سکوت
سکوت، شعار اهل تحقیق است تا حقیقت احوال گذشتگان و آنچه بر آنها گذشته را بررسی کنند.
سکوت کلید هر راحتی از دنیا و آخرت است و موجب حفظ از خطا و لغزشهاست. خداوند آن را پوششی بر جاهل و زینتی بر عالم قرار داده است. از آثار سکوت، دوری از خواهشهای نفسانی، ریاضت نفس، شیرینی عبادت، از بین رفتن قساوت قلب، عفّت، مردانگی و کیاست میشود.
پس بر زبان قفل بزن و آن را باز مکن مگر ضرورتی ایجاب کند؛ مخصوصاً اگر کسی را از برای خدا و در راه خدا، برای گفتن و مذاکره شایسته پیدا نکردی.
ربیع بن خُثیم این چنین بود: در اول هر روز کاغذی پیش خود میگذاشت و هر چه به زبان میگفت را در آن مینوشت و در شب آنچه نوشته بود را مطالعه میکرد و به نفس خود در هنگام محاسبه میگفت: «آه! کمگویان نجات یافتند و ما بسیار گفتیم».
بعضی از اصحاب رسول خدا اینچنین بودند که سنگریزهای در دهان میگذاشتند و هر وقت میخواستند حرفی بزنند، با خود فکر میکردند که آیا این سخن برای خدا و در راه خدا و به قصد خداست، آنگاه آن را از دهان بیرون آورده و سپس تکلم میکردند.
بسیاری از صحابهٔ پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم آهی بلند از سینه همانند آدم پر درد میکشیدند و حرف زدن آنها شبیه به افراد بیمار بود.
سبب هلاکت خلق و نجاتشان، در گفتن و سکوت است. پس خوش به حال کسی که توفیق شناسایی محاسن و معایب کلام و فواید سکوت را بداند، چرا که این از اخلاق پیامبران و شعار برگزیدگان است.
کسی که ارزش گفتن را دانست، آن وقت سکوت را پیشهٔ خود کند. هر که بر لطایف سکوت اشراف پیدا کرد و به خزائن او راه برد، آن وقت کلام و سکوتش عبادت خواهد بود و بر این عبادت غیر پادشاه جبّار کسی اطلاع پیدا نمیکند.