وبلاگ

فروختن عشق

مرد عابدی سال‌ها از خلق کناره گرفت و به عبادت حق پرداخت. در خانه‌اش درخت بزرگی بود و مرغی در آن درخت آشیانه گرفت و با لحن خوش و آواز دلکش خود سکوت آن خانه را در هم می‌شکست. عابد تدریجاً به ندای او مجذوب شد و به وجودش انس گرفت. حق‌تعالی به‌وسیله پیامبر آن عهد، به وی پیغام فرستاد که‌ای عابد! تو سال‌ها از عشق ما سوختی و سرانجام مرا به مرغی فروختی و بانگ وی تو را به جدال کرد.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.