مدح و بدگویی
انسان باید مواظب باشد که به خوشآمد گویی و تملق و مداحی افراد، خود را در معرض فریفتن آنها قرار ندهد. زبان متملقین این چنین است:
1- ما هم راز توییم، شریک و همتای توییم.
2- اصلاً مانند تو کسی پیدا نمیشود، در جمال و فضل و احسان هیچکس به پایه تو نمیرسد.
3- هر دوجهان در ملک توست و جانهای ما طفیل توست.
اگر شخصی اسیر خودپرستی باشد، به خود دیدن خودش را گم میکند. بیچاره نمیداند هزاران نفر دیگر را شیطان به آب خودبینی غرق کرده است.
او نداند که هزاران را چو او **** دیو افکنده ست اندر آب جو
چاپلوسی لقمه لذیذی است، مبادا از این لقمه آتشی خورده شود؛ آتشش پنهان است و دودش در آخر کار ظاهر میشود. شخص اگر بینا باشد به مدح مداح فریفته نمیشود. اگر ستایش گر آشکارا بدگویی کند، چند روز دل میسوزد و اثر میگذارد.
مادحت گر هجو گوید برملا **** روزها سوزد دلت زان سوزها
اثر مدح بهواسطه شیرین بودن معلوم نمیشود؛ اما اثر بدگویی تلخ است و مذاق را ناگوار کند و همانند داروی جوشانده، تلخ و تهوعآور است و مدتی باقی میماند. نفس آدمی بر اثر مدح به فرعون تبدیل میشود و کمکم زخمهای روحی و دملهای ناگوار به بار میآورد و آدمی را به هلاکت میکشاند.