وبلاگ

مقام اُخوّت

۱- اشاراتی به معانی

اخوّت: برادری، برادر دینی

۲- اشاراتی از قرآن

۱- اِنَّمَا المُؤمِنُونَ إخْوَةٌ فَأصْلِحُوا بَیْنَ اَخَوَیْکُمْ: همانا مؤمنان با یکدیگر برادرند، پس بین برادرانتان صلح و سازش کنید. (حجرات: ۱۰)

۲- قٰالَ مُوسیٰ لِإخیٖهِ هٰارُونَ اخلُفْنیٖ فیٖ قَومیٖ وَ أصْلِح: موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن امور بپرداز. (اعراف: ۱۴۲)

۳- وَ لَقَد أرْسَلْنٰا إلیٰ ثَمُودَ اَخٰاهُمْ صٰالِحاً: همانا به‌سوی ثمود برادرشان صالح را فرستادیم. (نمل: ۴۵)

۴- فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أخیٖه شَیءٌ فَاتِّبٰاعٌ بِالمَعرُوفِ: اگر به کسی از جانب برادر (دینی‌اش) (یعنی ولیّ دَم) گذشتی شود (بر ولیّ خون است) که شایسته پیگیری کند. (بقره: ۱۷۸)

۵- فَالَّفَ بَیْنَ قُلوُبِکُمْ فَأصْبَحْتُمْ بِنِعمَتِهٖ إخْوٰاناً: خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او باهم برادر شدید. (آل‌عمران: ۱۰۳)

۶- فَاِنْ تٰابُوا وَ أقٰامُوا الصَّلاٰةَ وَ اٰتُوا الزَّکٰوةَ فَإِخْوٰانُکُمْ فِی الدّینِ: اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند برادران دینی شمایند. (توبه: ۱۱)

۷- یَقُولُونَ رَبَّنَا أغفِرْ لَنٰا وَ لِإخْوٰانِنَا الَّذیٖنَ سَبَقُونٰا بِالایٖمٰانِ: می‌گویند: پروردگارا ما و برادران ما را که در ایمان از ما پیشی گرفته‌اند بیامرز. (حشر: ۱۰)

۳- اشاراتی از احادیث

۱- پیامبر صلی‌الله علیه و آله: «بر شمار برداران خود بیفزایید، زیرا در روز قیامت هر مؤمنی را شفاعتی است.» (کنزالعمال، ح ۱۴۶۴۲)

۲- علی علیه‌السلام: «مؤمنان با هم برادرند و برای برادر چیزی مقدّم‌تر از برادری نیست.» (بحارالانوار ۷۷/۲۶۹)

۳- امام صادق علیه‌السلام: «از نشانه‌های دین‌دوستی، این است که انسان برادرش را دوست داشته باشد.» (الاختصاص، ۳۱)

۴- امام سجاد علیه‌السلام: «زبانت را نگه‌دار تا برادرانت را نگه‌داری.» (بحارالانوار ۷۴/۱۵۶)

۵- پیامبر صلی‌الله علیه و آله: «انسان مسلمان، بعد از به دست آوردن سود اسلام، سودی همچون برادری که برای خدا به دست می‌آورد کسب نکرده است.» (تنبیه الخواطر ۲/۱۷۹)

۶- علی علیه‌السلام: «هر که برای خدا برادری کند سود می‌برد و هر که برای دنیا برادری ورزد محروم ماند.» (غررالحکم، ح ۷۷۷۶)

۷- علی علیه‌السلام: «همۀ برادری‌ها از هم می‌گسلد به‌جز آن برادری که بر پایه طمع استوار نباشد.» (کنز العمال، ح ۴۴۲۱۹)

۸- علی علیه‌السلام: «از جفا (رفتار درشت و برخورد سرد) بپرهیز که برادری را از میان می‌برد و موجب تنفر خدا و مردمان می‌شود.» (غررالحکم، ح ۲۶۶۲)

۹- پیامبر صلی‌الله علیه و آله: «هرگاه یکی از ما رفیق یا برادر خود را دوست دارد، آن را به او اظهار کند.» (المحاسن ۱/۴۱۵)

۱۰- علی علیه‌السلام: «با برادرت پیوند برقرار کن، هرچند او از تو دوری کند.» (بحارالانوار ۷۷/۲۱۳)

۴- نکته‌ها

* در سال اول هجرت بعد از پنج یا هشت ماه که پیامبر صلی‌الله علیه و آله از مکه مهاجرت کردند، عقد مؤاخات را بین مهاجر و انصار بستند. سلمان را با اباذر، عمر را با ابابکر و… عقد برادری بست، ولی امیرالمؤمنین علیه‌السلام را برادر خود خواند. این کار یکی از مهم‌ترین برنامه‌های جاودانۀ پیامبر صلی‌الله علیه و آله بود، آن‌هم در سال اول هجرت، فرمان این کار را دادند تا بقای دین‌داری، به‌وسیلۀ برادری تحکیم یابد.

* گوییم: برادر دینی پیدا کردن و تا آخر با او بودن، اکسیر اعظم است. چه آنکه رعایت اخوّت در همۀ جوانبِ مسائل فردی و اجتماعی، سهل نیست. لذا نگه‌داری آن سخت است، اگر مثلاً ۷۰ سال طول بکشد. باید اموری چند را مراعات کرد تا این عقد و یگانگی حفظ شود. مهم‌ترین مسئله آنکه دیدار و رفتار برای خدا باشد. پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: هر کس به خاطر خدا به زیارت برادر مؤمنش برود، خداوند به ملائکه خود به وجود او افتخار می‌نماید. چون او را ملاقات کند، فرشته‌ای از آسمان ندا می‌دهد که «پاکیزه‌ای و پاکیزه است این رفتن تو»، چون با او به سخن بپردازد، خداوند خطاب به آن دو فرشته می‌گوید: «برای اوست عمل هفتاد پیامبر که تمام آن‌ها در راه طاعت من کوشا بوده و در راه من خونشان بر زمین ریخته است.» چون با او به خنده و مزاح بپردازد، خطاب می‌رسد که «گواه می‌گیرم شما را که در آن روز که صورت‌هایی سفید و صورت‌هایی سیاه است او را خندان گرداندم…» (اسرار الصلاة، ص ۲۴۹)

* امام سجاد در «رسالة الحقوق» در باب برادری می‌فرماید: «حق برادری این است که بدانی برادر، یار و مایۀ عزت و قوّت توست. پس از او به‌عنوان وسیله‌ای در سرپیچی خالق و ظلم به مخلوق استفاده نکن، او را در برابر دشمن تنها مگذار و از نصیحت کردنش خودداری نکن، البته این حقوق برای برادری ثابت است که مطیع خدا باشد وگرنه اکرام و احترام خدا سزاوارتر از غیر است.» (من لا یحضره الفقیه ۲/۲۷۶) پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: «کسی که برادر مؤمنش از او معذرت بخواهد و عذرش را نپذیرد، گناهش به‌اندازه گناه باج گیران است.» (اخلاق شبّر، ص ۱۶۱)

* مؤمن برادر مؤمن است، مانند یک جسم واحد که اگر جزئی از آن درد بگیرد، ناراحتی آن در بقیۀ اعضا احساس می‌شود. برای مسلمان حلال نیست سه شب بیشتر، برادر مؤمنش را ترک کند، به‌طوری‌که چون به هم برسند از هم اعراض کنند، در این حالت بهترین آن‌ها کسی است که نخست سلام کند. (حدیث پیامبر، اخلاق شبّر، ص ۱۶۸)

* هر کس خاشاکی را از صورت برادر مؤمنش بگیرد خدا برای او ده حسنه می‌نویسد و هر کس به‌صورت برادرش تبسم کند، یک حسنه برای او محسوب می‌شود. (همان، ص ۱۷۰ حدیث امام صادق)

* هرکس به برادر مؤمنش خوش‌آمد بگوید، خدای تعالی تا روز قیامت برایش خوش‌آمد می‌نویسد؛ هرکس با برادر مسلمانش کلمه‌ای از روی لطف گوید و غم از دل او بزداید تا زمانی که در این کار باشد در سایۀ رحمت گستردۀ خداست. گاهی برادر مؤمن برای رفع حاجتی به نزد انسان می‌آید و او قدرت بر انجام ندارد؛ ولی قلبش به آن مشغول می‌شود، خدای تعالی به همین خاطر او را وارد بهشت می‌کند.

* «هرکس در کمک کردن و رفع حاجت برادر مسلمانش بخیل باشد، مبتلا به کمک کردن کسی می‌شود که با کمک کردن او گناه‌کار می‌شده و پاداشی نمی‌گیرد.» (احادیث باب ششم حقوق مؤمن، ص ۶۵ کتاب اخلاق شبّر)

به‌هرتقدیر مؤمن، آبرو و جان و مالِ برادر مؤمن خود را از ظلم دیگران حفظ می‌کند و تا می‌تواند ناروا را از او دفع کرده و در مقابل مطالب ناروا، او را یاری می‌نماید. برادر دینی، لازم است در حضور و غیاب، برای برادر مؤمنش خیرخواه باشد. چون مریض می‌شود به عیادتش برود و برایش دعا کند و به‌اندازۀ وسع، احتیاجات جانبی زندگی او را برآورده کند.

* امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «شما باید خود را برای برادر مسلمانتان زینت دهید، همان‌طور که برای غریبه‌ای که دوست دارید، شما را در بهترین شکل ببیند زینت می‌دهید.» (همان، ص ۲۷۲)

* امام صادق علیه‌السلام نامه‌ای به حاکم اهواز دربارۀ حسن بن یقطین بدین مضمون نوشت: «بسم‌الله الرحمن الرحیم، خداوند در عرش خود سایه‌ای دارد که در آن سایه، کسی قرار نمی‌گیرد، مگر کسی که اندوهی را از برادرش برطرف نموده یا به او کمک کند یا به او خوبی نماید. گرچه با نصف خرمایی باشد و این برادر تو است والسلام» (المراقبات، ص ۲۴۶)

* روایت است: «کسی که یک خواستۀ برادر مؤمنش را برآورد، مانند کسی خواهد بود که نُه هزار سال خدا را عبادت کرده باشد، به‌گونه‌ای که روزهایش را روزه و شب‌هایش را به عبادت ایستاده باشد.» (المراقبات، ص ۲۴۸) خوب است که انسان نسبت به برادر مؤمنش غشّ و دو رویی و نفاق نورزد و با او یگانه باشد و اگر احیاناً برای او مصیبت و دردی رخ‌داده باشد، شماتت و ملامت نکند. بلکه او را تسکین دهد و اسباب سرور را برای او فراهم نماید. دیگر آنکه پشت سر برادر دینی غیبت نکند و به او تهمت نزند و به این نکته برسد که او نزد خداوند منزلت بالایی دارد و این‌همه ثواب برای برادر مؤمن واردشده است.

* جای شک نیست که اگر برادر دینی از امتیازات تقوایی برخوردار باشد، برای مصاحبت و معاشرت انسان نافع است، چه آنکه بی‌تقوایی سبب بسیاری از خرابی‌ها می‌شود. برای همین است که بزرگان گفته‌اند: «صدّیق و برادر ایمانی پیدا کردن سخت است.» حال که پیدا شد، باید تلطّف و پیوستگی دوجانبه بین یکدیگر ایجاد شود تا روزبه‌روز ریشه محبت در دل کاشته شده و دانسته شود که هرکدام به یکدیگر توقیر و تعظیم کنند، نزد خدا محبوب‌ترند؛ و از این نعمت که خدا به او عنایت کرده، شکر نموده و ادامه و جاودانی آن را از خدا بخواهد.

همچنین کار برادر دینی خود را حمل بر بهترین وجه کن، به او خوش‌گمان باش و دوربین بدگمانی به دست نگیر، چراکه کسی غیر از چهارده معصوم علیه‌السلام عصمت ندارد. بدگمانی از غبار مرض نفس است و خوش‌گمانی نشانۀ سلامت نفس. منافق، بدگمان است و دنبال عیوب و بدی‌هاست تا افشاء کند، اما مؤمن، عیوب برادر دینی را به او تذکر داده و او را حفظ می‌نماید و خوبی‌های او را آشکار می‌کند.

* مردی خدمت پیامبر صلی‌الله علیه و آله آمد و طلب وصیّت و موعظه نمود، پیامبر صلی‌الله علیه و آله چند موعظه کردند ازجمله فرمود: «با برادر (مؤمن) خود با روی گشاده ملاقات کن.» (علم اخلاق اسلامی ۲/۳۷۷)

* اگر برادر ایمانی، محتاج مالی است، زکات باطن آن است که او را بر دیگران ترجیح دهی، زیرا که شاید برای او سخت باشد از دیگران اخذ نماید، چه آنکه حفظ آبرو مهم است و طلب از نامحرم، عیش را مکدّر کرده و غم‌آور است. چهرهٔ شخص آبرومند نباید نزد نامحرم شکسته شود. بلکه برادران دینی چنین بنده‌ای را تغذیۀ حسنه و کمک مالی کنند و دلداری دهند تا آبرویش حفظ و سلامتی روحی را دارا باشد.

* کمک، سبب الفت و انس می‌شود و دوستی‌ها استوار می‌گردد، مخصوصاً مراعات کند، اگر مال را به‌عنوان هدیه و تحفه بدهد بهتر است و اگر قرض خواست، به او با جان‌ودل تقدیم کند. پس کمک مالی و اطعام و متاع هرچه باشد مستحب است که آن برادر دینی بگیرد و تشکر نماید.

پذیرفتن دعوت برادر ایمانی ممدوح است. ازجمله در غیاب او برایش دعای خیر کند و عافیت و عاقبت‌به‌خیری او را از خداوند بخواهد. چه آنکه:

چو عضوی به درد آورَد روزگار / دگر عضوها را نمانَد قرار

* امام صادق علیه‌السلام فرمود: هر که برادر خود را جامۀ زمستانی یا تابستانی بپوشاند، بر خداست که او را از جامه‌های بهشت بپوشاند و سکرات مرگ را بر او آسان کند و قبر (برزخی) وی را وسیع سازد و به هنگام رستاخیز، فرشتگان را با گشاده‌رویی و بشارت دیدار کند و این است قول خدای عزوجل «و فرشتگان استقبالشان کنند و گویند که این روزی است که به شما وعده می‌دادند.» (انبیاء: ۱۰۳) (علم اخلاق اسلامی ۳/۲۱۵)

* دیگر آنکه اگر برادر ایمانی، بالاتر و بهتر از خود شخص است، همیشه ترقّی مقامات را برای او بخواهد؛ و نکند نفس امّاره سر او کلاه بگذارد و نعوذبالله به‌جای غبطه به حسادت بیفتد.

بلکه برای او خواستنِ دوام نعمت‌ها و مقامات، نفس را که می‌خواهد از راه باریک، ویروس آلوده را وارد کند، ذلیل می‌نماید. آنچه برای او می‌خواهی برای خودت بخواه و آنچه را برای او نمی‌پسندی برای خود نپسند، چه آنکه مؤمن آنچه برای خود دوست دارد، برای برادر مؤمن خود نیز دوست دارد. درواقع انسان، آیینهٔ برادر خویش است، اگر چیزی از او دید آن را از او دور کند. حتی نگاه به برادر مؤمن نباید آزاردهنده باشد. مؤمن آیینه مؤمن است و این صفحه آیینه، باید پاک و صاف باشد.

* پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: «هر که حاجت برادر مؤمن خویش را برآورد، چنان است که در همهٔ عمر خود، خدا را عبادت کرده است.»

و فرمود: «هر که در راه حاجت برادر مؤمنش ساعتی از شب یا روز، گام بردارد، خواه آن حاجت را برآورد یا نه برای او از اعتکاف دو ماه بهتر است.» (علم اخلاق اسلامی ۳/۳۰۷)

* نباید در اُخوّت ایمانی با احبّاء خیانت روا داشت، بلکه به صدق و صمیمیت برخورد کرد. حسّ اخوّت، خود مسئله‌ای است که پیرامون آن اهل ایمان باید از روابط عمومی خوبی برخوردار باشند تا این احساس به‌خوبی انجام بگیرد و ادامه داشته باشد و الاّ اگر حق نوعیّت ناحق شود، آثار وضعی و اخروی بسیار دارد. چون گاهی لغزش از برادر ایمانی صادر می‌شود و باید با عفو و چشم‌پوشی از او درگذشت و مؤاخذه نکرد. اگر معذرت‌خواهی کرد باید عذر او را قبول کنی، چه آنکه الفت و اخوّت برای وحدت لازم است و به اندک چیزی این رشته را قطع کردن، از مصلحت به دور است.

* هرچه حفظ شئون شود و وحدت برقرار باشد، مصداق آیۀ ۱۰ سورۀ حجرات «همه مؤمنان باهم برادرند.» هست.

* البته ناگفته نماند خواهران دینی در کارهای ایمانی با یکدیگر خواهران دینی هستند، چه آنکه لزوم وحدت اجتماعی لازم دارد که الفت و صمیمیت بین یکدیگر باشد. خواهران دینی که تعبیر قرآن از آنان شده: «زنان مسلمان، زنان باایمان، زنان عبادت پیشه، زنان راست‌گو، زنان شکیبا، زنان فروتن، زنان صدقه دهنده، زنان روزه‌دار، زنان پاک‌دامن، زنانی که زیاد یاد خدا می‌کنند.» (احزاب: ۳۵) پس مواصلت و مودّت و همیاری بین آنان محبوب و مطلوب است. نمی‌شود برادران ایمانی با هم برادری کنند و زنان ایمانی با هم خواهری نکنند و به یکدیگر تراحم و تعاطف نداشته باشند.

* یکی از مظاهر اخوّت این است که حوزۀ وحدت اجتماعی حفظ شود و جمعیت با یکدیگر همیار باشند. نگهبانی از این پُست و موضوع، سبب می‌شود که شیطان از این گروه و صف، دور شود، چه آنکه خواست شیطان تفرقه و دوئیت و نفاق و بدبینی به یکدیگر است و خواست رحمان، تلطّف و صمیمیت و نصرت به یکدیگر است تا با تحکیم، فیوضات حق بر آنان نازل شود.

* اُخوّت ایمانی از اصول و امّهات روابط اجتماعی است که مُصادقت و مُعاونت سبب دفع ضرر از یکدیگر و جلب منفعت می‌گردد. مؤانست سبب از بین رفتن کدورت از یکدیگر می‌شود. پیامبر صلی‌الله علیه و آله وقتی از مکه به مدینه هجرت کردند، در سال اول هجرت بین دو قبیله بزرگ مدینه، یعنی اوس و خزرج که سال‌ها با یکدیگر کینه دیرینه و دشمنی شدید داشتند، اخوّت و برادری را برقرار کردند و الاّ مشکلات جامعه اسلامیِ مدینه، روزبه‌روز بدتر می‌شد و اسلام رشد نمی‌کرد و یهودیان برای نفاق‌افکنی، سخت تلاش می‌نمودند.

* از موضوعاتی که در ارتباط با حقوق برادران به یکدیگر می‌شود اشاره کرد، این است که در گرفتاری‌ها، غم‌ها و ناراحتی‌ها، غمخوار، همکار و همیار هم باشند، چراکه وقتی سفره پهن است، همه می‌نشینند. وقتِ سرور، کسی غائب نیست، اما وقت امتحان و گرفتاری، حاضران، محدود بوده و غائبان، کثیرند. این از مشکلات جامعۀ اسلامی هست. اسلام وقتی ظهور کرد در پرتو وحی، مردم را به الفت و اخوت دعوت کرد. نعمت اخوت و وحدت بین افراد، نعمت مادی نیست که دارای علل و عوامل صوری باشد و همه بتوانند از راه عادی آن را تأمین کنند، بلکه وحدتِ اراده‌ها و قلب‌ها، امری معنوی و باطنی است. امیر مؤمنان علیه‌السلام در نهج‌البلاغه خطبه ۲۹ می‌فرماید: «شما مردم، جمعیتی هستید که بدن‌های شما باهم جمع است ولی در خواهش‌ها مخالف یکدیگرید.»

* خداوند در قرآن در ذکر بعضی پیامبران مانند هود، صالح، شعیب به‌عنوان «برادر امّت» یادکرده است و از ملت آنان به‌عنوان «قوم آن‌ها» تعبیر نموده است.

* اخوت دو قسم است: اخوّت دینی (حجرات: ۱۰) دیگر اخوّت انسانی و یا برادر نوعی.

آخ و آخت در معنای مثل است و اُخوت به معنای نظیر است نه برادر. (تسنیم ۸/۲۵۴)

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.