مرد کامل
۳۴۷. کسی مرد تمام است کز تمامی **** کند با خواجگی کار غلامی
سؤال دیگر، مرد کامل کیست؟ عارف کامل کسی است که با همهٔ سروری که دارد، کار غلامی و بندگی کند و از عبودیت دست نکشد.
۳۴۸. پس آنگاهی که ببرید او مسافت **** نهد حق بر سرش تاج خلافت
کامل وقتی راههای دراز سلوک را طی کرد، خداوند تاج خلافت خویش بر وی نهد تا به جهت هدایت خلق، به دستگیری و ارشاد بپردازد.
۳۴۹. بقائی یابد او بعد از فنا باز **** رود زانجام ره دیگر به آغاز
سالک بعد از مقام فناء فی الله، به مقام بقاء بالله رسد و مستغرق در حق شود. دوباره از این مقام عروجی، به خلافت الهی و ارشاد بپردازد.
۳۵۰. شریعت را شعار خویش سازد **** طریقت را دثار خویش سازد
پس او اوامر و نواهی شریعت را دقیقاً اجرا نموده و در نهان به اجرای آن میاندیشد و به طریقت، خود را به تزکیهٔ نفس و اوصاف نیکو متخلق کرده و به آن لباس عمل میپوشاند.
۳۵۱. حقیقت خود مقام ذات او دان **** شده جامع میان کفر و ایمان
بعد از شریعت و طریقت، حقیقت است که ظهور ذات حق، در انسان کامل باشد و جامع همهٔ اسماء از ایمان (بقاء) و کفر (فناء) برای هدایت است.
۳۵۲. به اخلاق حمیده گشت موصوف **** بعلم و زهد و تقوی بوده معروف
شخصِ کامل، متصف به صفات پسندیده است و به دانش و پارسایی و تقوی، مشهور باشد.
۳۵۳. همه با او، ولی او از همه دور **** به زیر قبّههای ستر مستور
گرچه همهٔ اوصاف از اخلاق حمیده و زهد و تقوی را «ولی» داراست، ولی از همهٔ تعینات فاصله دارد؛ چه آنکه در مقام فناء احدیت، به زیر گنبد ستر، انوار تجلیات پنهان است.