مراقبه یا ریاضت
بعضی مشایخ در تبدیل اخلاق و احوالِ نفس، مجاهدت و ریاضت را اختیار کردهاند و بعضی اکابر فرمودهاند که طریق مجاهده و ریاضت، طریقی دور و دراز است و طریق مراقبه نزدیکتر و آسانتر است. چون مراقبه جای گیرد جمیع مقامات و احوال به اندک زمانی حاصل گردد. بلکه تواند که در آنی وجود گیرد و نتیجه آن اشرف و اکمل است. چون آنچه به طریق مجاهده و ریاضت حل شود، امری است کسبی و خلقی که ابرار را حاصل شود و آنچه به مراقبه حاصل شود، امری است وهبی و حقّانی که از جهت غلبه حقیقت بر خلقیّت پیدا گردد.
اختلافنظر اینجا شروع شده که گویند اگر مراقبه از باب عطای خاص و جذبهای که مثلاً به یوسف علیهالسلام شده «إنّ النفسَ لأمّارةٌ بِالسوءِ إلّا ما رَحِمَ رَبّی».
لطف و فضل خاص الخاص باشد، بلکه با یک زیادتی. لذا حق فرموده: «آنان را که حق به سرای سلامت و بیگزند بهشت دعوت میکند و به راه راست توفیق میدهد و هدایتشان میکند، کسانی هستند که در دنیا احسان و نیکی کردند. ایشان به پاداش نیکو و زیادت لطف خدا نائل میشوند.»
«والله یدعوا إلی دارَ السلام… احسنوا الحسنی و زیاده»
یعنی اگر در مقامِ احسان مراقبه باشد در مرتبه حسنی است، لکن با یک زیادتی آن هم از فضل خدا، نه آنکه با ریاضتِ صرف به دست آید. این عنایت ازلی و اراده الهی از روی مشیّت الهی به این شخص تعلّق گرفته و به قول اینان مقام مقرّبین است. آنکه زحمت میکشد و به ریاضت مشغول است، در مقابل ابرار است و پس از سالهای سال خداوند به خاطر اینکه زحمت کسی را ضایع نمیکند و اینکه سالک نخورده و نخوابیده و از لذائذ دوری کرده و به وظایف عمل کرده است «یُبدِّلَ الله سیئاتِهم حسناتَ» سیئات او را تبدیل به حسنات میکند.
بر طبق این نظر، مراقبه دو قسمت دارد، یا مراقبه مقرّبین است که با عنایت خاص ازلی توفیق شده، و یا مراقبه ابرار است که با عنایت عام و یا سعی به دست آمده و به فضل الهی با استعداد و قابلیّتی که در هر کس ذاتاً وجود دارد، مطابق است. حافظ میفرماید:
در کار گلاب و گُل، حکم ازلی این بود **** کائن شاهد بازاری، آن پردهنشین باشد
گرچه وصالش نه به کوشش دهند **** هر قدر ای دل که توانی بکوش