شیطان نفس
پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «هیچ کس نیست، مگر آنکه شیطانی دارد». پرسیدند: یا رسولالله! شما هم دارید؟ فرمود: «آری! خداوند مرا بر او غالب کرد و او تسلیم من شد و مرا جز به خیر امر نمیکند».
همه نفس دارند، امّا آنکه به بدی امر میکند، نفس امّاره است.
حضرت یوسف علیهالسلام فرمود: «إنَّ النَفسَ لَأمّارةٌ بِالسوء إلّا ما رَحِمَ رَبّی: نفس انسان را به بدی فرمان میدهد، مگر کسی را که خدا به او رحم کند».
اگر نفس حضرت یوسف علیهالسلام امّاره بود، پرده عفّت و عصمت دریده میشد. مراقبه و حفظ و نگهبانی درونیِ او، وی را از تسلیم شدن در مقابل شیطانش نجات داد. قوّه واهمه و امّاره که از آن به شیطان تعبیر میکنند در انبیاء و اولیاء (چون عصمت ذاتی دارند) راه ندارد، امّا در غیر آنها بدترین دشمن نفس است. چرا که راهها را نشان میدهد و فریبکار است. چون مطمئنه نشده، نقشه میکشد و تسلیم نمیشود و تا آخرین لحظات عمر از کار و هنرش دستبردار نیست.
مراقب بودن در تمام احوال و اعمال ضروری و واجب است. نفس چون آمر است و فرمان میدهد، گاهی از راه طاعت وارد میشود و دهها باب عبادت باز میکند و مقابل انسان میگذارد، امّا قصدش در آخر خرابکاری است و به خاطر تکیه بر طاعت، آخر کار همه را حبط میکند. پس بدون مراقبه نمیتوان بر هیچ کار نفس اعتماد کرد، چون تمایل به اسفل دارد و در واقع انسان تا به اطمینان صددرصدی نرسد، رام و تسلیم اوامر اوست، مگر با مراقبه اعمال، عبادات، گفتار و کردار خود را حفظ کند که این هم توفیق الهی و لطف خاص میخواهد. حق فرمود: « شیطان را بر آنان که ایمان آوردند و بر خدا توکّل کردهاند، تسلّط و برتری نیست». آری! آنان کسانی هستند که رنگ تعلّق ندارند و نمیگیرند و همیشه در محاسبه و مراقبه به سر میبرند.
غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود **** زِ هر چه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است