مارگیر (مرادان دروغین)
بعضیها هم مارند و هم افسونگر (جادوگر)؛ یعنی هم مارگیرند و هم مار؛ با تزویر خاص، بندگان را صید میکنند. اول مار، مارگیر را شیفته خود میکند و سپس مارگیر با خواندن دعوات افسونی آن را صید مینماید.
مرد مارگیر از حرص و کسب و کار افسون مار را میخواند، خودش متوجه نمیشود که مرید مریدان خود هم شده است.
مرد افسونگر، ز حرص و کسب و کار **** در نیابد آن زمان، افسون مار
زبان حال مار این است: نتیجه افسون خود را دیدی که به نام خدا مرا فریب دادی و به خاطر حق مطیع تو شدم نه به خاطر خودت، ولی بدان ای ابلیس روی، ای قطب مکار، یا با زخم من، رگ عمرت را میبرد یا همانند من به زندان گرفتارت میسازد.
یا به زخم من رگ جانت برد **** یا تو را چون من به زندانی برد