مقام خشیت
۱- اشاراتی به معانی
خشیت: هراسیدن، بیم داشتن، ترس شدید، ترس آمیخته با تعظیم نسبت به خدا.
۲- اشاراتی از قرآن
۱- مٰا أنْزَلْنٰا عَلَیْکَ الْقُرآنَ لِتَشْقیٰ اِلّٰا تَذْکِرَةً لِمَنْ یَخْشیٰ: ما قرآن را بر تو فرو نفرستادهایم که به رنج افتی، جز اینکه یادآوری باشد برای آنکسی که از خداوند میهراسد (میترسد.) (طه: ۳-۲)
۲-إِنَّمٰا یَخْشَی اللهَ مِنْ عِبٰادِه الْعُلَمٰاءُ: تنها بندگان دانشمند از خداوند میهراسند. (فاطر: ۲۸)
۳- اِنَّمٰا أنْتَ مُنْذِرٌ مَنْ یَخْشٰیهٰا: (ای پیامبر) تو تنها به کسی که از آن میهراسد هشدار میدهی. (نازعات: ۴۵)
۴- اِنَّمٰا تُنْذِرَ الَّذیٖنَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ وَ أقٰامُوا الصَّلٰاةَ: تنها کسانی را که در نهان از پروردگارشان میهراسند و نماز را به پا میدارند هشدار میدهی. (فاطر: ۱۸)
۵- فَاللهُ أحَقُ أنْ تَخْشَوْهُ إنْ کُنْتُم مُؤمِنیٖنَ: خداوند سزاوارتر است که از وی بهراسید اگر مؤمنید. (توبه: ۱۳)
۶- إِنَّ الَّذیٖنَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أجْرُ کَبیٖرٌ: همانا آنانی که در نهان از پروردگارشان هراس دارند، آمرزش و پاداشی بزرگ خواهند داشت. (ملک: ۱۲)
۷- ألَّذیٖنَ یُبَلِّغُونَ رِسٰالٰاتِ اللهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لٰا یَخْشَوْنَ اَحَداً إلّا اللهُ: همانا کسانی که پیامهای خداوند را میرسانند و از او میهراسند و از هیچکس جز خدا نمیهراسند. (احزاب: ۳۹)
۸- فَلٰا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنٖی: پس از آنان (که ستم میورزند) مهراسید و از من بهراسید. (بقره: ۱۵۰)
۳- اشاراتی از احادیث
۱- پیامبر صلیالله علیه و آله: «اشک چشمها و هراس دلها از رحمت خداوند تعالی است.» (مستدرک الوسائل ۲/۲۹۴)
۲- پیامبر صلیالله علیه و آله: «خداوند رحمت کند چشمی را که از هراس خداوند بگرید.» (کنز العمّال ۳/۱۴۱)
۳- پیامبر صلیالله علیه و آله: «خوش به حال آن چهره که خداوند به او نظر کند که او از هراس خداوند عزوجل بر گناهش گریه میکند گناهی که جز خداوند کسی بر آن آگاه نیست.» (ثواب الاعمال، ص ۳۷۲)
۴- پیامبر صلیالله علیه و آله: «هرکس از هراس خداوند گریه کند، خداوند او را با انبیاء و صدّیقین و شهدا و صالحین که رفقای خوبی هستند، محشور میفرماید.» (مستدرک الوسائل ۲/۲۹۵)
۵- پیامبر صلیالله علیه و آله: «اگر در میان امّتی یک نفر از هراس خداوند گریه کند، خداوند به همۀ افراد آن امّت به خاطر گریۀ آن یک نفر رحم آورد.» (مدینة البلاغه ۲/۴۲۷)
۶- امیرالمؤمنین علیهالسلام: «گریستن از هراس خداوند، قلب را نورانی کرده و از بازگشتن به ارتکاب گناهان بازمیدارد.» (مستدرک الوسائل ۲/۲۹۴)
۷- امیرالمؤمنین علیهالسلام: «گریه از هراس خداوند کلید رحمت است.» (مستدرک الوسائل ۲/۲۹۵)
۸- امیرالمؤمنین علیهالسلام: «هراس (از خداوند) روش نیکبختان است.» (غررالحکم ۱/۲۳)
۹- پیامبر صلیالله علیه و آله: «هرگاه بندهای از هراس خداوند گریه کند، گناهان او فروریزد چنانکه برگهای درختان (در فصل پائیز) میریزد و همانند روزی که از مادر زاییده شد از گناه پاک شود.» (مستدرک الوسائل ۲/۲۹۵)
۴- نکتهها
* همانطور که در معنی لغت گفتیم، «خشیت» از «خوف» در ترس شدیدتر است. لذا «هراس» را برای ترجمه انتخاب کردیم تا با ترس ترجمۀ خوف تداخل نداشته باشد.
* اوّل اینکه نباید از غیر خالق، هراس داشته باشیم. در سورۀ بقره آیۀ ۱۵۰ میفرماید: «از کسانی که ستم میورزند مهراسید و از من (خدا) بهراسید.»
در سورۀ مائده: ۴۴ فرمود: «از مردم نهراسید و از من بهراسید.»
«امروز کافران از دین شما نومید شدند. پس از ایشان مهراسید و از من بهراسید، امروز (عید غدیر) دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم.» (مائده: ۳)
* مذمّت هراس از دست دادن دارایی، کساد شدن تجارت، جنگ و کارزار و زخمزبان به هراس دشمن را خداوند بهنوعی تذکر میدهد که در رفتار و گفتار آنان ظاهر میشود.
بگو ای پیامبر، اگر شما گنجینههای بخشایش پروردگارم را میداشتید، بازهم از هراس از دست دادن دارایی، تنگچشمی پیشه میکردید. (اسراء: ۱۰۰)
تجارتی که از کساد آن هراس دارید. (توبه: ۲۴)
کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم (دشمن) در برابر شما همداستان شدهاند از آنان هراس کنید، (ولی این سخن) بر ایمانشان افزوده و گفتند خداوند ما را بس و او کارسازی نکوست. (آلعمران: ۱۷۳)
وقتی جنگ بر آنان مقرّر شد دستهای از آن مردم، از کافران هراس کردند، همانند هراس کردنِ از خداوند یا فراتر از آن و گفتند: پروردگارا چرا نبرد را بر ما مقرّر کردی؟ (نساء: ۷۷)
چرا جنگ نمیکنید؟ آیا از آنها (پیمانشکنان و کسانی که پیامبر را راندند) میهراسید؟ اگر مؤمنید خداوند سزاوارتر است که از او بهراسید. (توبه: ۱۳)
* هراسهای نیکو:
نمونههایی از خدا هراس داشتن را خداوند در قرآن یادآوری کرده است:
… و کسانی که جز از خداوند نهراسیدهاند، امید است اینان از رهیافتگان باشند. (توبه: ۱۸)
… خردمندان، آنانی که به عهد خداوند وفا میکنند … و از پروردگار خویش هراس دارند. (رعد: ۲۱ و ۲۰)
… همانا از بندگان، تنها دانشمندان، از خداوند میهراسند. (فاطر: ۲۸)
… متّقین، از پروردگارشان در نهان میهراسند. (انبیاء: ۴۹)
… ای پیامبر! خداوند سزاوارتر بود که از او هراسی داشته باشی. (احزاب: ۳۷)
آنان که پیامهای خداوند را میرسانند از او میهراسند و از هیچکس جز خداوند هراس ندارند. (احزاب: ۳۹)
ای پیامبر تنها به کسانی میتوانی بیم دهی که از قرآن پیروی میکنند و در نهان از خداوند بخشنده هراس دارند. پس به آمرزش و پاداشی ارزشمند نوید ده. (یس: ۱۱)
بهشت … برای همان است که از خداوند بخشنده در نهان میهراسد و دلی بازگردنده (به درگاه ما) میآورد. (ق: ۳۳)
فرشتگان … از هراس خداوند بیمناکاند. (انبیاء: ۲۸)
بهترین آفریدگان، پاداش آنان نزد پروردگارشان بهشتهایی جاودان است که از بن آنها جویباران روان است، هماره در آن جاوداناند، خداوند از ایشان خرسند است و آنان از او خرسندند. این از آنِ کسی است که از پروردگار خویش هراس کند. (بیّنه: ۸ و ۷)
آنانی که از هراس پروردگارشان بیمناکاند و … آنان بهسوی پروردگارشان بازمیگردند و در نیکیها میشتابند و برای آن پیشگاماند. (مؤمنون: ۵۷ تا ۶۱)
پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: زودا آنکه هراس (خداوندی) دارد، پند گیرد.
و در سورۀ نازعات آیۀ ۴۵ فرمود: (ای پیامبر) تو تنها به کسی که از آن (رستاخیز) میهراسد هشدار میدهی.
پذیرش در جایی که شخص قابل باشد را در سورۀ عبس آیات ۸ تا ۱۱ چنین میفرماید:
ای پیامبر، امّا آنکه شتابان نزدت آمد درحالیکه میهراسد (از خدا)، تو از او به دیگری میپردازی نه چنین است (به او میپردازی)
خداوند در سورۀ حشر اگر مطلبی میفرماید که: اگر این قرآن را بر کوهی فرو میفرستادیم آن را از هراس خداوند فروتن و فروپاشیده میدیدی (حشر: ۲۱) این مَثَل برای آن است که اگر مردمی اندیشمند باشند، قلبشان برای پذیرش قرآن تأثیر به سزایی دارد.
برای توضیح آیۀ ۷۴ سورۀ بقره که فرمود: «بعضی سنگها نهرها از آن بشکافد و بعضی از آنها شکافته شده و از آن آب بیرون میآید و بعضی از آنها از هراس خداوند فروافتد (میغلتد)» گفتهشده که آیا سنگ و کوه شعور دارند تا طبق آیۀ ۲۱ سوره حشر، هراسی آنها را بگیرد و فعلوانفعالاتی فیزیکی در آنها انجام گیرد؟
در جواب گفته میشود که تمام اسباب، متعلّق و منتهی به اراده و قدرت و علم خداست. هراس در هر چیزی بستگی به کیفیت و کمیت دارد. انفجار در سنگها، غلطان شدن آنها و جاری شدن آب، به فرمول نهانکاری شده در آنها بستگی دارد.
هرگاه ارادۀ خاص الهی تعلّق بگیرد، بگوید «باش» به هر شکلی و نوعی، پس میباشد. «کنفیکون» (یس: ۸۲)
پس پذیرش و شعوری که در آنها نهاده شد و متأثّر و منفعل میشود، همان خشیت است.
* خشیت در درجۀ تام و کامل، برای خردمندان و دانشمندان، متّقین، مهتدون و مبلّغان رسالتهای الهی است. آنان خداوند را منشأ اثر میدانند که در همۀ امور عالم و ازجمله نفس انسان اثر میگذارد.
واژۀ «خوف» در ترسِ از درنده و گزنده و علل و عوامل، استعمال میشود.
حضرت سلیمان بن داوود علیهالسلام فرمود: آنچه به مردم دادهشده و داده نشده، به ما دادهشده و آنچه مردم میدانند و ندانستهاند، علم آن به ما دادهشده. پس چیزی برتر از خشیت خداوند در غایب و حاضر، میانهروی در غنیٰ و فقر کلمۀ حق در رضا و غضب، تضرّع بهسوی خداوند عزوجل درهرحال، نیافتم. (بحارالانوار ۱۴/۱۳۰)
امام علیهالسلام فرمود: ابوذر گریه کرد از خشیت خداوند عزوجل تا چشمش سرخ و سفید گردید. (سرخی در سفیدی چشمش غالب گردید.)
کسی به اباذر گفت: اگر خدا را بخوانی، چشمت را شفا میدهد. فرمود: من به خدا مشغول هستم. گفت: به چه چیزی مشغولی؟ گفت: دو چیز بزرگ، بهشت و جهنّم. (بحارالانوار ۲۲/۴۳۱)
* اینکه در آیه فرمود: «همانا دانشمندان از خداوند خشیت دارند» (فاطر: ۲۸) منظور عالم ربّانی است که علم به معانی و حقایق برای او پیداشده لذا هیبت و عظمت و جلال خدا را درک میکند. (امالی صدوق)
ابو درداء در مسجد پیامبر صلیالله علیه و آله در وصف علی بن ابیطالب علیهالسلام برای مردم آنچه از امیرالمؤمنین علیهالسلام در منطقه نخلستان نجّار دیده بود را نقل کرد که: امام بعد از راز و نیاز و مناجات بیهوش شد. گفتم حتماً وفات یافت. پس به خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام آمدم و جریان را نقل کردم. فرمود: به خدا قسم، ای ابا درداء این بیهوشی که علی را گرفته، از خشیت الله است.
پس آمدم آب پاشیدم بهصورت حضرت و به هوش آمد و نظر به من کرد … (بحارالانوار ۴۱/۱۲)
حضرت زهرا کلمۀ «خوف: ترس» را استعمال نکردند، بلکه کلمه «خشیت یعنی هراس» را فرمودند که آمیخته با توصیف تعظیم خداوند است.
* در بسیاری از روایات خشیت با بکاء آمده است. مثلاً امیرالمؤمنین علیهالسلام به نوف فرمود: «هرگاه چشم مردی قطرهای گریه کند از خشیت خداوند، خداوند دریایی از آتش را خاموش میکند.» (بحارالانوار ۴۱/۲۳) و امثال اینها.
این نوع احادیث بیشتر نظر به امامان، اوصیاء، اولیاء و عالمان ربّانی دارد که از بسیاریِ هراس از جلال و کبریایی خدا و هجران، اشکهای رحمت سرازیر میکنند، ولی نوع مردم از خوف خدا یعنی از عذاب، جهنّم، کیفر، آتش به خاطر ناراحتیهای روحی و روانی، مظلومیت خود، فقدان فرزندان و شوهر، تهمتهایی که به او زده میشود، مالی که ازدستداده و… گریه میکنند.
امام باقر علیهالسلام فرمود: زینالعابدین علیهالسلام در روز و شب هزار رکعت نماز میخواند همانند امیرالمؤمنین علیهالسلام … وقتی میخواست قیام کند، قیامش مانند عبد ذلیل در پیشگاه پادشاه جلیل بود که اعضایش رعشه میگرفت از خشیت خداوند عزوجل. (بحارالانوار ۴۱/۶۱)
* موضوع شکستن دل و رقّت قلب برای بندگان کامل را، خداوند به ودیعه میگذارد، اگرچه اشکی از چشمها جاری نشود. امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «همانا برای خداوند بندگانی است که دلهایشان شکسته میگردد از خشیت خداوند.» (بحارالانوار ۶۶/۲۸۶)
* روایت است که وقتی پیامبر صلیالله علیه و آله نماز میخواند، قلبش از خشیت خداوند تعالی، مانند دیگ مسین بود که درونش جوش میخورد. (بحارالانوار ۶۷/۳۹۴)
لذا امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «از خدا هراس کنید هراسی که آثارش بر شما ظاهر شود.» (بحارالانوار ۷۵/۷۰)
یعنی ملکۀ خشیت، از آثارش: قلب شکسته، رقیق، مانند آبی که درون دیگ میجوشد هست، خشیت باید بر سالکان و عارفان اثر داشته باشد.
امام صادق علیهالسلام در دعایی چنین عرضه داشت: «خداوندا! قلبم را برای دوستی تو و هراس از تو پُر کن.» (بحارالانوار ۸۴/۲۷۱)
وقتی قلب از خشیت پر شود (ملکه شود) هراسِ در او پیدا میشود.
اگر امام کاظم علیهالسلام از خشیت خداوندی گریه میکند تا اینکه محاسنش به اشکش تر میشود؛ این ملکۀ خشیت است که یکی از آثارش اشک چشم به محاسن میرسد و مرطوب میکند. (بحارالانوار ۹۰/۳۳۶)
* کاربرد خشیت نسبت به خوف، وسیعتر است چون بر جمادات نیز اطلاق میشود. (بقره: ۷۴)
* نقش توحیدی خشیت، در مقاومت، تشکیل حکومت و اجرای همهجانبۀ دین اثر وسیعی دارد. نهراسیدن از دیگران و از خدا هراس داشتن را بهعنوان صفت ثبوتی و صفت سلبی مؤمنان ذکر میکند. چنانکه در سورۀ مائده آیۀ ۳ فرمود: «امروز (عید غدیر روز ولایت) کافران از دین شما مأیوس شدند. از آنان مهراسید و از من (خدا) بهراسید.»
و در جریان ابلاغ رسالت انبیاء فرمود: «آنانی که ابلاغ رسالت خداوند میکنند و از او هراس دارند و نمیهراسند مگر از خداوند.» (احزاب: ۳۹)
مولانا در مثنوی میفرماید:
* نصوح (توبهکار) از شدت ترس، به گوشۀ خلوت رفت، درحالیکه از ترس، رنگ چهرهاش زرد و لبش از هراس کبود شده بود، گفت: خداوندا دامن رحمتت را گرفتهام و لغزش مرا بپوشان و توبه میکنم.
* ای محمد از هراس و بیم کافران ملعون، آیین تو در زیر زمین پنهان میشود.
ترس درویشی مثال آن هراس **** حرص و کوشش را تو هندستان شناس (۱/۹۶۱)
* بیم از فقر هم مثالِ هراس آن شخص از عِزرائیل است. تلاش و حرص را تو مانند هندوستان فرض کن. (مردی کوشید از مرگ فرار کند و به هندوستان رفت ولی آنجا گرفتار مرگ شد. مردم حرص میزنند از فقر فرار کنند، باز گرفتار فقر میشوند.)
* فرعون گفت تو به آن کارهای خارقالعادهاَت که موجب هراس مردم شد مغرور نشو.
بر زمان خوش هراسان باش تو **** همچو گنجش خُفیه کن نه فاش تو (۴/۲۱۴۸)
ای سالک بر اوقات خوش معنوی خود هراسان باش و آن اوقات خویش را مانند گنجی گرانبها از انظار مردم بپوشان، نه آنکه فاش کنی.
* خداوند میفرماید: «من آنهایی را با علم خود میترسانم که به اعمال و مکتسبات خود مغرور شدهاند و با حلم خود ترس را از بیمناکان برطرف میسازم.»
* تیشه از انبوهی شاخههای درخت چه بیم و هراسی دارد؟ مسلماً هیچ هراسی ندارد؛ زیرا شاخههای درخت را میبُرد و تکهتکه میکند.
* یقین بدان ترس و اضطرابی که بر تو غالب میآید سبب آن، دیگری است. چون ای اندوهمند! هیچکس از خود نمیهراسد.
حافظ میفرماید:
شب تاریک است و راه سرزمینِ اَیمن (بیابانی در سمت راست کوه طور که خداوند باهیبتِ تام بر موسی تجلّی کرد) در پیش روست. آتش کوه طور و جایگاه دیدار معشوق در کدامین جهت است؟
پیش رفتارِ تو پا برنگرفت از خجلت **** سروِ سرکش که به ناز از قد و قامت برخاست (غزل ۲۱)
سرو مغرور که به قد و قامت خویش مینازید در برابر رفتار (کارهای هیبتی) تو چنان شرمنده شد که از حرکت بازایستاد و پایش در گِل فروشد.