ظن
آنهایی که به ظنّ و استدلال ظاهری دل بستهاند، با یک یقین و استدلال قوی و یک شبهه در چاه سرگشتگی افتند. چرا که آسیبپذیری آنان بسیار است و طیّ طریق به حقیقت بر آنان، ترافیک ایجاد کرده است. اصحاب ظنّ در مقابل اهل یقین در وسوسه هستند؛ لذا فرمودند: پای استدلالیان ظاهری، چوبین است و پای چوبین مصنوعی، نمیتواند پا بر جا باشد، بلکه متزلزل است. ببینید کوران با عصا راه رفته و بینایان بی عصا راه میروند. در هر حالت نابینایان با کمک افراد بینا راه میروند که درون چاه نیفتند. جمله مردم، به نوعی قوهٔ تمییز ندارند و جزء اصحاب ظنّ و قیاس و استدلال ظاهری هستند. این رحمت حق است که این رحمت را نصیب آنان میکند تا از هم نپاشند و از بین نروند. عصای کوردلان به درد راهنمایی و قطبیت نمیخورد، بلکه بهاندازهٔ ضرورت زندگی جلو میرود. لازمهٔ حیات واقعی برای آنان، این است که به مدد ولیّ واصلی و استادی حاذق، عصای تقوا و سلوک به دست گیرند تا به حقیقت واصل شوند. حضرت آدم علیهالسلام به گمانی و وسوسهای، مغلوب قیاس شد که مثلاً نهی از خوردن شجر گندم، مولوی است یا ارشادی؟ و به قول دیگر جنبهٔ تحریمی دارد یا تنزیهی؟ پس مفتون شد و به ظنّ مثبت، آن را خورد و دچار هبوط گردید.