قطره ای از دریای وجود
وقتی آب دریا به واسطه گرما بخار میشود، به امر خدا به آسمان میرود و تبدیل به ابر و قطرات باران میشود. چون بر زمین آید و با خاک و هوا (برودت و حرارت) منظم شود، نبات سبز به وجود میآید.
نباتات غذای حیوانات میشود و بعد انسان از گوشت آنها میل میکند و در معدهاش تحلیل شود و قوت گیرد و سپس تبدیل به نطفه شود.
از نطفه تبدیل به علقه و مضغه شود و بعد از چهار ماه در رحم، روح دمیده شود و بعد از تکامل و انقضاء در رحم، فرزندی به دنیا آید.
سپس طفل جوان و بعد پیر گردد؛ و آنگاه مرگ در رسد، جسم خاکی به خاک و روح به عالم ارواح رود.
در مثل همه اجزاء عالم همانند این اطوار را میماند. ظهور وجود مطلق در ممکنات همانند دریایی است که امواج این دریا، کثرات هستند که مجنون وار بدون قرار در حرکتاند چون محدود بوده، در کون و فساد و تجدد قرار گرفته، سرعت و حد آنها را کسی نمیداند و درک نمیکند. پس آنچه از دریا بهعنوان بخار بلند شود و تبدیل به قطره گردد، از قطره در هر زمان و جایی، شکلی و اسمی به خود میگیرد و لباس عوض میکند تا به نهایت سیرش برسد.
همه یک قطره بود آخر در اول **** کزو شد این همه اشیاء ممثل
چه آنکه اشیاء در استحاله و تغییر و تبدیلاند؛ پس همه امواج و تحولات، ظهور ظلی حق هستند و کسی از راز اینهمه عجایب سر درنمیآورد.
از ابتداء تا انتهاء در اطوار مختلف، همه بهعنوان نمودی از بود مطلق، آیند و روند، تنها وجود مطلق همیشه ازلی و ابدی و باقی است.