم من، سوخته خواهد کسی **** تا زمن آتش زند اندر خَسی

سوخته: فتیله، به عاشق سوخته تعبیر می‌شود. فتیله‌ای که قابل آتش است را بگیر که زودتر آتش را جذب خود کند.

سوخته چون قابل آتش بُوَد **** سوخته بستان ‌که آتش کش بود

عارف سوخته به عشق، آتش عشق را به خود جذب می‌کند. انسان عاری از عشق، سرد است. ندای عاشقی ندارد و باید از نفس عارفان عشق، گرمی بگیرد تا آتش در جانش بیفتد و به فنا برسد.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.