وبلاگ

مقام جائعین

۱- اشاراتی به معانی

جوع: گرسنگی- جائع: گرسنه

۲- اشاراتی از قرآن

۱- إنَّ لَکَ أَلّٰا تَجُوعَ وَ لٰا تَعْریٰ: (به آدم گفتیم در بهشت دنیایی) برای تو مقرّر است که در آنجا گرسنه نشوی و برهنه نمانی. (طه: ۱۱۸)

۲- وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخُوفِ وَالجُوعِ و… : بی‌گمان شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و… می‌آزماییم. (بقره: ۱۵۵)

۳- أَلَّذیٖ أطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ أَمَنَهُمْ مِنْ خُوفٍ: (باید پروردگار این خانۀ کعبه را بپرستند) همان‌که آنان را در گرسنگی خوراک داد و از بیم امان بخشید. (قریش: ۴)

۳- اشاراتی از احادیث

۱- پیامبر صلی‌الله علیه و آله: «بلندمرتبه‌ترین شما نزد خداوند تعالی آنهایند که گرسنگی‌شان و اندیشه‌شان بیشتر (طولانی‌تر) باشد.» (مجموعه ورّام ص ۷۱)

۲- پیامبر صلی‌الله علیه و آله: «نزدیک‌ترین مردم به خداوند تعالی روز قیامت کسی است که در دنیا گرسنگی و عطش و حُزنش طولانی بوده است.» (همان)

۳- ابن عباس: «پیامبر صلی‌الله علیه و آله شب‌های متوالی گرسنه می‌خوابید و کسانش غذای شب نداشتند و اکثر اوقات خوراکشان نان جو بوده است.» (المیزان ۸/۶۳)

۴- پیامبر صلی‌الله علیه و آله: «نور حکمت، گرسنگی است و دوری از خدا،‌ سیری شکم است.» (محجه البیضاء، ۵/۱۵۵)

۵- شب معراج پیامبر از خداوند سؤال کرد که: «پروردگارا! میراث گرسنگی چیست؟» فرمود: «حکمت،‌ حفظ دل، به من نزدیک شدن، در اندوه بودن، سبک‌باری میان مردم و سخن به‌حق گفتن و برایش فرق نمی‌کند که زندگی‌اش به‌راحتی باشد یا به‌سختی.» (سفینة البحار، ماده جَوَع)

۶- امام علی علیه‌السلام: «چون گرسنه بودی بر سفرۀ طعام بنشین.»‌ (خصال صدوق، باب الاربعه)

۷- امام صادق علیه‌السلام: «‌نزد پیامبر چیزی محبوب‌تر از این نبود که کسی گرسنه و ترسناک در راه خدا را در سایۀ خویش نگهداری کند (او را سیر کند و از ترس او را برهاند)». (وسایل، ۱۶/۴۰۸)

۸- امام علی علیه‌السلام: «‌فقیری گرسنه نماند مگر به خاطر چیزی که ثروتمندان بدان کامیاب شده و خداوند تعالی دراین‌باره از آن‌ها مؤاخذه فرماید.» (آثار الصادقین، ۲/۳۸۶)

۹- پیامبر صلی‌الله علیه و آله: «آن‌کس که گرسنه یا محتاج باشد و آن را از مردم پنهان بدارد و به خداوند عرضه بدارد، خداوند روزی یک سالش را از حلال به وی ارزانی بدارد.» (بحارالانوار، ۶۹/۴۹)

۱۰- شب معراج خداوند به پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: «ای احمد آیا می‌دانی چه وقتی بنده به خداوند نزدیک می‌شود؟ عرض کرد: پروردگارا، نه ‌ فرمود: آن زمان که گرسنه،‌ یا در سجده باشد.» (سفینة البحار، ماده جوع)

۴- نکته‌ها

* صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکری به دوام **** ناتمامان جهان را کند این پنج تمام

بدان که برای سالکین الی الله رعایت تغذیه به‌اعتدال مناسب است و پُرخوری مذمّت شده است. گرسنگی نه به این معنی که از نخوردن ضعف او را بگیرد و او را به خود مشغول کند و حالش را دگرگون نماید.

جوع کم خوری در مقابل پُرخوری است. کم خوری که سبب اشتغال فکری شود ممدوح نیست بلکه به‌اندازه‌ای که مرکب بکشد و بتواند کار کند، نه این‌که گرسنگی در عبادت و ذکر و فکر سالک را مشغول کند.

* آنچه ازنظر روحی و معنوی دربارۀ پُرخوری و کم خوری واردشده، قابل توجّه باید باشد تا به آثار آن رسید. در مصباح الشریعه (ترجمۀ نگارنده) آمده است که چیزی بر قلب مؤمن ضرر رساننده‌تر از زیاد خوردن نیست که باعث قساوت قلب و تحریک شهوت می‌شود. گرسنگی، خورش مؤمنین و غذای روح و طعام قلب و سبب سلامتی برای بدن است. (شرق بی غروب، ص ۶۳)

* غرض از خلقت این است که انسان‌ها بندگی حق کنند. اگر بنده‌ای توان گرسنگی نداشته باشد، نمی‌تواند با طرب و نشاط بندگی کند و این کم‌طاقتی او را آزار می‌دهد. چراکه ظرف مرکبش جوری است که غذا را زود هضم می‌کند و چون کارش سنگین است توان کشیدن گرسنگی را ندارد.

می‌گوییم هر کس یک قالب و ظرفی دارد که به‌اندازۀ توانش غذا بخورد که اولاً سنگینی آن را درک نکند، ثانیاً جنبۀ حیوانی که حیوانات همّتشان اکل و شُرب است بر او غالب نگردد تا صفت بهیمی بگیرد، بلکه به‌اندازۀ قالب خود به حدّ اعتدال میل کند تا نه از کم خوری بی‌حال گردد و نه از پُرخوری ثقیل شود.

* روح‌های قوی و انسان‌های کامل و اولیاء الهی یک عزم و اراده‌ای دارند که جوع آن‌ها را از حدّ میزان به در نمی‌برد، راکب آنان بر مرکوبشان محیط است و به کم خوری اشتغال فکری برای آنان ایجاد نمی‌شود.

کار پاکان را قیاس از خود مگیر **** گرچه ماند در نوشتن شیر و شیر (مثنوی ۱/۲۶۳)

کسی می‌تواند به مقام «جائعین» برسد که روحش از کمبود و کمی طعام و غذا و شراب و فشار گرسنگی معده به رنج و تعب و خطورت منفی نیفتد.

* در فضیلت پُر کردن شکم ‌گرسنه روایاتی رسیده که دلیل بر فضیلت رساندن غذا به شخص گرسنه می‌کند. پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: «از بهترین اعمال به‌سوی خداوند، ادخال سرور بر مؤمن و برطرف کردن غم او و دادن قرض او و اطعام رساندن برای گرسنگی به اوست.» (محجه البیضاء ۴/۴۰۵)

* آنچه از کلمات کلیدی از پیامبر و امام و اولیاء رسیده، این است در بعضی موضوعات مانند این جمله پیامبر صلی‌الله علیه و آله که: «با نفس به‌وسیلۀ جوع و عطش مجاهدت کنید که اجرش همانند اجر مجاهد در راه خداست.» (محجه البیضاء: ۶/۱۴۶) از حکمت‌های این بیان برای کسانی که نفسشان به‌افراط در اکل و شُرب مبتلا هستند و از نشاط و طرب در بندگی بازمی‌مانند، ریاضتی سخت است. لذا در مرحلۀ ریاضت که نفس را به‌اعتدال بکشانند، از ثوابی وافر برخوردار می‌شوند.

* بعضی جوع را به تقسیماتی همانند جوع راغبین، تائبین،‌ مجتهدین، صابرین، زاهدین و امثال این‌ها تقسیم کرده‌اند.

* ما در مقام جائعین اشاره به گرسنگی داریم و دربارۀ این نوع تقسیمات بحث نمی‌کنیم، گرچه در هر قسمتی می‌توان مطالبی را گفت ولیکن موضوع ما گرسنگی است.

* در تورات نوشته‌شده است: «چون سیر شدی به یاد گرسنگان شو.» (محجه البیضاء ۶/۱۵۱)

یکی از مباحث مسائل اخلاقی این است: آن‌که داراست و سالم، قدرت دارد، سیر است پس به یاد آن‌که فقیر و مریض و ضعیف و گرسنه است، بیفتد.

در مَثَل گفته‌اند: «آدم سیر فکر آدم گرسنه نیست.» این درست است، به خاطر آن‌که نمی‌تواند جائع را درک کند تا به یاد او بیفتد. یکی از دعاهای جائعین بعد از هر غذا، با زبان قال و حال این است که خداوندا! گرسنگان را سیر بنما و این دعا از داعی بسیار ممدوح است.

* در بحث طریقتی این مطلب را عنوان کرده‌اند که کسی که نفس را به جوع، نه نخوردن غذا وادارد، وسوسه‌ها از او قطع می‌شود؛ یعنی هرکس نفس را هرچه می‌خواهد از رذایل و از صفات مذموم همانند حرص و کبر و حسد و غضب و … را نباید به او تغذیه کرد. اگر کسی این اراده و توانایی را داشته باشد، وسوسه‌های فکری از او زدوده و دور می‌گردد و این به‌حسب حال سالکین از حیث کمّی و کیفی خوراک نفس امّاره و جنود جهل فرق می‌کند. چون بعضی تغذیه‌ها نفس را چاق می‌کند و بعضی نفوس به رذایلی دچارند که گاهی از آنان سهو و نسیان سر می‌زند و به‌طور عامد واردکننده تغذیه ناسالم نیست، بلکه به‌حسب طبیعت بشریّتی و وجود امکانی مبتلا می‌شود و این با توبه و پشیمانی و مانند این‌ها مورد عفو و بخشش قرار می‌گیرد و نفس چاق نمی‌گردد.

* بدان که برای تقرّب به حق‌تعالی حتماً صفات و کارهایی لازم است که سالک بدان به مقام قُرب برسد، ازجملۀ آن مسئله جوع است. خداوند در خطابی به پیامبر تذکّر داد که بهترین وقت برای تقرّب به من زمان گرسنگی یا در حال سجده بودن است. چون در دنیا به این صفت به قرب رسید، پس اقرب مردم در روز قیامت گردد.

* یکی از حالات سالکین الی الله توجّه به خویشان و همسایگان است؛ یعنی در عین این‌که خودش می‌خورد به آنانی که گرسنه‌اند، همانند همسایه به فکر آنان است و به آن‌ها هم می‌خوراند. این دلیل است که سالک دارای التفات است که کاری بکند که از آن عمل، بهره‌ای برای ترقّیات خودش را فراهم آورد.

* در کتاب مجموعۀ ورّام، ص ۷۳ نقل کرده که کسی به حضرت یوسف عرض کرد: در دست‌تو خزائن زمین است، بااین‌حال خودت گرسنه هستی؟ فرمود: «می‌ترسم سیر شوم و گرسنگان را از یاد ببرم.»

همان‌طور که قبلاً تذکّر دادیم گرسنگی کم خوری است نه نخوردن و شخص جائع نور حکمت در دلش جای می‌گیرد و این سبب می‌گردد تا به فکر افرادی که تغذیه ندارند و گرسنه می‌خوابند و فرزندانشان از عدم تغذیه به بیماری دچار گردیده‌اند بیفتد.

* یک نکته‌ای در مجامع اخلاقی واردشده است که هر کس در دنیا بسیار بخورد و آروغ بیشتری بزند روز قیامت بیشتر از دیگران گرسنه است.

یعنی چون مصرف به‌جا نبوده و رعایت متعلقات و جوانب آن ننموده و شاید از زیادی به قساوت قلب دچار شده؛ در آخرت که پای حساب و جزا و پاداش است نتواند جواب‌گوی باشد؛ سپس هرچه خورده است آن روز در عوض جائع و گرسنه باشد.

* یکی از بزرگ‌ترین میراث جوع حکمت است و حکمت را اگرچه نوعی هبه و عطیه می‌شود حساب کرد؛ ولی اگر کسی به اکتساب و زحمت مقدمات آن را فراهم کند مانند جوع، به همان اندازه حکیم می‌شود و مصالح و مفاسد را تشخیص می‌دهد، مطالب نغز و دل‌نشین و به‌جا و خردمندانه می‌گوید و کردار به صواب انجام می‌دهد.

* نکته‌ای که یادآوری آن خالی از لطف و دقّت نیست، این‌که: اولیاء و انبیاء الهی این‌طور نبوده که همه‌شان غذا و طعام نداشتند که بخورند. پس مجبور بودند طاقت گرسنگی داشته باشند، بلکه با داشتن و تواناییِ خوراکی و تغذیه، کم می‌خوردند و خوب اندیشه می‌کردند و کلمات گوهربار می‌گفتند و رقّت قلب داشتند و به فکر مساکین بودند و …

* آنچه از مصادیق ثمرات جوع نوشته‌اند، بستگی به تناسب قالب هرکس دارد. چه آن‌که مزاج‌های هرکسی با دیگری متفاوت است و روح‌ها هم ازنظر لطافت و غلظت با یکدیگر تفاوت دارند. پس آنچه از آثار نوشته می‌شود می‌تواند در بعضی‌ها جمع و در دیگری تفرقه ایجاد کند. برای اختلاف مزاج و تناسب‌های روحی، مثلاً از آثار جوع، حکمت، حفظ دل،‌ نزدیک شدن به حق،‌ در اندوه بودن، سبک‌باری میان تودۀ مردم،‌ سخن به صواب گفتن، راضی شدن به هر نوع قسمت از کم‌وزیادی و… را نوشته‌اند.

* پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: روزی فرشته‌ای به نزدم آمد و گفت: «ای محمد خدایت سلام می‌رساند و می‌فرماید: اگر می‌خواهی سنگ‌ریزه‌های مکّه را برایت طلا کنم. عرض کردم پروردگارا! یک روز سیر می‌شوم شکر و ثنای تو را انجام می‌دهم و روزی که گرسنه می‌مانم از تو درخواست عنایت می‌کنم.» (سفینه البحار، ماده جوع)

بنده دو حالت دارد: یا تغذیه می‌رسد که به‌اندازه میل می‌شود و لازمه‌اش شکر نعمت حق‌تعالی باید کرد و یا تغذیه و طعام نمی‌رسد، پس بنده باید از او درخواست کند و این در صورت شکیبایی همراه با نیاز از معطی مطلق حضرت حق باید همراه باشد. دستور این نیست که کسی طعام ندارد ساکت بنشیند. در حدیث قدسی واردشده که خداوند به یکی از انبیاء فرمود: «حتّی نمک طعام را از من بخواه.»

فقیر مطلق دست نیاز به‌سوی غنی مطلق دراز می‌کند، امّا در عطا و منع کار به حکمت و مصلحت حکیم است و اگر منعی بود دلیل بر بدی متقاضی نیست، بلکه به مصلحت فعلاً صلاح بنده نباشد.

* کسی از امام باقر علیه‌السلام پرسید: چرا در ایّام کمیابی طعام و اغذیه، مردم چون سگان حرص می‌ورزند و گرسنگی‌شان بر عادت زمان فراوانی، افزوده می‌شود؟ فرمود: «چون مردم فرزندان زمین هستند؛ وقتی‌که در زمین خشک‌سالی شود آنان نیز قحطی‌زده شوند و زمانی که نعمتش فراوان گردد آن‌ها نیز به فراوانی درآیند.» (بحارالانوار، ۷۵/۲۰۵)

نفس را حالاتی است که در سیری و گرسنگی، بودن اطعمه و نبود آن، دگرگون می‌شود. در زمان قحطی و کمبود، آزار زیاد می‌شود تا گرسنگی را فوق زمان‌های معمولی به سیری کامل برساند. چون ترس از این‌که نکند فردا غذایی نصیبش نشود؛ بیشتر در برآوردن نیاز می‌کوشد.

* ازآنجایی‌که هر چیزی در دنیا به‌صورت و صفتی در افراد ظاهر می‌شود پس یا به همان صورت و صفت یا به ضد آن در آخرت ظاهر می‌گردد.

پیامبر صلی‌الله علیه و آله خطبه‌ای خواندند قبل از آمدن ماه رمضان، در فرازی از آن فرمودند: «به گرسنگی و تشنگی‌تان در ماه رمضان، به یاد گرسنگی و تشنگی روز قیامت بیفتید و آن را یاد کنید.» (المراقبات، ص ۱۶۹)

پس وقتی انسانی اینجا جوع و عطش را درک می‌کند برای او از این موضوع که در آنجا اتّفاق می‌افتد تداعی می‌شود. چون اینجا را می‌چشد پس آنجا دچار این عذاب نمی‌شود. در واقع گرسنگی و تشنگی در ماه رمضان جلوی آن گرسنگی و تشنگی را می‌گیرد و این توجّه و التفات ثمره است برای اهل ایمان ‌که از پیش برای فردایشان زاد و توشه می‌فرستند.

* گرسنگی اگر به حدّ فزون‌تر برسد جای طاقت و توان کم می‌شود، آن‌وقت دست به دعا بلند کردن و از حق‌تعالی طعام خواستن ممدوح است.

پیامبر صلی‌الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «من باحالت گرسنگی از تو (بعد از نماز صبح) جدا شدم. وقتی وارد خانۀ عایشه شدم و در آنجا نیز چیزی برای خوردن نبود دست خود را به دعا بلند کرده و از خداوند طلب طعام نمودم. پس جبرئیل حاضرشده و با او این مرغ بود که از بهترین غذاهای بهشت است.» (احتجاج، ۱/۴۲۸)

* اهل جهنّم هم غذا می‌خورند و گرسنه می‌مانند. در سورۀ غاشیه آیات ۷-۱ آمده است: «آیا خبر غاشیه به تو رسیده است؟ در آن روز چهره‌هایی زبون‌اند که تلاش کرده و رنج بیهوده برده‌اند، ناچار در آتش سوزان درآیند، از چشمه‌های داغ نوشانیده شوند و خوراکی جز خارِ خشک (درشت و تلخ که هیچ حیوانی نمی‌خورد) ندارند که نه فربه کند و نه گرسنگی را بازدارد.» علی علیه‌السلام فرمود: «بر اهل آتش گرسنگی در آن عذابی که به سر می‌برند سخت می‌شود و هی فریاد می‌زنند غذا غذا!» (ارشاد القلوب، ۱/۹۰)

پس معلوم می‌شود نوعی غذای جهنّمی است که قابل‌خوردن نیست. تازه اگر کسی بخورد نه چاق می‌شود و نه جوع او را سیر می‌کند. پناه‌برخدا که اگر در دنیا انسان نتواند مراقبه و مواظب بر تغذیه و بطن داشته باشد که آنجا به این درد گرفتار شود.

* انسان ضعیف است اگر زیاد بخورد شکم‌پُری او را به آروغ زدن و تنبلی و رنج می‌اندازد و اگر گرسنگی بر او غالب شود ناتوانی او را از پای درمی‌آورد. پای افراط‌وتفریط هر دو به‌نوعی در ضعف انسان گویا هستند. هر دو به صورتی عوارضی برای نفس دارند که راه بهتر برای نفس اعتدال است.

نه‌چندان بخور کز دهانت برآید **** نه‌چندان‌که از ضعف جانت برآید

قانع بودن از صفاتی است که برای آدم‌هایی که ثروت ندارند بسیار خوب است که به اندک غذا و طعامی هرچند بامزه نباشد، بسنده می‌کنند.

خداوند به حضرت موسی علیه‌السلام فرمود: «ای موسی خشنود شو به تکّه‌ای از نان جو که جلوی گرسنگی را بگیرد.» (ارشاد القلوب مترجم ۱/۳۷۳) این سیره از صفت قناعت است که انبیاء داشتند و پیامبر ما که سرآمد همۀ خلایق بوده، تغذیه‌اش به‌اندازه‌ای بود که سدّ جوع کند و از پُرخوری پرهیز می‌داشت.

وقتی پیامبر صلی‌الله علیه و آله به خداوند عرض کرد مرا به کاری دلالت کن که به‌وسیلۀ آن به تو نزدیک شوم، فرمود: «شبت را روز و روزت را شب کن.» عرض کرد: چطور شب را روز و روز را شب قرار دهم؟ فرمود: «خوابت را نماز و غذایت را گرسنگی قرار ده. ای احمد به عزّت و جلال خودم هر بنده‌ای با چهار خصلت با من پیمان بندد او را وارد بهشت می‌کنم… چهارم: به گرسنگی به سر برد. ای احمد اگر شیرینی گرسنگی و سکوت و گوشه‌نشینی و نتیجهٔ آن‌ها را بچشی از این‌ها دست برنداری. ای احمد دوستی خدا، دوستی با فقیران است و نزدیک شدن به آنان و از فقیران کسانی باشند که به اندک راضی هستند و بر گرسنگی شکیبا و سپاس‌گزارند و از گرسنگی و تشنگی شکایت نمی‌کنند.» (ارشاد القلوب مترجم ۱/۴۶۵-۴۶۴)

* ازآنجایی‌که مذمّت دنیا آن‌قدر در مجامع روایی و کتاب وحی رسیده است که اگر کسی دقیقاً از آن‌ها برخوردار نباشد و یا از زبان بزرگان اهل معنی و طریقت نشنود، احتمال این‌که در سیرۀ عملی زندگی به مشکل برخورد کند، هست. چه آن‌که هرکسی یک قالبی دارد و مصادیق و مظاهر دنیا متفاوت هستند و مسئلۀ تعلّق و دل‌بستگی به دنیا باید تشریح شود تا معلوم گردد کجای دنیای ناپسند است. کسی به نام ثوبان به پیامبر صلی‌الله علیه و آله عرض کرد چه اندازه از مال دنیا برای من کفایت می‌کند؟ فرمود: «مقداری که جلوی گرسنگی تو را بگیرد و عورتت را بپوشاند و اگر خانه‌ای به‌اندازه نشیمن داشته باشی بر تو مبارک است و اگر بیش از این‌ها داشته باشی، مسئول خواهی بود.» (ارشادالقلوب ۱/۶۶) این شخص توانایی و ظرف وجودی او بیشتر از این‌ها نبوده است و میل او به زهد بوده و لذا سؤال او از مال دنیا بوده که کشش و قابلیت او به همین اندازه بود که فرمود.

* بدان که مؤمن را بر مؤمن حقوقی است و در آداب معاشرت اجتماعی، این مسئله بسیار باید قابل توجّه باشد. چه آن‌که مؤمنی گرسنه می‌شود، قرض دار می‌گردد، کارش گره می‌خورد، بر مؤمن دیگر است به‌اندازه توانایی‌اش او را سیر کند، قرض او را ادا کند، گره کار او را بردارد. اینجا مسئلۀ مواسات و تعاون و همیاری است که یکی از مصادیق آن وقتی است که مؤمن گرسنه می‌خوابد و فرزندانش در رنج جوع به سر می‌برند و او آبرو دارد و نمی‌تواند دست خود را نزد کسی دراز کند، پس باید تغذیه را به او برساند.

پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: «بهترین صدقه آن است که به اسیری که چشمانش از گرسنگی تار شده است بدهند.» (بحارالانوار، ۱۶/۲۳۸) چون اسیر مستحق است و تغذیه ندارد و عوارض گرسنگی در چشمانش ظاهرشده، پس رساندن خوراک و طعام برای معطی بهترین صدقه است.

* از این‌که در طب سنّتی و کلمات بزرگان اهل معرفت آمده است تا گرسنه نشدید دست به طعام برندارید، دلیل است که خود معده هم دارای قوانینی است که بر او حاکم است و هر وقت احتیاج به طعام پیدا می‌کند، صاحب خود را متوجّه می‌کند که من گرسنه‌ام. لذا در سنّت و سیرۀ آداب طعام واردشده است که بین دو غذا مثل صبحانه و ناهار چیزی خورده نشود تا معده کاملاً غذای قبلی را هضم کند و بعد آماده برای دریافت طعام بعدی شود و در این صورت لطمه‌ای به ساختار معده نمی‌خورد.

* خداوند به حضرت موسی فرمود: «من دانش را در گرسنگی قرار دادم امّا مردم آن را در سیری جستجو می‌کنند.» (الحکم الزاهرة، ص ۷۵۱) یعنی معده در وقت مطالعه و اجتهاد کردن و استنباط و کشف نباید پُر باشد که این خود مانعی است و مانع از اختراع و اکتشاف و اجتهاد کردن علوم و معارف می‌شود.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.