شکر
شکر هر نعمتی از نعمتهای معنوی، بر شاکر لازم است و چون نفحهای از حقیقت و معارف، به هر کس رسید، شکر آن بجای آورد. اگر ناسپاسی کند، آن موهبت، دستخوش آفت شود. اگر کسی توان شکرگزاری ندارد، خدمت سپاسگزاران واقعی کند؛ که اینان، مظهر شاکریّت حقاند و منعم را به حقیقت شناختند و از جان، سپاس حق گویند.
سالک وقتی فهمید که حضرت حق، او را توفیق طی مراحل و منازل نموده، از کاهلی بگریزد و تلاش را رها نکند. تا او را از مرتبه علمالیقین به عینالیقین برساند. پس تکالیف و ریاضات و اوراد، همه برای رسیدن به اوست؛ و در این راستا بارکشی اصل و کار سالک است. یارکُشی فعل اوست. به این توفیق، شکر و سپاس باید کرد که میان صد هزاران، قرعه کار به نام او زده است. استاد ما میفرمود: «قومی به جدّ و جهد گرفتند وصل دوست»؛ که از اصول سیر صعودی و ترقی الی الله است. چون لطفهای حق در این مراحل دیده شد، سالک از شکر نعمت نباید غافل شود تا از یاد الطاف، طبق گفته قرآن (ابراهیم/۷)، بیشتر نصیبش گردد.