سیر عوالم
عوالم طبیعت و خیال و عقل برای همگان است، امّا واهمه (وهم و خیال) بیشتر در حیوانات حاکم است، اگرچه بعضی انسانها همانند بهایم با قوّه واهمه حرکت میکنند.
فعلیّت هر کس اوّل به ماده، طبیعت و آشنایی او با عالم حس و شهادت است. وقتی ترقّی کند، به عالم مثال و خیال میرسد که برزخ میان ماده و عقل است و مدرک جزئیات است.
وقتی در سیر به درجه عقل رسید، درک کلیّات کند و به مشهودات بالاتری از خیال رسد و با مجاهدات به بصیرت شهودی رسد. پس با عبور از ماده که زوال و تغییر دارد، به عالم مثال رسد که جنبه مدرکات و معلوماتش بیشتر است و پس از عبور از عالم مثال و خیال، عالم معقولات و مشهودات را درک کند و معرفت به نفس پیدا کند. انسان برای سیر عوالم غیرمادی نیاز به تهذیب دارد تا به آثار آن برسد و بهعبارتدیگر برای درک روح و ملکوتِ همهچیز نیاز به عبور از عالم عقلی و رسیدن به عالم مجرّدات و حقایق است که در این مختصر نگنجد و به تفصیل شرح داده شود. ولیکن از باب مثال میتوان گفت تا دانشآموزی از تحصیل دبستان نگذرد، به دبیرستان نرود و چون عبور از دبیرستان کرد، به دانشگاه راه یابد و وقتی دانشگاه را گذراند، آن وقت به فوق تواند رسید.
و هر چه عبور مراقبی بیشتر شود، زلالتر، جمعتر و جمیلتر میشود. چه آنکه حجابها کمکم از بین رفته و از کمیّت به کیفیّت رسیده و مورد توجّه و تکریم حق قرار میگیرد.
مشکل عبور از عالم مثال همین دلبستگیها، کثافات و احجاب است که با مراقبه کامل این سعی به نتیجه خواهد رسید. تا سالک از هر یک از مراحل و منازل عبور نکند، مزه مرحله بعدی را نمییابد.
مراقبه در سیر عوالم شهود و غیب یکی نیست، ولیکن انسان وقتی در سلوک حقیقی قرار گرفت و به ریسمان حبل الیقین متمسّک شد، در بساط قرب درآید و اتّصال سبب میگردد که ترقیّات هم بیشتر شود. امید است سرعت سیر از پلّههای نردبان سلوک و عروج با تمسّک به مراقبت انجام گیرد و خستگی و سستی در سالک راه داده نشود.