مردِ ره
گویند که شخصی نزد شیخ ابوالحسن خرقانی (م. ۴۲۵) آمد و گفت: «خواهم که خرقه پوشم.» شیخ فرمود: «ما را مسئلهای است. اگر جواب دهی شایسته خرقه باشی. آیا اگر مرد، چادر زنی در سر گیرد، زن شود؟» گفت: نه! فرمود: «اگر زنی جامه مردی پوشد، هرگز مرد شود؟» گفت: نه! فرمود: «تو نیز اگر در این ره مرد نشوی بدین مرقّع پوشیدن مرد نگردی».
خوش بود گر محک تجربه آید به میان **** تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
سلوک و جهاد اکبر آسان نیست و با تنپروری سازگاری ندارد. عدّهای به خیال آنکه توانایی سلوک را دارند، این در و آن در میزنند و خداجویی میکنند و خود را مشتری حقایق و معانی و معاینات میدانند.
علم تقلیدی بوَد بهر فروخت **** چون بیابد مشتری، خوش بر فروخت
مشتری علمِ تحقیقی حق است **** دائماً بازار او با رونق است
طلب طالب اگر به تقلید باشد که باطل است و در امتحان سیهروی حاصل شود و اگر واقعی باشد مصداق کریمه «آنان که در راه ما مجاهدت میکنند، ما راههای خویش را به آنان نشان داده و هدایت کنیم»، است.
اگر مرد، مرد ره بود (چنانکه نقل کردیم) لباس معنا و حقایق برازنده اوست. اگر مرد ره نبود، ملبّس به لباس اهل معنا شدن، در معرض سیهرویی قرار گرفتن است. حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «مردم برای نجات خود یا عالم ربّانی هستند یا متعلّم و دانشآموز و یا همانند پشهها در فضا پراکندهاند». پس آنکه همانند پشه در فضا معلّق بود، مردانگی ندارد. آنکه متعلّم است ولی بر سبیل نجات نیست، طوطیوار اقوال و الفاظ و اصطلاحات را یاد میگیرد؛ و آنکه عالم است به علم نظری، عالم است امّا ربّانی نیست. در نتیجه مرد ره، یا عالم ربّانی است یا متعلّم سبیل نجات.
مرد ره با به کار بستن ریاضت و مراقبه شدید، آهن و زره را در دستش موم میکند و آنکه این چنین نیست، موم در دستش آهن شود.
آهن از داود مومی میشود **** موم در دستت چو آهن میبود