وبلاگ

تفحّص در پوستین خلق

سعدی گوید: «یاد دارم که در ایّام طفولیّت متعبّد بودمی و شب‌خیز و مولع (حریص) زهد و پرهیز. شبی در خدمت پدر نشسته و همه‌شب دیده بر هم نبسته و مصحف (قرآن) عزیز بر کنار گرفته و طایفه‌ای گرد ما خفته.

پدر را گفتم: از اینان یکی سر برنمی‌دارد که دوگانه‌ای (نماز دو رکعتی) بگذارد،‌ چنان خواب غفلت برده‌اند که گویی نخفته‌اند که مرده‌اند. گفت: جان پدر! تو نیز اگر بخفتی بِه از آن‌که در پوستین خلق افتی.»

آری! توجّه به هر چیزی اشتغال فکری و ذهنی به آن چیز را به بار می‌آورد. چون سالک به فکر خویش باشد، از خلق فارغ است و چون به یاد حق باشد، از یاد شیطان فارغ است. امّا وقتی حسّ تفحّص، تجسّس و اخبار جویی زیاد شود، اشتغال فکری به شنیدنی‌ها و اخبار زیاد می‌شود و در نتیجه فکر فارغ نخواهد بود. این نوع توجّه اگر چه به زبان نیاید و صاحب آن ساکت باشد، امّا فکر و قلبش حالت استماع دارد و دوست دارد دیگران بگویند و یا به یک سؤال کوچک، اخبار زیادی از خلق را به دست آورد. چنانچه کراراً این نوع افراد دیده شده‌اند. گرچه عیب‌جویی،‌ اشکال، سوءظن و اعتراض از طریق زبان جاری می‌شود، لکن تحریک و تفحّص از قلب صادر می‌شود. چه شده است که طالب حق (که گوید حالت مراقبه دارم) در پوستین خلق وارد می‌شود؟!

اصلاً مراقبه با داخل شدن به اخبار خلق سازگاری ندارد. چه آنکه سالک می‌خواهد در حضور بوده و شاهد مشهود (حق) باشد و این با رفت و آمد در میان خلق و اطلاع از جزئیات آن‌ها منافات دارد. چه طور شده که از افلاک، کرّات، حیوانات، کوه‌ها و اشجار تفحّصی (از نظر سیر آفاقی) انجام نمی‌گیرد،‌ لکن در زندگی خلق و علّت ترقّی مادی و یا تنزّل و … آنان تفحص می‌شود. تازه اگر بفهمد که طرف دشمنش بوده که به خود می‌بالد و می‌نازد که ببین! خصم ما زمین خورد و همه‌جا از خویش تعریف می‌کند.

مرد سُفلی دشمن بالا بود **** مشتری هر مکان پیدا بود

به هر تقدیر شخص جاسوس،‌ نقش مرد سفلیٰ بود و هر چه بیند و شنود، مشتری اوّل بود.

ای که جان را بهر تن می‌سوختی! **** سوختی جان را و تن افروختی

پس چنین انسانی از دایره مراقبین خارج و از زمره عارفان جداست. عارفان و مراقبان در جستجوی حقّ و حقیقت و حق جویان هستند و به سر و صداهای مشکوک و بی‌معنای خلق کاری ندارند و هرگاه توجّه‌شان به کار و افعال خلق رود، زود تائب شوند و در پی آن نیایند،‌ بلکه با دل و دیده دائماً نظر به خورشید جهان‌آرای حق دارند.

ز آتشِ دل و آبِ دیده نُقل ساز **** بوستان از ابر و خورشید است باز

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.