شرح مراقبه سهگانه
در بحث نظرات بزرگان کلمات عدّهای از آنان که در طریق الی الله – نظراً یا عملاً – ادراک و سلوک کردند را آوردهایم و قسمتی از ترجمه متن خواجه عبدالله انصاری را درج کردهایم و برای تشریح آن بهصورت مختصر و موجز قسمتی از شرح مقامات معنوی را آوردیم تا درجات ثلاثه مراقبه به نحو واضح تبیین گردد.
پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب **** تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم
مراقبه، دوامِ ملاحظه مقصود است و دائماً به حقتعالی نظر داشتن. سالکی که در طریق حق وارد شد همیشه به حق نظر داشت، اهل مراقبه است.
مراقبه سه درجه دارد. درجه اوّل مراقبهای است که سالک در سیر بهسوی حق دارد. درجه دوم توجّه یافتن به مراقبه حق است و سالک متوجّه میگردد که حقتعالی مراقب اوست. درجه سوم نیز مراقبهای است که سالک نسبت به آثار وجودی حضرت حق داراست و کیفیت تجلیّات حضرت احدیّت را پیوسته مورد نظر دارد. قسم اوّل را میتوان مراقبه مقدماتی، دوم را متوسط و سوم را عالی نام نهاد.
در مراقبهٔ مقدماتی مراقبهٔ سالک در اَیاب و ذهاب، خورد و خواب، گفتوشنود، طاعات و عبادات و رفتار و کردار است. در این مراقبه نظر سالک این است که از طریق دستورات شرع خارج نگردد. آنچه انجام میدهد بر وفق دستور باشد و برای این منظور مراقبه دارد که خود را با طاعات و عبادات زینت دهد تا مورد توجّه و عنایت واقع گردد. خود را میآراید تا او را بپسندند و محرّک او در این مراقبه وعده و وعیدهاست. از خوف عِقاب، از بدیها کنارهگیری میکند و به امید ثواب، به خوبیها میگراید.
در مراقبه متوسط سالک حق متعال را مراقب خود میبیند. به شهود درمییابد که در هر حال خدای متعال مراقب اوست. «کان الله علی کُلّ شیء رقیباً» مراقب اینجا به معنای نگهبان و ناظر احوال آمده است. خدای متعال نسبت به همهچیز رقیب است. این شهود به سالک نظر دیگری میدهد، سالک را عوض میکند و مسیر او را تغییر میدهد. سالک در ابتدا برای خدا کار میکرد، ولی در این مراقبه برای خود کار میکند. در اوّل محرّک او وعدههای حق بود، امّا در این مرحله محرّکش جلب رضایت حق است. در شروع به انجام اعمال نظر تجاری داشت، لکن در اینجا وظیفه، او را به عمل وادار میکند. در اوّل، بهشت و یا جهنّم منتهای مقصد او بود ولی در اینجا وصال و لقاء، نهایت سیر اوست. به قول حافظ: «ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا».
در این مراقبه چون سالک با عشق و محبّت به وظایف قیام میکند و منظور او ترک خودپرستی است، بدیهی است در نظر با حق متعال معارضه ندارد و نسبت به احکام او اعتراض نمیکند و مراقبه خود هم، دیگر موردنظر او نخواهد بود. در مراقبه عالی مراقبه سالک، روی سبق ذات و ظهور اشارات و افاضات حضرت احدیّت است در کلیّه اجزای زمان، ازلاً و ابداً و روی خلاصی از ربط و قید مراقبه بوده که با فنای نفس و تخلیص از رسم، حاصل است. در این مراقبه آیات و افاضات الهی مورد مشاهده سالک است. میخواهد بداند که این آیات در آفاق و انفس، در عالم انوار به چه کیفیّت بروز و ظهور دارند و الهامات و اشارات و افاضات چگونه به خلق میرسد و تجلیّات افعالی و صفاتی و ذاتی چگونه است. به عبارت سادهتر مراقبه او روی مشیّت و اراده الهی است.
حافظ ظاهراً شاهد این مراقبه بوده است که میگوید:
به هر نظر بت ما جلوه میکند لیکن **** کس این کرشمه نبیند که من همی نگرم
بر آستان مرادت گشادهام درِ چشم **** که یک نظر فکنی، خود فکندی از نظرم