قوّه خیال
در این جهان پهناور، قوه خیال در انسانها حاکم است و خوف و رجاء از تحریک این قوه، تصور میکند و سپس باندازه حکمت الهیه به آن میرسد. پس جنگ و صلح، ابتدا بهوسیله خیال طرحریزی میشود و فخر و رسواییشان از این قوه نشئت میگیرد؛ اما اولیاء الهی این خیالات واهی و ظنون را ندارند بلکه منعکس از جمال لایزال حضرت حق است و آنچه تخیل کنند به واقعیت میرسد؛ چون اینان از تصرف خام خیال که عامگان دارند، بری هستند.
بعد از قوهٔ واهمه، قوهٔ خیال است که حالت تجرّد را دارد و انسانهای وارسته به همین قوه که از عالم اعلا سرچشمه میگیرد نتیجهبخش است، اما خیالات افراد نادرست و گرفتار دنیا و علوم، نتیجهای جز اسباب غم را فراهم نمیکند. عالم ماده محدود و تنگ است و عالم خیال، به خاطر حالت تجرّدش نامحدود است. هر نوع کمیت در عالم طبیعت وجود دارد، اما در خیال از کمیت رها شده است و هر نوع کم و کیفی را میتواند در خود ایجاد کند و مصوّر نماید.