وبلاگ

مقام مخبتین

1- نکته‌ها

* مُخبت کسی را گویند که فروتن یعنی افتاده و متواضع و بی تکبّر باشد. در سورۀ حج آیۀ ۳۴ خداوند فرمود: «وَ بَشُّرِ الْمُخْبِتیٖنَ: به فروتنان نوید و بشارت‌ده.»

* قرآن نشانۀ مخبتن را این‌طور بیان می‌دارد:

همان‌ کسانی که:

۱- چون از خداوند یاد شود دل‌هایشان بیمناک می‌شود. (إذٰا ذُکِرَ اللهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ)

۲- و بر هرچه به آن‌ها رسد شکیبایند. (وَالصّٰابِریٖنَ عَلیٰ مٰا أصٰابَهُمْ)

۳- و برپادارندگان نمازند. (وَالْمُقیٖمِی الصَّلٰوةِ)

۴- و ازآنچه روزی‌شان کرده‌اند می‌بخشند. (وَ مِمّٰا رَزَقْنٰاهُمْ یُنْفِقُونَ) (حج: ۳۵)

* از بیان وحی معلوم می‌گردد که اخبات، سکونت قلب است، پس اگر کسی ظاهری فروتن داشت امّا باطن این‌چنین نبود، این صفت به او تعلّق نمی‌گیرد.

اخبات از ریشۀ خبت به معنی زمین پست و صاف و هموار است که در معنی طریقتی یعنی قلبی که وقتی یاد خدا می‌شود هموار و پذیرا بوده و متواضع و خاشع است.

* ابن عباس در تفسیر آیۀ ۳۵ سورۀ حج در چهار صفت ذکرشده گفته که این آیه دربارۀ علی علیه‌السلام و سلمان فارسی است که از مُخبتین هستند. (شواهد التنزیل ۱/۵۱۹)

* این‌که شخص مخبت، خوف و وجل در دل او می‌آید به خاطر بزرگی و کبریایی حق است. امام کاظم علیه‌السلام دربارۀ مراد از مخبتین در آیه فرمود: «دربارۀ ما اختصاصی نازل شده است.» (تفسیر برهان ۳/۹۲)

* پس ظاهر آیه جنبۀ عمومی دارد، ولی باطن آیه مراد و مخصوص امامان هستند.

* امام صادق علیه‌السلام فرمود: «‌ بشارت بدهید مخبتین را به بهشت و آن‌ها برید بن معاویه عجلی و ابو بصیر و محمد بن مسلم و زراره هستند که امین خدا می‌باشند بر حرام و حلالش؛ اگر ایشان نبودند آثار نبوّت کهنه می‌شد و از بین می‌رفت.» (تفسیر جامع ۷/۱۷) عبدالله بن جُندب را هم جزء مخبتین نقل کرده‌اند که وکیل امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام بوده است. (پاورقی تحف العقول، ص ۳۱۰)

* آنانی که همانند تفسیر علی بن ابراهیم قمی گفتند: مراد از مخبتین، عابدین هستند. معلوم می‌شود که عبادت، لازمۀ فروتنی و اطمینان است.

* بعضی گفته‌اند: مخبتین کسانی هستند که آتش طبیعت را به‌وسیلۀ ریاضات و مجاهدات می‌کُشند.

* در زیارت‌نامۀ امین‌الله از امام زین‌العابدین علیه‌السلام نقل‌شده است که می‌فرماید: «اللّهم إنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتیٖنَ إلَیْکَ وٰالِهَةٌ: خداوندا! همانا دل‌های فروتنان به‌سوی تو شیفته است.» (کامل الزیارات، ص ۴۰)

* امام صادق علیه‌السلام در باب زیارت حضرت ابوالفضل علیه‌السلام می‌فرماید: «فَجَمَعَ اللهُ بَیْنَنٰا وَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ رَسُولِه وَ اَولِیٰائهُ في مَنٰازِلَ المُخْبِتیٖنَ: پس خداوند بین ما و بین تو (عباس) و رسول ما و اولیائش در منازل فروتنان جمع کند.» (کامل الزیارات، ص ۲۵۷)

از این متن زیارت‌نامه استفاده می‌شود که جایگاه فروتنان در بهشت جایگاه خاصی است که پیامبر و امام و اولیاء، آنجا سکونت دارند.

* فضیل بن یسار اهل کوفه بوده و در بصره منزل گزیده و از اصحاب امام باقر علیه‌السلام و امام صادق علیه‌السلام بود. امام صادق علیه‌السلام دربارۀ او فرمود: «او از ما اهل‌بیت است.» و هر وقت فضیل را می‌دید می‌فرمود: «بشارت باد فروتنان را، هر که می‌خواهد به مردی از اهل بهشت نگاه کند به این مرد بنگرد.» و هر وقت بر امام باقر علیه‌السلام وارد می‌شد، امام علیه‌السلام می‌فرمود: «بخّ بخّ بشّر المخبتین مرحباً لمن تأنس به الارض: به به! مژده باد به افراد فروتنان! مرحبا به کسی که زمین با او آرامش می‌یابد.» (قاموس الرجال ۷/۳۴۳)

* گفته‌شده که خوف بر پنج قسمت است یکی از آن‌ها را وَجَل می‌نامند که آن برای مخبتین است و چون خود را در مقام ترک خدمت می‌بینند، لذا دل‌هایشان بیمناک است. (انفال: ۲ وجِلَت قلوبهم) (الخصال ۱/۲۸۱)

* امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: حبیب من رسول خدا مرا امر کرد که این دعا را هنگام ختم قرآن بخوانم: «اللّهم إنّیٖ أسْئَلُکَ اِخبٰاتَ الْمُخْبِتیٖنَ… خدایا از تو فروتنی فروتنان را می‌خواهم.» (مکارم الاخلاق، ص ۳۴۲)

* امام سجاد علیه‌السلام در روز ۲۹ ماه رمضان می‌گفت: «… اللّهُمَّ إنّیٖ أسْئَلُکَ تَفَکُّرَ الذّٰاکِریٖنَ وَ ذِکْرَ المُخْبِتیٖنَ وَ اِخْبٰاتَ الْمُسْتَقیٖمیٖنَ…: خداوندا! از تو اندیشۀ یاد کنندگان و ذکر فروتنان و فروتنی صاحبان استقامت را می‌خواهم.» (اقبال الاعمال ۱/۲۳۶)

* امام سجاد علیه‌السلام در دعایی می‌گوید: «خداوندا! اهل‌بیت پیامبرت و ذرّیه و شیعیانش را به پیامبرت، آقای فرستادگان ملحق کن و ما را به ایشان درحالی‌که مؤمن و مخبت و فائز و … باشیم ملحق کن.» (مهج الدعوات، ص ۱۶۷)

* پیامبر در روز پانزدهم ماه رمضان چنین دعا می‌کرد: «واشرح فیه صدری بأنابة المخبتین: خداوندا! در این روز سینه‌ام را با وسعت گردان به بازگشت فروتنان.» (البلد الامین، ص ۲۲۰)

* بدان که صفت فروتنی دو نوع است: یکی نسبت به حق و دیگری نسبت به کسانی مانند پدر و مادر و معلم و …

امّا آداب نسبت به کسانی که بزرگ‌اند همان است که در کتاب‌های اخلاق نوشته‌اند. امّا آداب نسبت به حق، همان است که از دل، کمال تواضع داشته باشد. ولی فروتنی به خلق به همان اندازۀ آنان است، چه آنکه فاصله ممکن و واجب قابل تحدید و حصر نیست، بله وقتی انسان نسبت به هم نوع و صاحبان حقوق فروتنی کند حتماً عزیز می‌شود و او را بزرگ می‌شمارند و احترام می‌کنند.

* ضد فروتنی، تکبّر و خود بزرگ شماری است که یکی از اصول کفر و از رذایل بزرگ است که ابلیس و فرعونیان را به هلاکت و هبوط ابدی کشاند و برای آنکه سالک ضدّ این صفت فروتنی را بداند موضوع تکبّر را در علم اخلاق بخواند.

* از آثار و علائمی که برای فروتنی در عبادت یادداشت کرده‌اند رکوع و سجود است که کمال در ادب و قُرب با دل باید رکوع و سجده کرد؛ یعنی خاکساری با ادب ظاهری کافی نیست، بلکه از درون به اعضاء و جوارح انتقال یابد. چون جوارح تحت اوامر دل قرار گیرند کمال رکوع و یا سجده انجام گیرد.

* ازآنجایی‌که کمال یک صفت، آن است که به اعلیٰ درجۀ آن متّصف شود، پس در این راستا، رسوبات و عادات مخالف با اخبات، کم‌کم باید از بین برود تا ملکۀ وجودی سالک شود.

* اگر اخبات را نرم‌خویی معنی کرده‌اند، مناسب با خاکساری و تواضع است. آنکه به مقام اطمینان و طمأنینه رسید روح نرم‌خویی و آرام دلی بر او غالب می‌شود.

* افراد وارسته و خردمند، سیرۀ عقلانی‌شان فروتنی است و نشانۀ شیعه واقعی همین است، لذا در نشستن در مجالس و محافل برای آنان ازنظر جایگاه، بالا و پایین فرقی نمی‌کند. در واقع هر جایگاهی، منوّر و مزیّن می‌شود به شخصیتی که ازنظر اخلاقی خاکسار و افتادگی داشته باشد. (شرف المکان بالمکین)

* اظهار ذلّت و پستی و خواری جزء تواضع نیست تا کسی سوءاستفاده کند،‌ بلکه نوعی خضوع و خشوع همراه با فرماندهی قلب، اخبات را نمودار می‌نماید و خداوند این‌چنین بندگان را سربلند می‌کند. بله انبیاء و اولیاء چون تعیّن دنیوی نداشتند و مخبت بودند، دیگران که متکبّر و بلندپرواز بودند اینان در نظرشان کم جلوه می‌کردند.

* یکی از نشانه‌های مخبتین، حالت تضرّع و زاری در دعا و مناجات با حق‌تعالی است که در جوارح آنان در این حالت خاص، نجوا و سرّ گویی و دعا پدیدار می‌گردد.

البتّه در تمام ادیان و مذاهب، آداب و روش‌هایی وجود داشته که کمال تذلّل را نشان می‌داد ولیکن در دین اسلام، سیرۀ نبوی و علوی آینۀ تمام‌نما، برای دیگران است.

* در سورۀ فرقان آیۀ ۶۳ خداوند می‌فرماید: «وَ عِبٰادُ الرَّحْمٰنِ الَّذیٖنَ یَمْشُونَ عَلَی الأرْضِ هَوْناً… : بندگان خاص خدا کسانی هستند که روی زمین به حالت تواضع و فروتنی راه می‌روند.»

پس یکی از حالات مخبتین مَشی و طی طریق است که نمودار واقعی فروتنی است.

* در حالت نماز هم مرعی داشتن خاکساری و افتادگی، لازم است. پیامبر صلی‌الله علیه و آله مردی را مشاهده کردند که در نماز با ریش خود بازی می‌کرد،‌ فرمود: «قلب این مرد اگر خاضع و خاشع می‌بود تمام جوارحش خاضع و خاشع بود.» (ارشادالقلوب، باب ۳۲)

* البته این نکته گفتنش ضروری است که تمام فروتنی با چاشنی مهرورزی، نتیجۀ کافی و شافی می‌دهد. چه‌بسا انسان در مقابل حرف‌های پدر و مادر تواضع به خرج می‌دهد امّا چاشنی جذب قلوب آن‌ها را ندارد.

* فرق بین اخبات و خضوع در این است که شخص مخبت قلبش مطمئن به ایمان است و سکون دارد و لفظ مؤمن به او اطلاق می‌شود. امّا دربارۀ خضوع این‌طور نیست، چون انسان‌های غیر مؤمن هم دارای خضوع هستند بااینکه قلب آنان دارای خضوع حقیقی نیست. اصلِ اخبات، به زمینِ مستوی و هموار گفته می‌شود که خضوع مستمر و مستوی را همراه دارد. (الفروق اللغویة، ص ۲۵)

* مخبت چون از درون و باطن، خود را بزرگ نمی‌داند، لذا خود را از همۀ خلق پایین‌تر و کوچک‌تر داند و دیگران را از خود بهتر داند و این به خاطر رام بودن نفس و سرکشی نکردن آن است که برتر بینی ندارد.

* سعدی می‌گوید:

فروتن بوَد هوشمندِ گُزین **** نَهَد شاخِ پر میوه سر بر زمین

سلمان ساوجی گوید:

بادا سزای افسر و تخت آنکه پیش تو **** چون شمع نرم گردان و آنکه فروتن است

اسعد گرگانی گوید:

کم آزار است و بر مردم فروتن **** مر او را لاجرم کس نیست دشمن

پروین اعتصامی گوید:

گر برتریت دهد فروتن شو **** ور ایمنیت دهد مشو ایمن

بدان بیمارگی،‌ گردن برافراشت **** فروتن بود،‌ گر سرمایه‌ای داشت

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.