فقر
پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: فقر مایه مباهات است و من بدان میبالم. «الفقر فخری و به افتخر.» فقر در بدایت ترک دنیا و در نهایت فناست. فقیر آن است که از سر همهچیز گذشته باشد. همه موجودات فقر ذاتی و نیاز به ذات غنی و باریتعالی دارند. «انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی» (فاطر:15)
فقر صفاتی آن است که موجودات بعد از ظهور باید راه کمال پیمایند و مظهر صفات او شوند. در اصطلاح، فقر را از مقامات نه از احوال میشمارند، پس تا سالک از خودش بیرون نیامده و تسلیم نشده و مدعی موجودیت خود است، به مقام فقر نرسیده است. به تعبیر دیگر: فقر به ظاهر نداشتن املاک و حقیقتش خروج از موجودیت برای خود است. نشانه فقر صدیقان و فقیران صادق، گله نگذاردن و نهان داشتن آثار سختی و بلاست. هیچکس در این راه نرفت که شکایت کرد و به جایی نرسید هر کس راه فقر رفت و کوشید، از صد هزار نفر یکی را مقصد (مقام فقر) حاصل شد. از علامت فقر، این است که فقیر هیچچیز ندارد و چیزی به دست وی در این جهان و آن جهان نیست، فقر اولیاء با فقر عامه فرق میکند چراکه برای اولیاء، کمال روحانی و برای عامه نقص است. از فقر حقیقی درنهایت به غنای حقیقی میرسد.