وبلاگ

مراقبه گوش (اُذُن)

از مظاهر اسم «سمیع» حق‌تعالی همین گوش است که به انسان داده شده تا ادراک مسموعات کند. اگر آن را در مقابل دریافت کلمات رکیک، محرّمه، ناهنجار و زشت اعم از غیبت، دروغ، تهمت و اباطیل حراست و حفظ کند، هر آینه مراقبه آن را به جا آورده است. در نتیجه گوش دل با گوش ظاهر متّحد شده و قابلیّت استماع کلمات الهی،‌ ملائکه، ارواح طیّبه و تسبیح و تحمید موجودات اعم از انسان و حیوان و غیره را پیدا می‌کند. به‌عبارت‌دیگر وقتی گوش روحانیّت و معنویت گرفت، گوش برزخی باز شود و بشنود آنچه دیگران نشنوند و مُتلذّذ به ندای ملکوتیان و عرشیان گردد.

امّا غفلت گوش آن است که حُجُب او را احاطه کرده باشند، آن‌وقت آن گوش همانند گوش چهارپایان شود. خداوند رحمان می‌فرماید: «و لهم أذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضلّ: آن‌ها گوش‌هایی دارند که با آن‌ها نمی‌شنوند و هم چون چهارپایان‌اند، بلکه گمراه‌تر.»

وقتی این‌طور شد، انگار سنگینی بر گوش باشد و هیچ تفقهی در شنیدن نخواهد داشت. چنان‌که خداوند به رسولش فرمود: «و مِنهُم مَن یَستَمِعُ إلیک و جَعلنٰا علی قلوبهم أکنّة أن یَفقَهُوه و في أذانِهم وقراً: پاره‌ای از آن‌ها به سخنان تو گوش فرا می‌دهند؛ ولی بر دل‌های آن‌ها پرده‌ها نهاده‌ایم که نمی‌فهمند و در گوش آن‌ها سنگینی قرار داده‌ایم».

و در رابطه با گروهی که از این‌ها بدتر هستند، می‌فرماید: «یجعلون أصابِعَهُم في أذانهم: انگشتانشان را در گوش‌های خود می‌گذارند تا صدای حق را نشنوند.»

امّا خوشا به حال مراقبی که گوشش واعیه باشد. خداوند می‌فرماید: «لَنَجعَلَها لَکُم تذکرة و تعیها اُذنٌ واعیة: تا آن را وسیله تذکری برای شما قرار دهیم و گوش‌های شنوا آن را دریابند و بفهمند».

یعنی وقتی پندها و تذکرها و حقایق را می‌شنوند، گوش شنوا دارد و قبول می‌کند، چون پذیرش هست و ادراک هم هست. وقتی استماع باشد حقایق به نحوی در گوش دل رسوخ کند و جای گیرد که انگار از هاتف غیب می‌شنود.

در حریم عشق نتوان زد دَم از گفت و شنید **** زآنکه آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش

اگر کسی به محاسبه باشد، باید محاسبه گوش هم داشته باشد. چه آنکه مسموعات از این طریق به قلب می‌رسند. وقتی حارس و نگهبانی بر این دروازه گذاشته شود، از ورود دشمن و هر نوع میکروب جلوگیری می‌کند. آن وقت در شب گیر نکند و درمانده نشود. دو چیز در مکاشفات و مشاهدات بیشتر از اعضای دیگر موردتوجه است: یکی چشم برزخی و دیگری گوش برزخی؛ و احتمال دارد گاهی هر دو باشد و گاهی یکی باشد و دیگری نباشد. مرحوم محمدتقی مجلسی (مجلسی اوّل) نوشته است: «با استادم مرحوم شیخ بهایی به‌سوی مزار بابا رکن‌الدین در تخت فولاد می‌رفتم. به من فرمود: شنیدی؟ گفتم: نه! فرمود: از قبر بابا رکن‌الدین صدایی شنیدم که فرمود: ای شیخ! مرگ نزدیک است، آماده شو! و بعد از شش ماه استادم – که دائماً در فکر مرگ بود- وفات کرد.»

اینجا گوش برزخی شنیده، لکن چشم برزخی ندیده است. به هر تقدیر خیلی روح‌بخش است و لذّت دارد گوشی روحانیّت پیدا کند و صدای ارواح را بشنود و این جز با مراقبه و ترک استماع هر نوع اباطیل حاصل نمی‌شود. در قیامت هم همه صفات به اندازه معرفت و دارایی عضو محاسبه و اجر و پاداش داده می‌شوند.

فردا که زوال شش جهت خواهد بود **** قدر تو به قدر معرفت خواهد بود
در حسنِ صفت کوش که در روز جزا **** حشر تو به‌صورت صفت خواهد بود

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.