مراقبه گوش (اُذُن)
از مظاهر اسم «سمیع» حقتعالی همین گوش است که به انسان داده شده تا ادراک مسموعات کند. اگر آن را در مقابل دریافت کلمات رکیک، محرّمه، ناهنجار و زشت اعم از غیبت، دروغ، تهمت و اباطیل حراست و حفظ کند، هر آینه مراقبه آن را به جا آورده است. در نتیجه گوش دل با گوش ظاهر متّحد شده و قابلیّت استماع کلمات الهی، ملائکه، ارواح طیّبه و تسبیح و تحمید موجودات اعم از انسان و حیوان و غیره را پیدا میکند. بهعبارتدیگر وقتی گوش روحانیّت و معنویت گرفت، گوش برزخی باز شود و بشنود آنچه دیگران نشنوند و مُتلذّذ به ندای ملکوتیان و عرشیان گردد.
امّا غفلت گوش آن است که حُجُب او را احاطه کرده باشند، آنوقت آن گوش همانند گوش چهارپایان شود. خداوند رحمان میفرماید: «و لهم أذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضلّ: آنها گوشهایی دارند که با آنها نمیشنوند و هم چون چهارپایاناند، بلکه گمراهتر.»
وقتی اینطور شد، انگار سنگینی بر گوش باشد و هیچ تفقهی در شنیدن نخواهد داشت. چنانکه خداوند به رسولش فرمود: «و مِنهُم مَن یَستَمِعُ إلیک و جَعلنٰا علی قلوبهم أکنّة أن یَفقَهُوه و في أذانِهم وقراً: پارهای از آنها به سخنان تو گوش فرا میدهند؛ ولی بر دلهای آنها پردهها نهادهایم که نمیفهمند و در گوش آنها سنگینی قرار دادهایم».
و در رابطه با گروهی که از اینها بدتر هستند، میفرماید: «یجعلون أصابِعَهُم في أذانهم: انگشتانشان را در گوشهای خود میگذارند تا صدای حق را نشنوند.»
امّا خوشا به حال مراقبی که گوشش واعیه باشد. خداوند میفرماید: «لَنَجعَلَها لَکُم تذکرة و تعیها اُذنٌ واعیة: تا آن را وسیله تذکری برای شما قرار دهیم و گوشهای شنوا آن را دریابند و بفهمند».
یعنی وقتی پندها و تذکرها و حقایق را میشنوند، گوش شنوا دارد و قبول میکند، چون پذیرش هست و ادراک هم هست. وقتی استماع باشد حقایق به نحوی در گوش دل رسوخ کند و جای گیرد که انگار از هاتف غیب میشنود.
در حریم عشق نتوان زد دَم از گفت و شنید **** زآنکه آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش
اگر کسی به محاسبه باشد، باید محاسبه گوش هم داشته باشد. چه آنکه مسموعات از این طریق به قلب میرسند. وقتی حارس و نگهبانی بر این دروازه گذاشته شود، از ورود دشمن و هر نوع میکروب جلوگیری میکند. آن وقت در شب گیر نکند و درمانده نشود. دو چیز در مکاشفات و مشاهدات بیشتر از اعضای دیگر موردتوجه است: یکی چشم برزخی و دیگری گوش برزخی؛ و احتمال دارد گاهی هر دو باشد و گاهی یکی باشد و دیگری نباشد. مرحوم محمدتقی مجلسی (مجلسی اوّل) نوشته است: «با استادم مرحوم شیخ بهایی بهسوی مزار بابا رکنالدین در تخت فولاد میرفتم. به من فرمود: شنیدی؟ گفتم: نه! فرمود: از قبر بابا رکنالدین صدایی شنیدم که فرمود: ای شیخ! مرگ نزدیک است، آماده شو! و بعد از شش ماه استادم – که دائماً در فکر مرگ بود- وفات کرد.»
اینجا گوش برزخی شنیده، لکن چشم برزخی ندیده است. به هر تقدیر خیلی روحبخش است و لذّت دارد گوشی روحانیّت پیدا کند و صدای ارواح را بشنود و این جز با مراقبه و ترک استماع هر نوع اباطیل حاصل نمیشود. در قیامت هم همه صفات به اندازه معرفت و دارایی عضو محاسبه و اجر و پاداش داده میشوند.
فردا که زوال شش جهت خواهد بود **** قدر تو به قدر معرفت خواهد بود
در حسنِ صفت کوش که در روز جزا **** حشر تو بهصورت صفت خواهد بود