وبلاگ

من امام زمان او بودم!

روزی استاد بعد از اذان صبح به حرم امیرالمؤمنین علیه‌السلام مشرف شدند و دیدند کسی استخاره می‌گیرد و عده‌ای از مردم هم دورش جمع هستند. فرمودند: کنجکاو شدم و جلو رفتم، دیدم: شخصی استخاره می‌گیرد؛ اما قسمتی از دعای استخاره را جا می‌اندازد.

به او گفتم: این قسمت دعا را هم باید بخوانید، که نخواندید!

بعداً شخصی گفت: فلان شخص در حرم استخاره می‌گرفت، امام زمان آمد و دعا استخاره را فرمود و رفت.

من به آن گوینده گفتم: امام زمانش من بودم، من به او گفتم! سپس حضرت استاد از گفتن این جمله خندیدند.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.