مقام سَهَر
۱- اشاراتی به معانی:
سهر: بیدار ماندن و به خواب نرفتن در شب، شبزندهداری، هوشیاری.
۲- اشاراتی از قرآن:
در قرآن، کلمۀ سهر نیامده؛ ولی اسحار آمده است. (ذاریات: ۱۸)
۳- اشاراتی از احادیث:
۱- امام علی علیهالسلام فرمود: «شبزندهداری، شعار پرهیزگاران و خوی مشتاقان است.» (غررالحکم ۵۶۱۱)
۲- امام علی علیهالسلام فرمود: «برترین عبادت، شبزندهداری به یاد خداوند سبحان است.» (غررالحکم ۳۱۴۹)
۳- امام علی علیهالسلام فرمود: «چشمانتان را شبها بیدار دارید و شکمهایتان را گرسنه و …» (نهجالبلاغه، خطبۀ ۱۸۳)
۴- امام علی علیهالسلام فرمود: «همانا تقوای الهی، اولیای خدا را از حرامهای او بازداشته و ترس از او را در دلهایشان جایداده، چندانکه آنان را در شبها (برای عبادت) بیدار و در روزهای داغ (روزهدار) و تشنه نگهداشته است.» (نهجالبلاغه، خطبۀ ۱۱۴)
۵- امام علی علیهالسلام فرمود: «بسا روزهداری که از روزهاش جز گرسنگی و تشنگی نصیبی نیابد و بسا شبزندهداری که از عبادت شبانهاش جز رنج و بیخوابی بهرهای نبرد، زهی خواب زیرکان (عارف) و روزه نگرفتن آنان.» (نهجالبلاغه، حکمت ۱۴۵)
۶- پیامبر خدا صلیالله علیه و آله فرمود: «شبزندهداری جز برای سه چیز روا نیست: تلاوت قرآن، تحصیل علم و یا فرستادن عروس به خانۀ شوهرش.» (بحارالانوار ۷۶/۱۷۸/۳)
۷- امام علی علیهالسلام فرمود: «شبزندهداری، بوستان مشتاقان است.» (غررالحکم ۶۶۶)
۸- امام علی علیهالسلام فرمود: «بیدارباش شبانۀ چشمها به ذکر خدا، دوست صمیمی عارفان است و شیرینی مقرّبان.» (غررالحکم ۵۶۱۲)
۹- امام علی علیهالسلام فرمود: «شبزندهداری یکی از دو زندگی است.» (غررالحکم ۱۶۸۴)
۱۰- امام علی علیهالسلام فرمود: «بسا کوشندهای که برای نشستهای میکوشد، بسا شبزندهداری که برای خفتهای زحمت میکشد.» (غررالحکم ۵۲۷۱ – ۵۲۷۰)
۴- نکتهها:
* سهر به معنای بیدار ماندن در شب، در فاصلۀ پس از نماز عشاء تا اذان صبح است، گر چه ازنظر زمانی، بیداری از نیمهشب افضل از قبل نیمهشب است.
* کسی که تمام شب را بیدار است، شبزندهدار گویند نه متجهّد؛ زیرا خداوند فرموده: «وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نٰافِلَةً لَّكَ…: بخشی از شب را به عبادت بیدارباش که برایت نافله است…» (اسراء: ۷۹)
و نیز فرمود: «إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَىٰ مِن ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ…: پروردگارت داند که دوسوم شب و نصف آن و ثلث آن را به پا میخیزی.» (مزمّل: ۲۰)
پس متهجّد کسی است که اعمالی را پس از بیدار شدن از خواب انجام میدهد مانند نماز شب و … و هر که اینگونه نیست، متهجّد نباشد.
* همانا جوع به سبب کمی رطوبت بدن و قلّت بخارهای خوابآور، بهویژه کم نوشیدن آب، سهر را میآفریند زیرا نوشیدن آب بسیار خوابآور است و شهوت دروغین میآورد.
* فایدۀ سهر بیداری و هوشیاری مرید است. بیداری برای اشتغال الهی به امری که دائماً درصدد انجام آن است زیرا هنگامیکه مرید میخوابد، به همان مقدار خوابی که بر او چیره گشت، به عالم برزخ منتقل میشود؛ در این صورت خیر کثیر را از دست خواهد داد. خیر کثیری که جز در حال سهر به چنگ نمیآورد و آگاه نمیشد و اگر مرید پیوسته سهری گردد، سهر به چشم دل او سرایت میکند و با دوام ذکر، چشم بصیرت جلوه میکند. درنتیجه هر خیری را که خداوند خواهد رؤیت میکند. (۱)
* سهر بر دو گونه است: سهر چشم و سهر دل.
سهر دل، بیداری قلب از خوابهای غفلت است و این بیداری خاستگاه شهود و مشاهده است. سهر چشم، میل بقاء همّت در دل است و این بیداری خاستگاه مسامره. (مسامره آن است که سالک به سبب دوام شهود از سستی رهایی یابد و از تفرقهای که موجب غفلت و نسیان است بیتوجه گردد؛ (۲) و خلاصی از سستی است).
* حال سهر آباد ساختن وقت سالک و محقق است. جز اینکه محقق در هنگامۀ سهر تخلق ربّانی را در وجود خویش باور میکند و البته این حالت محقق را سالک نمیفهمد.
* اما مقام سهر، مقام قیّومیت است و چهبسا بعضی از حضرات عرفا تحقق به قیّومیت را و برخی تخلق به آن را منع ساختند؛ اما ما چنین چیزی را نمیپذیریم؛ زیرا حقایق هستی حکم میکنند که انسان کامل حامل تمامی اسماء و صفات حضرت الهیه است و کسی که در این امر توقف کند، نشانۀ آگاه نبودن او نسبت به حقیقت و نشئۀ انسانی خویش است، زیرا اگر خود را میشناخت چنین امری بر او مشکل نمیشد.
این مقام سهر مقام قیّومیت است…؛ و سهر از ارکان چهارگانهای است که خانۀ ابدال بر آنها استوار است و آن چهار رکن؛ سهر و جوع و صمت و عزلت است…؛ و آیۀ ابدال در کتاب الله سیّد و سرور آیات قرآن است: اللَّهُ لٰا إِلَٰهَ إِلّٰا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لٰا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لٰا نَوْمٌ لَهُ مٰا فِي السَّمٰاوٰاتِ وَ مٰا فِي الْأَرْضِ مَن ذَا الَّذيٖ يَشْفَعُ عِندَهُ إِلّٰا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مٰا بَيْنَ أَيْديٖهِمْ وَ مٰا خَلْفَهُمْ وَ لٰا يُحيٖطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهٖ إِلّٰا بِمٰا شٰاءَ …. وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظيٖمُ (بقره: ۲۵۵) (۳).
* اما خواب همانا مداومت بر خواب غفلت طولانی و کم شدن خرد و نقصان زیرکی و پریشانی دل را به همراه دارد و در این چیزها فوت وقت و درگذشتن زمان است و در فوت وقت حسرت پس از مرگ است.
از نبی اکرم صلیالله علیه و آله روایت کنم: آن جناب فرمود: «مادر سلیمان بن داوود به فرزندش گفت: ای پسرکم! شبانگاهان زیاد نخواب؛ زیرا خواب زیاد بنده را روز قیامت فقیر واگذارد.» (آداب و سنن، ترجمۀ ج ۱۶، بحارالانوار، ص ۱۱۴)
(عالمی از بنیاسرائیل) گوید: «ای جماعت مریدان زیاد نخورید تا زیاد بنوشید تا زیاد بخوابید تا زیاد گمراه گردید.» (۴)
* ازآنجاییکه بدنمان در شبانهروز نیاز به خواب پیدا میکند، باید بخوابیم اما خوابمان برای استراحت و بهمانند عبرتگیران باشد؛ چراکه در روایتی از امام صادق علیهالسلام آمده است که فرمودند: «همچون خواب عبرتگیران بخواب و همانند غفلتورزان نخواب؛ زیرا عبرتگیران زیرک هستند، برای استراحت میخوابند و آگاهانه نمیخوابند.» (۵)
نبی اکرم صلیالله علیه و آله فرمودند: «چشم من میخوابد، ولی دل من نمیخوابد و با خواب خویش بار را بر دوش ملائک کم نما و نفس را از شهوات دور کن. بسیار خوابیدن از بسیار نوشیدن متولّد میشود و بسیار نوشیدن از بسیار خوردن آفریده میشود و این دو نفس را برای طاعت سنگین میکند و دل را برای تفکّر و خشوع قسی و سخت میکند.» (۶)
* صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکر به دوام **** ناتمامان جهان را کند این پنج، تمام
* احیاء به معنی خاص، شامل شبزندهداری و بیدار ماندن شبهای خاصی از سال است که در رأس آن شب قدر (شبهای نوزدهم، بیست و یکم، بیست و سوم ماه رمضان) است. همچنین در روایتی از امام اول شیعیان، احیاء چهار شب اول ماه رجب، نیمۀ شعبان، شب عید فطر و شب عید قربان توصیهشده است.
* بعضی شبزندهداری را در چند مصداق عبادی چون دعا و قرائت قرآن و بهویژه نماز شب خلاصه کردهاند، اما حقیقت این است که در منابع اسلامی، مصادیق شبزندهداری بیشتر از اینها است و آن موارد:
۱- قرآن کریم میفرماید: «در بخشی از شب، او را تسبیح کن». (طور: ۴۹)
۲- وقتی امام صادق علیهالسلام نماز عشاء را بهجا میآورد و پاسی از شب میگذشت کیسهای پر از نان و پول برمیداشت و آن را بر گردن خود حمل میکرد و بین فقرای مدینه تقسیم میکرد. (۷)
در روایت است هر که در راه حاجت برادر مؤمنش ساعتی از شب یا روز گام بردارد، خواه آن حاجت را برآورد یا نه برای او از اعتکاف دو ماه بهتر است. (۸)
۳- امام باقر علیهالسلام فرمود: «شببیداری یکشب در اثر بیماری، از عبادت یک سال برتر است.» (۹)
۴- نبی اکرم صلیالله علیه و آله فرمود: «شبزندهداری درست نیست مگر در سه چیز: طلب علم، تهجد و قرائت قرآن، بردن عروس به خانۀ شوهر (که مستحب است شب باشد نه روز).» (۱۰)
۵- هر چشمی در قیامت گریان است مگر سه چشم: یکی از آنها چشمی است که در راه خدا بیداری کشد. (۱۱)
۶- و بیداری شب برای خواندن نماز شب (که یازده رکعت است) و باآنکه در سفر نافلههای روز ساقطشده، نماز شب ساقط نشده است. (۱۲) و در همه حال برای مردم مستحب مؤکّد و برای پیامبر صلیالله علیه و آله واجب بود. (۱۳)
۷- خدای متعال مؤمنین را به وصف استغفار کنندگان در سحرگاهان ستوده است. (آلعمران:۱۷) (ذاریات: ۱۸) و شبزندهداران را خردمندانی دانسته است که خدا را در حال ایستاده و نشسته و آنگاهکه بر پهلو خوابیدهاند یاد میکنند. (آلعمران ۱۹۱)
۸- کسب علم، تفکّر، دعا، شکر و …
* از برخی علماء نقل میکنند: که هر کس چهل شب را خالصانه شبزندهداری کند، ملکوت آسمان را به او ارائه میکنند. (۱۴)
* مؤمن باید از ابتدای روز و در اول شب به فکر تهیه اسباب شبزندهداری باشد؛ بنابراین این اسباب بر سه دسته هستند: (برای مؤمنینی که میخواهند از نیمهشب به بعد بیدار باشند)
۱- از خواب در روز یا در اول شب استفاده شود. (۱۵) همانطور که نبی اکرم صلیالله علیه و آله فرمود: «از خواب قیلوله برای بیداری یاری بخواهید.» (۱۶) و نیز نقل است که پیامبر صلیالله علیه و آله شب پس از نماز عشاء میخوابید. (۱۷) و در روایت است که شیعیان اهلبیت اول شب میخوابند. (۱۸)
۲- قبل از خواب، محاسبه نفس داشته و با طهارت و با یاد خدا و قرائت ادعیه و اذکار قبل از خواب به خواب رود. (۱۹)
۳- خواست قلبی برای بیدار شدن داشته باشد چراکه در روایتی از امام باقر علیهالسلام آمده است که: «هر کس نیت کند که هر ساعتی که خدا بخواهد بیدار شود خدا همانا دو فرشته به او گمارد که در آن ساعت او را بجنباند.» (۲۰)
* برای وصال خداوند متعال چارهای نداریم جز اینکه شبزندهدار باشیم چراکه در روایتی از امام حسن عسگری علیهالسلام آمده که: «وصال خداوند سفری است که جز مرکب قرار دادن شب چارهای ندارد.» (۲۱)
* انسان بیشتر فیوضات را در شب کسب میکند تا روز، زیرا روز سرگرم کار و کوشش است و در شب از اشتغال فارغ و به ابتهال میپردازد و برکات را نسبت بهروز بهتر درک میکند با آنکه برای خدا شب و روز نیست و گیرنده که جان انسان است لیل و نهاری ندارد، ولی زمینه در شب فراهم میشود.
* اصل معراجی که به لیلة الاسراء معروف است از آیات کریمه و احادیث معتبره ثابت شده است. بدینصورت که حقتعالی، حضرت رسول اکرم صلیالله علیه و آله را در یکشب از مکّۀ معظمه تا مسجدالاقصی و ازآنجا به آسمانها تا سدرةالمنتهی و عرش اعلاء سیر داد و عجایب خلق سماوات را به آن حضرت نشان داد و رازهای نهانی و معارف نامتناهی به آن حضرت القاء فرمود و آن حضرت در بیتالمعمور و تحت عرش به عبادت حقتعالی قیام نمود و با انبیاء ملاقات کرد. (۲۲)
که شروع این سفر، بعدازآنکه نماز مغربش را پیامبر صلیالله علیه و آله در مسجدالحرام خواندند، بوده و پایان آن را مفسرین قبل از نماز صبح گفتهاند.
* امام صادق علیهالسلام فرمودند: «شب جمعهای نیست مگر آنکه در آن اولیاء خدا سرور ویژهای دارند. هنگامیکه شب جمعه فرامیرسد، رسول خدا صلیالله علیه و آله با عرش ارتباط پیدا میکند و من نیز همراه با او با عرش تماس حاصل میکنم و درنتیجه با علمی که ازآنجا بهره بردهام بازمیگردم و اگر این نبود، قطعاً آنچه در نزد ما است پایان میپذیرفت.» (۲۳)
* شبزندهدار واقعی آنکسی است که شبها را قدر بداند و اشتغال به اعمال نیک داشته باشد و از گناهان دوری کند، ازجمله در شبهای خاص، مانند شب جمعه که در فضیلتش بنا بر روایات بهمانند روز جمعه است و نیز امور آینده را خدا در شب جمعه نهایی و استوار میگرداند؛ و نیز در روایتی از امام صادق علیهالسلام آمده که: «در شب جمعه از گناه دوریکنید که عقوبت گناهان در آن شب دوچندان است همانگونه که پاداش کارهای نیک در آن شب دو برابر است.» (۲۴)
* نسبت به اینکه مقدار خواب ائمه چقدر بوده، روایتی در دست نداریم و انسانهای مختلف برحسب طبیعت خود، به اندازههای مختلفی از خواب نیازمندند و روایات که به یکچهارم شبانهروز و بعضی روایات دیگر به یکسوم (که بین شش تا هشت ساعت میشود) برای استراحت انسان اشاره کردهاند و نیز زمانهای معینی مثل اول شب و خواب قیلوله را بهترین زمان خواب دانستهاند و از آنطرف خوابیدن و خواب دیدن را از آیات الهی و یکی از نیازهای ضروری انسان به حساب شمردهاند؛ و نیز از پرخوابی که سبب تضییع عمر بوده و خشم پروردگار را همراه دارد ما را بر حذر داشتهاند.
پس هر کس بهاندازهای که شرایط فیزیکی، جسمی و کاری او اجازه میدهد با برنامهای مناسب و متعادل از شبزندهداری بهرهمند گردد و از افراطوتفریط دوری نماید.
………………………………………………………………………………
منابع:
۱) ریاضت السالکین، ص ۱۱۶
۲) بحرالمعارف، ص ۶۳
۳) فتوحات مکّیه، باب ۹۸
۴) قوت القلوب، فصل ۲۷
۵) توحید مفضّل، ص ۱۵۸
۶) مستدرک الوسایل، ج ۵، ص ۱۲۳
۷) اصول کافی، ج ۴، ص ۸
۸) علم اخلاق اسلامی، ج ۲، ص ۳۰۷
۹) مکارم الاخلاق، ص ۳۵۸
۱۰) النوادر للراوندی، ص ۱۳
۱۱) اصول کافی، ج ۲، ص ۸۰
۱۲) امالی شیخ صدوق، ص ۶۴۵
۱۳) نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ج ۱، ص ۴۵
۱۴) قوت القلوب، ص ۱۷۵
۱۵) اسرار الصلاة ملکی تبریزی، ص ۴۶۵
۱۶) تهذیب الاحکام شیخ طوسی، ج ۴، ص ۱۹۹
۱۷) راه روشن، ج ۲، ص ۵۱۸
۱۸) من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۴۷۹
۱۹) اسرار الصلاة، ص ۴۶۷
۲۰) من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۴۷۹
۲۱) بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۷۹
۲۲) منتهی الامال، ج ۱، ص ۱۳۸
۲۳) بصائر الدرجات، ص ۳۶
۲۴) مفاتیحالجنان