مقام محسنین
1- اشاراتی به معانی
احسان: نیکی کردن، نیکوکاری، بخشش
محسن: نیکویی کننده، نیکوکار
2- اشاراتی از قرآن
۱- …إنَّ رَحْمَتَ اللهِ قَریٖبٌ مِنَ الْمُحْسِنیٖنَ: همانا بخشایش خداوند به نیکوکاران نزدیک است. (اعراف: ۵۶)
۱- وَاصْبِرْ فَإنَّ اللهَ لاٰ یُضیٖعُ أجْرَ الْمُحْسِنیٖنَ: و شکیبایی ورز که خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمیسازد. (هود: ۱۱۵)
۳-وَالّذیٖنَ جٰاهَدُوا فیٖنٰا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنٰا وَ إنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنیٖنَ: و راههای خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند مینماییم و بیگمان خداوند با نیکوکاران است. (عنکبوت: ۶۹)
۴- وَ لَمّٰا بَلَغَ أشُدَّهُ آتَیْنٰاهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَذٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنیٖنَ: و چون یوسف به مرحلۀ بلوغ و رشد خویش رسید بدو (نیروی) داوری و دانش بخشیدیم و بدین گونه به نیکوکاران پاداش میدهیم. (یوسف: ۲۲)
۵- …کَذٰلِکَ سَخَّرَهٰا لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللهَ عَلیٰ مٰا هَدٰاکُمْ وَ بَشِّرِ الْمُحْسِنیٖنَ: اینگونه آنها را مسخّر شما کرد تا خداوند را به خاطر آنکه هدایتتان نموده به بزرگی یاد کنید و نیکوکاران را مژده بده. (حج: ۳۷)
۶- ….فَإنَ اللهَ أعَدَّ لِلْمُحْسِنٰاتِ مِنْکُنَّ أجْراً عَظیٖماً: بیگمان خداوند برای نیکوکاران شما پاداشی سترگ آماده کرده است. (احزاب: ۲۹)
3- اشاراتی از احادیث
۱- امیرالمؤمنین علیهالسلام: «نیکوکار، یاری کرده شده است و بدکردار، خوار گردانیده شده.» (غررالحکم ۱/۵۳)
۲- امیرالمؤمنین علیهالسلام: «نیکوکار، زنده است اگرچه نقل کرده شود به منزلهای مردگان.» (غررالحکم ۱/۳۹۳)
۳- امیرالمؤمنین علیهالسلام: «نیکوکار کسی است که راست گرداند گفتارهای او را کردارهای او.» (آنچه به زبان گوید عمل کند)؛ (غررالحکم ۱/۲۹۷)
۴- امیرالمؤمنین علیهالسلام: «یاد خدا خصلت هر نیکوکار و خوی هر مؤمنی است.» (غررالحکم ۴/۳۰)
۵- امیرالمؤمنین علیهالسلام: «بدگمانی به نیکوکار، بدترین گناه و زشتترین ستم است.» (غررالحکم ۴/۱۳۲)
۶- امیرالمؤمنین علیهالسلام: «بدترین نیکوکاران، کسی است که به احسان خود منّت گذارد.» (غررالحکم ۴/۱۷۷)
۷- امیرالمؤمنین علیهالسلام: «هر نیکوکار، اُنس جوینده است»؛ یعنی مردم را به خود انس دهد. (غررالحکم ۴/۵۲۷)
۸- امیرالمؤمنین علیهالسلام: «نیست ثوابی نزد خدای سبحان بزرگتر از ثواب سلطان عادل و مرد نیکوکار.» (غررالحکم ۵/۹۰)
۹- امیرالمؤمنین علیهالسلام: «هرکه اطاعت کند حق را و فرمانبرداری کند کسی را که برحق باشد، از نیکوکاران بوده باشد.» (غررالحکم ۵/۳۸۱)
۱۰- امیرالمؤمنین علیهالسلام: «نزد تو نیکوکار و بد کننده نباید مساوی باشند. پس بهدرستی که این کار، نیکوکار را در نیکیاش بیرغبت کند و بد کننده را بهسوی بد کردن تند میگرداند.» (غررالحکم ۶/۳۱۹)
4- نکتهها
* احسان به معنی نیکی کردن است چنانکه در سورۀ بقره آیۀ ۸۳ خداوند فرمود: «پرستش نکنید مگر خداوند را و به پدر و مادر نیکی کنید.»
محسن، نیکوکار است که اسم فاعل میباشد. احسان از عدل بالاتر بوده، چون عدل آن است که آنچه بر عهده دارد بدهد و آنچه برای اوست بگیرد، ولی احسان آن است که بیشتر ازآنچه بر عهده داشته بدهد و کمتر ازآنچه برای اوست بگیرد.
در واقع احسان، تفضّل است که اگر کسی به تو بدی کرد، در عوض آن تو خوبی میکنی، یعنی بدی را با خوبی تلافی مینمایی.
* هر نیکی اعم از کوچک یا بزرگ که انجام میگیرد خوب است که با علم و معرفت باشد چون بدون علم، احتمال خرابکاری در آن وجود دارد و عمل بدون علم آفتپذیر است. علم بهمنزلۀ چراغ است و راه بدون چراغ رفتن، احتمال افتادن و گمشدن در آن است.
محسن با علم نیکی میکند و حال نیکوکاری ملکهاش شده و انگار وظیفهای برای اوست، پس زمان و مکان او را محدود نمیکند. چون مقصد حقتعالی است، در منظرگاه اوست و توفیق را از جانب او میبیند. به درجهای میرسد که بالمعاینه و مشاهده مییابد که مالک، یکی است و هرچه از دست و زبان و عمل او صادر میشود از خودش نیست بلکه او واسطۀ فیض است. در زیارت امیرالمؤمنین علیهالسلام میخوانیم که امام علیهالسلام یدالله، لسان الله، اُذن الله و عینالله است.
* خداوند فرمود: «نیکوکار باشید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد.» (بقره آیۀ ۱۹۵: إنَّ اللهَ یَحِبُّ الْمُحْسِنیٖنَ) در این آیت امر به نیکوکاری شده که نتیجۀ کار محسن این است که خداوند او را دوست میدارد.
نتیجۀ کار، پاداش نیکوکاری است. در سورۀ انعام آیۀ ۸۴ چنین میفرماید: «ما به ابراهیم، اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را راهنمایی کردیم و نوح را پیشتر راهنمایی کردیم و داوود و سلیمان و ایّوب و یوسف و موسی و هارون را که از فرزندزادگان وی بودند (راهنمایی کردیم)، اینچنین نیکوکاران را پاداش میدهیم.»
یکی از نتایج عمل ابراهیم علیهالسلام، فرزندانی بودند که پیامبر شدند و دیگر، هدایت خاص بود که آنان به عمل نیکوکاری ملبّس شده و خداوند این را پاداش میشمارد.
رحمت خداوند برای عامۀ مردم است، امّا در سورۀ اعراف آیۀ ۵۶ خداوند فرمود: «رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است.» این دلیل بر این است که نیکوکاری، قرب آور است.
* بعضی از اعمال و صفات در کسب پاداشِ احسان، تأثیر بیشتری دارند. چنانکه خداوند به پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «شکیبایی ورز که خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمیسازد.» (هود: ۱۱۵) پس صفت صبر برای پیامبر در رساندن رسالت الهی، الگویی برای همگان است که صد درصد نتیجۀ آن را خداوند میدهد. وقتی برادران حضرت یوسف، او را در چاه انداختند و کاروانی او را گرفته و به قیمت ناچیزی فروختند و او دچار دوری پدر و مادر بر اثر نابخردی برادران شد و مرد مصری او را خرید و در خانه نگه داشت و … چون به سن رشد و کمال رسید، خداوند پاداش نیکوکاران که «از استقامت آنها» برخاسته بود را بدو داده و لذا «نیروی داوری و دانش» را به او بخشید. (یوسف: ۲۲) و چون یوسف با همۀ مشکلات؛ کید زلیخا و رنجها و زندان و … را طی کرد، خداوند او را به مقام تمکین و سلطنت و نبوّت رساند و این پاداش کارهای نیک او بوده است. (یوسف: ۵۵)
چون یوسف، عزیز مصر شد به برادران گفت: «هرکس پرهیزگاری و شکیبایی کند بیگمان خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمیگرداند.» (یوسف: ۹۰)
نتیجۀ کار محسن، بشارت است. خداوند در سورۀ حج آیۀ ۳۷ فرمود: «وَبَشِّرِ الْمُحْسِنیٖنَ» نیکوکاران، قابلستایش هستند که خداوند فرمود: ای پیامبر! آنان را نوید ده.
بالاتر آنکه فرمود: «إنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنیٖنَ: بیگمان خداوند با نیکوکاران است.» (عنکبوت: ۶۹)
فعل ممدوح که به صواب باشد، معیت لطف حق را نصیب میگرداند و محسن در منظرگاه احسان خاص قرار میگیرد و این تفضّلی است که از مصادیق بزرگ آن پذیرا بودن کتاب وحی میباشد.
خداوند فرمود: «این آیاتِ کتابِ حکیم، رهنمود و بخشایشی است برای نیکوکاران.» (لقمان: ۲ و ۳)
در سورۀ صافّات، خداوند درود و سلام بر انبیاء را نتیجۀ نیّت و عمل آنها بهعنوان پاداش به نیکوکار بودن ایشان یاد نمود و فرمود: «درود بر ابراهیم. بدین گونه به نیکوکاران پاداش میدهیم.» (صافات: ۱۱۰-۱۰۹)
«درود بر موسی و هارون. اینگونه به نیکوکاران پاداش میدهیم.» (صافات: ۱۲۱-۱۲۰)
«درود باد بر نوح در میان جهانیان. اینگونه به نیکوکاران پاداش میدهیم.» (صافات: ۸۰-۷۹)
«درود باد بر آل یاسین. ما اینگونه به نیکوکاران پاداش میدهیم.» (صافات: ۱۳۱-۱۳۰)
آنچه در صفات عملی نیکوکاران موردتوجه بوده، عام و مطلق است ولکن خداوند بعضی را از باب تذکّر و نمونه در کتابش ذکر نموده مثلاً در سورۀ زمر آیات ۳۴ و ۳۳ صدق را فرمود: «آنان که راستی آوردند و آن را باور دارند پرهیزگارند. نزد پروردگارشان آنچه بخواهند دارند. این پاداش نیکوکاران است.»
و کسی که سخن راست آورد و آن را تصدیق نماید آنها حقاً پرهیزگارند.
و در سورۀ مرسلات آیات ۴۴-۴۱ دربارۀ پرهیزگاران فرمود: «در قیامت متّقین در سایهسارها و چشمهسارهایی هستند و میوههایی که دلخواه آنهاست. (میگویند) بخورید و بیاشامید و گوارایتان باد برای کارهایی که انجام میدادید. بیگمان اینگونه ما به نیکوکاران پاداش میدهیم.»
این مقام بلند و والای محسنین است که خداوند دربارۀ حال کسانی که وقتی عذاب آنها را فرامیگیرد، میفرماید آرزو میکنند از نیکوکاران باشند. (زمر: ۵۸)
در اوصاف محسنین در قرآن فرمود: «آنها کمی از شب را میخوابند و سحرگاهان استغفار میکنند و مقداری از اموالشان (غیر حقوق واجب مالی) را به نیازمندان میدهند.» (ذاریات ۱۹-۱۷)
و در جای دیگر در تبیین اوصاف آنان فرمود: «آنان نماز بپا میدارند و زکات میدهند و به آخرت یقین دارند.» (لقمان: ۴)
آنان مجاهدانی هستند که از خودگذشته در راه خدا هستند و از محبّت ویژۀ الهی برخوردارند. (عنکبوت: ۶۹)
و از ایثار دریغ ندارند (توبه: ۱۲۰) و در راه خداوند پرهیزگار و صبورند (یوسف: ۹۰) و اهل کرامت و گذشت هستند (یوسف: ۷۸ و مائده: ۱۳)، در حال خوف و رجا به سر میبرند و با بیم و امید، خدا را میخوانند و رحمت خاص الهی به آنان نزدیک است. (اعراف: ۵۶)
در پذیرش حق استکبار نمیورزند، نسبت به آیات الهی از خود شوق نشان میدهند و رسیدن به صالحان را از خدا طلب میکنند. (مائده ۸۵-۸۲)
با همۀ استقامتها، پیوسته از گناهان خود اظهار شرمساری میکنند و از خداوند آمرزش گناهان، ثبات قدم و نصرت بر کافران را میطلبند. (آلعمران ۱۴۸- ۱۴۶)
حتّی در حالت وسعت و تنگدستی انفاق میکنند و خشم خود را فرومیبرند، ازاینرو محبوبان ویژۀ خدا هستند. (آلعمران: ۱۳۴)
درمجموع اینطور استفاده میشود که محسنین (نیکوکاران) را مقامی است بس بلند که صفات و آثارش همۀ خوبیها و عملهای نیک را در برمیگیرد.
احسان در آیه «وَ أحْسِنُوا إنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنیٖنَ» (بقره: ۱۹۵)، یعنی احسان کار خوب و نیک کردن است نه احسان نسبی یعنی نسبت به دیگران نیکی کردن و از آن بهعنوان حَسَن یاد میشود مانند نماز گزاردن، امانتداری، راستگویی.
لذا رفتار پیروان پیامبر نسبت به یکدیگر «رُحماء» و نسبت به کفّار «اشدّاء» بود. (فتح: ۲۹)
این خود احسان است. جهاد با دشمنان اسلام احسان یعنی کار نیک کردن است. انفاق در راه خدا احسان است. خواه انفاق برای هزینۀ جنگ باشد یا تأمین هزینه کسی.
البته تطبیق محسنین بر افراد مقتصدین، یعنی میانهروها نشان مراد بودن احسان است. در روایت کافی، امام صادق علیهالسلام محسنین در آیۀ ۱۹۵ سورۀ بقره را به «مقتصدین» تعبیر فرمود، چون اول آیه فرمود: «انفاق در راه خدا کنید و خود را با دشمنان به هلاکت نیندازید پس اگر احسان در انفاق میکنید میانهروی بهتر است از افراطوتفریط.»
* حافظ میگوید:
ده روز مهر گردون، افسانه است و افسون **** نیکی بهجای یاران، فرصت شمار یارا (غزل ۵)
چند روز دور گردون حالت افسانهای دارد که قابلاعتماد نباشد، امّا ایام را غنیمت باید شمرد و نیکی را در حق مسترشدان و سالکان نباید دریغ داشت.
نیکی پیر مغان بین که چو ما بدمستان **** هرچه کردیم به چشم کرمش زیبا بود (غزل ۲۰۳)
نیکی مرشد و استاد ما را ببین که مثل ما دهندریدگان بیصرفه گو، هر تقصیری که در راه کردیم به چشم کَرم او زیبا بود.
شکر آن را که دگربار رسیدی به بهار **** بیخ نیکی بنشان و ره تحقیق بجوی (غزل ۴۸۵)
به شکرانۀ آنکه بار دگر به بهار رسیدی، بیخ نیکی بنشان و گل توفیق را از خداوند طلب کن.
ماهی نتافت همچو تو از برج نیکویی **** سروی نخاست چون قدت از جویبار حُسن (غزل ۳۹۴)
ای محبوب! هیچ ماهی از مهرویان جهان از برج حُسن و نیکویی مثل نور جمال تو طلوع نکرد و هیچ سروی مانند قد تو از جویبار خوبی و حُسن جلوه نکرد.
امروز که بازارت، پرجوش و خریدار است **** دریاب و بِنِه گنجی، از مایۀ نیکویی (غزل ۴۹۵)
ای سلطان وقت (شاه یحیی)! امروز که به شوکت سلطنت بازارت پرجوش است و خوشآمد گویان دارد، این وقت را غنیمت شمار و در جمع سرمایه نیکویی و اخلاق خوب باش. (چون شاه یحیی دلیر، مستبد، قتّال و بهانهجو بود.)
* مولانا در مثنوی گوید:
چشمه آن آبِ رحمت، مؤمن است **** آبِ حیوان، روحِ پاکِ محسن است (۲/۱۳۵۳)
مؤمن چشمه و منبع آب رحمت است و آب حیات؛ همانا روح پاک نیکوکار است.
هر کس این مرهم (قیامت روحی) را دید، از زخم کیفر قیامت در پناه و امان است و هر انسان بدی که زیبایی حقیقت را در این نشئه مشاهده کند به آدمی نیکوکار تبدیل میشود. (۲/۱۳۴۰)
بهر این گفتند دانایان به فن **** میهمانِ محسنان باید شدن (۱/۲۲۶۴)
دانایان و بینایان برای همین است که گفتهاند: باید مهمانِ نیکوکاران شد (نه مهمان بینوایان؛ تا فسادی به ظهور نرسد.)
باشد آن کفران نعمت در مثال **** که کنی با محسن خود، تو جدال (۳/۳۶۵)
کفران نعمت در مثل این است که با کسی که به تو نیکی کرده به ستیز و جدال بپردازی.
انبیاء گفتند: نومیدی به دست فضل و رحمتهای باری بیحد است.
از چنین محسن نشاید ناامید **** دست در فتراک این رحمت زنید (۳/۲۹۲۳)
پیامبران گفتند: ناامیدی، چیز خوبی نیست و دهش و مهربانی حضرت خالق بیکران است.
نومیدی از چنین احسان کنندهای شایسته نیست. به ریسمان الهی چنگ بزنید.
شاعر به خیال دریافت خلعت و دهش و عطایا، بهسوی شاهِ احسان کننده روی آورد. (۴/۱۱۸۵)
احسان کنندهها با صد نوع عطا و بخشش و نیکی، زر و سیم خود را آماده کرده و منتظر شاعراناند تا در ازای استماع اشعارشان به آنان زر و سیم ببخشند. (۴/۱۱۸۷)
محسنان مُردند و احسانها بماند **** ای خُنُک آن را که این مَرکَب براند (۴/۱۲۰۱)
احسان کنندگان مُردند، امّا احسانهای آنها هنوز در دنیا باقی است، خوشا به حال کسی که مرکوب احسان را میراند. (مرکب احسان راندن: یعنی احسان نمودن و ادامه دادن به احسان)
محسنان هستند، کو آن مستطاب؟ **** اختران هستند، کو آن آفتاب؟ (۶/۳۳۲۹)
البته در این زمان (حافظ) نیز اهل احسان وجود دارند، اما آن شخص پاکدل کجاست؟ یعنی بااینکه هماکنون نیز نیکوکارانی هستند ولی او چیز دیگری از احسان و بخشش بود و نیکی ملکۀ او شده بود. چنانکه مثلاً ستارگان هم هستند، اما نور خورشید کجاست؟ یعنی نور خورشید چیزی دیگر است هرچند کواکب و نجوم نیز درخشانند.