نواری نزد حقیر موجود است که از حضرت استاد سؤالات متعدد در موضوعات مختلف میپرسند و ایشان با اختصار و موجز جوابها را بیان میدارند. ما تمام آن پرسشها را با جوابها؛ در اینجا میآوریم، امید است لطافت جوابها برای خوانندگان و طالبان معرفت و عرفان مثمر ثمر واقع شود. این نکته شایان ذکر است که این مصاحبه در اواخر عمر استاد بوده که ایشان در حال کسالت بودند.
۱. درباره جدّ پدری بگوئید.
جدّم آیتالله سید حسن کشمیری از علماء و مراجع کربلا بود و در آذربایجان ایران مقلد داشت. خیلی ملّا بود و همچنین صاحب کرامت بود. آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی شاگرد ایشان بود.
۲. از چه زمان درس (رسمی) نه مقدماتی طلبگی را شروع کردید؟
از سن پانزدهسالگی (توضیح آنکه استاد، درس جدید یا مکتبخانه نرفتند و از اول مقدمات درس حوزوی را شروع کردند اما از سن پانزدهسالگی رسماً بهعنوان یک طلبه کوشا و فاضل شناخته میشوند. فرمودند من هنوز ریش صورتم روئیده نشده بود که پدرم بر سرم عمامه گذاشت).
۳. اساتید درس سطح حوزه شما چه کسانی بودند؟
منطق یعنی حاشیه ملّا عبدالله را نزد آقا شمس بادکوبهای و لمعه را نزد آقا سید احمد اشکوری و رسائل و مکاسب را نزد شیخ مرتضی طالقانی خواندم.
۴. درباره شیخ مرتضی طالقانی بگوئید.
او در سیر و سلوک شاگرد آخوند کاشی بود، بیش از ۱۰ سال نزد ایشان بودم و بیشتر درسها را نزدش خواندم. او صاحب کرامت بود و ضمیر (نیت باطنی) را میخواند.
۵. آیا کرامتی از ایشان یادتان هست؟
بله، روزی یک عربی آمد و نزد او از سنگباران کردن خانهاش از جانب اجنه، شکایت کرد و گفت: چیزی بدهید تا این مشکل حل شود. ایشان فرمود به سمت قبله بایست و بگو: یقول مرتضی خادم محمّد و آل محمّد اخرجوا من الدار: یعنی مرتضی طالقانی خادم محمّد و آل محمّد میگوید: ای اجنه از این خانه خارج شوید. آن مرد رفت و بعد از مدّتی آمد و گفت: دیگر اجنه خانهام را سنگباران نمیکنند.
۶. چند سال خدمت مرحوم سید علی آقا قاضی بودید؟
چهار، پنج سال.
۷. آقای قاضی را چطور دیدید؟
ایشان انسان ملکوتی و الهی و فانی فی الله بود، شخص بزرگی بود.
۸. آیا دستور ذکری از ایشان گرفتید؟
ذکر یونسیه به عدد ۴۰۰ مرتبه را در سجده و ذکر یا حی یا قیوم را به من دادند.
۹. از اساتید دیگر شما آقای اراکی بودند؟
شیخ علیاکبر اراکی شخص بزرگی بودند و از شاگردان آخوند خراسانی بود. در عرفان بزرگ بودند.
۱۰. شما درس خارج را بیشتر نزد چه کسی خواندید؟
نزد آیتالله خوئی.
۱۱. استقبالی اخیراً نسبت به سید علی آقا قاضی در طلّاب شده است.
بله، جا دارد.
۱۲. از سید علی آقا قاضی و حالات ایشان بگویید.
او شخص ملکوتی بود، میان مردم نبود، فانی فی الله بود. وقتی جنازه سید علی آقا قاضی را تشییع کردند، عبا دوزی که گاهی قاضی (به خاطر بعضی صفات پسندیده) در دکانش مینشست؛ دید خیلی در تشییع شرکت کردند، تعجب کرد و گفت: او گاهی دکانم مینشست، ولی نمیدانستم آدم ملّایی هست. آقای قاضی خود را نشان نمیداد.
۱۳. از سید علی آقا قاضی کیمیا خواستید؟
بله، ایشان ذکر اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک عمّن سواک را فرمودند زیاد بگو.
۱۴. با آیتالله بهجت کی آشنا شدید؟
ایشان در مدرسه جدّ ما سید محمدکاظم یزدی بود با او آنجا آشنا شدم. دوران طلبگی ایشان مهذّب بودند و کتاب رسائل قسمت اصالة البرائة را نزد ایشان خواندم.
۱۵. سید علی آقا قاضی با چه عملی به این مقام رسید؟
روزه زیاد میگرفت، ذکر یونسیه را ترک نمیکرد. منزوی از خلق بود و از مردم دوری میکرد. توکل او بر خدا قوی بود.
۱۶. از شاگردان سید علی آقا قاضی بگویید؟
آیتالله بهجت؛ شیخ علی محمّد بروجردی که خیلی مبرّز بودند؛ آقا سید احمد کشمیری شخص بزرگی بود و او قاضی ثانی (قاضی دوم) بود و شبها نمیخوابید.
۱۷. سید علی آقا قاضی آیا به دروس عنایت داشتند؟
نه، عنایتی نداشتند (چون سیره ایشان بر تهذیب نفس بود، نه حفظ الفاظ و عبارات و کلمات…)
۱۸. کسی بخواهد راه خدا برود چه کاری باید انجام دهد؟
هرچه میتواند روزه بگیرد، عزلت از مردم کند، کم بخوابد، نماز شبش ترک نشود، ذکر یونسیه چهارصد مرتبه در سجده بگوید؛ البته کملّین سه هزار مرتبه میگویند، راهی به غیر از این نیست.
۱۹. استاد چه مقدار میتواند تأثیر داشته باشد؟
بدون استاد نمیشود. تمام راهها استاد میخواهد؛ الحمدلله ربالعالمین.
۲۰. چه کار کنیم به حضرت بقیةالله نزدیک شویم؟
روزی یک ساعت با حضرت خلوت کنید، در جای خلوت زیارت سلام علی آل یاسین بخوانید، المستغاث بک یابن الحسن والمستعان بک یابن الحسن به عدد زیاد بگوئید. یا صاحبالزمان ادرکنی یا صاحبالزمان اغثنی بگوئید. توسل به او پیدا کنید تا رفاقت با حضرت زیاد شود.
۲۱. درباره مردن پسر سید علی آقا قاضی، ایشان چه فرمودند؟
آقا قاضی پسری داشتند (به نام سید باقر که در کودکی برق او را گرفت) وفات کرد مادر و زنهای توی خانه خیلی گریه میکردند.
ایشان فرمودند: پسرم الآن پیش من بود، اینها بیخود گریه میکنند.۲۲. آقای قاضی چی را میدیده؟
قالب مثالی پسر (یعنی روح او) را میدیده است.
۲۳. شما نسبت به راه خدا آیا استعداد داشتید؟
از بچگی به این کار عشق داشتم، دائم با پیرمردها علمای عامل بودم، با جوانها نبودم. با شیخ محمّد حسین تهرانی که از شاگردان آخوند خراسانی بود، زیاد بودم.
۲۴. آیا آدم فوقالعادهای بود؟
آدم خوبی بود. با شیخ علیاکبر اراکی هم زیاد بودم.
۲۵. از وادیالسلام بگویید؟
همهاش وادیالسلام بودم، گاهی شبها هم آنجا میخوابیدم.
۲۶. چه میدیدید؟
روح و ریحان، وادیالسلام بهشت است.
۲۷. بعد از اینکه فروردین سال ۱۳۵۹ به ایران آمدید، امام خمینی (ره) چه سؤالی از شما کردند؟
گفتند: ایران را چطور دیدید؟ گفتم: تاریک است.
۲۸. درباره منزل مسکونی چه فرمودند؟
گفتند: از خرید خانه مضایقه نکن، برایمان همین خانه (خیابان دور شهر خیابان صدوق قم) را خریدند.
۲۹. امام خمینی را چطور دیدید؟
شخص بزرگی بود، نظیر نداشت. اراده عجیبی داشت. مستقیم در کار بود. ثبات داشت، کأنّه میدید، از آرامش برخوردار بود.
۳۰. در کربلا شما ایشان را دیدید و گفتید: شما را دوست دارم؛ ایشان هم چیزی به شما گفتند، آیا یادتان هست؟
نه
۳۱. با امام خمینی رفیق بودید؟
بله، ارادت داشتم.
۳۲. ایشان در نجف به شما گفتند: در نجف دفن میشود؟
بله، من در جواب گفتم: به ایران میروی و در آنجا دفن میشوی.
حاج آقا مصطفی خمینی (قدّس سرّه) به شما درباره رفتن به ایران چه گفت؟
ایشان از من سؤال کرد: آیا در آینده حکومت ایران هستم؟ گفتم: نه، آنجا نیستی.