مقام ناظرین
۱- اشاراتی به معانی
ناظرین: نگرندگان، بینندگان.
مَنظَر: نمایش، تماشا، صورت ظاهر.
مَنظره: جای نگریستن، جای دیدهبان، گروهی که بهسوی چیزی نگرنده باشند، تماشاگران.
۲- اشاراتی از قرآن
۱- وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نٰاضِرَةٌ إلیٰ رَبِّهٰا نٰاظِرَةٌ: (در آن روز) صورتهایی شاداب و مسرور است و به پروردگارش مینگرد. (قیامه: ۲۳-۲۲)
۲- …اُنْظُرُونٰا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ…. : (مردان و زنان منافق به مؤمنان میگویند) نظری به ما بیفکنید تا از نور شما شعلهای برگیریم. (حدید: ۱۳)
۳- وَلَمّٰا جٰاءَ مُوسیٰ لِمیٖقٰاتِنٰا وَ کَلَّمَهُ رَبَّهُ قٰالَ رَبِّ أرِنیٖ أنْظُرْ إلَیْکَ… : هنگامیکه موسی به میعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد، پروردگارا خودت را به من نشان بده تا بر تو بنگرم. (اعراف: ۱۴۳)
۴- …وَ لٰا یَنْظُرُ إلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیٰامَةِ… : خداوند به آنان روز قیامت نمینگرد. (آلعمران: ۷۷)
۵- اَوَلَمْ یَنْظُرُوا فیٖ مَلَکُوتِ السَّمٰوٰاتِ وَ الْأرْضِ… : آیا آنها در حکومت و نظام آسمانها و زمین (از روی دقّت و عبرت) نظر نیفکندند؟ (اعراف: ۱۸۵)
۶- إنَّ الْأبرٰارَ لَفیٖ نَعیٖمٍ عَلَی الأرٰائِکِ یَنْظُرُونَ: مسلماً نیکان در انواع نعمت، متنعماند بر تختهای بهشتی تکیه کرده (ناظر دلانگیز) بهشت را تماشا میکنند. (مطففین: ۲۳-۲۲)
۷- فَانْظُرْ إلیٰ آثٰارِ رَحْمَتِ اللهِ کَیْفَ یُحْیِ الْأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهٰا… : پس به آثار رحمت الهی بنگر که چگونه زمین را بعد از مردنش زنده میکند. (روم: ۵۰)
۳- اشاراتی به احادیث
۱- علی علیهالسلام: «نگاهکنندۀ دلِ عاقل، به نگاهش میبیند رشد خود را و میشناسد مرتبۀ پست خود را و مرتبۀ بالای خود را» (غررالحکم، ح ۹۹۸۶)
۲- علی علیهالسلام: «نصیحت کنندۀ تو، مشفق است بر تو، نظر کننده است در عاقبتهای تو.» (غررالحکم، ح ۹۸۳۹)
۳- پیامبر صلیالله علیه و آله: «امّا دستاوردهای حیا؛ نرمخویی، مهربانی، خدا را ناظر دیدن در نهان و عیان» (تحف العقول، ص ۳۱)
۴- پیامبر صلیالله علیه و آله: «نشانۀ شخص خاشع چهار چیز است: ناظر دانستن خدا در نهان و عیان، انجام کارهای نیک، اندیشۀ حسابرسی در روز قیامت و مناجات باخدا» (تحف العقول، ص ۳۷)
۵- پیامبر صلیالله علیه و آله: «ای قیس! برای هر چیزی در نظام آفرینش حسابرسی است و بر هر چیزی ناظر و مراقبی» (روایات تربیتی ۲/۳۳۷)
۶- علی علیهالسلام: «خدا، دانا و بینا، ناظر به تمام رفتار و گفتار ستمکاران است.» (نهجالبلاغه، خطبۀ ۹۶)
۷- علی علیهالسلام: «انسان نگرنده به قلب، کار خویش را ازآنجا آغاز میکند که بداند عمل او به سود وی است یا به زیان وی» (الحیاة ۱/۲۰۰)
۸- پیامبر صلیالله علیه و آله: «یا علی! برادران تو در سه موضع شادماناند، هنگام جان دادن، درحالیکه من و تو ناظر آنانیم، موقع سؤال و جواب گور و عرض اعمال، وقتِ گذشتن از پل صراط». (فضائل الشیعه، ص ۱۶)
۹- امام صادق علیهالسلام: «چگونه غائب باشد خدایی که با خلق خود شاهد و ناظر و از رگ گردن به ایشان نزدیکتر است، سخنان را میشنود و اشخاصشان را میبیند.» (من لا یحضره الفقیه ۳/۱۰۶)
۴- نکتهها
* منظور از مقام ناظرین نگاه زن و مرد نامحرم به یکدیگر نیست، بلکه نگاه خالق به مخلوق و نگریستن مخلوق به خالق و نگاه طریقتی در بسیاری از مسائل معرفتی و سلوکی است.
* ما معتقدیم که حقتعالی، همهجا حاضر و ناظر و مراقب اعمال بندگان است، اگر برای سالک این مسئله به شهود برسد، مییابد که او منظر ناظر بزرگ است و به عبارتی خدا و ملائکه و اولیاء الهی او را دائم نگاه میکنند.
* وقتی میگوییم ذکری را سرّی بگویند، یعنی ذاکر، ذکر را در قلب خود ناظر و متوجه به ذکر باشد که حقتعالی مذکور است و مذکور، ذاکر را دیده، ذاکر خود را در منظرگاه او میبیند.
* امام صادق علیهالسلام به اسحاق بن عمّار فرمود: «ای اسحاق چنان از خدا بترس مثلاینکه او را میبینی، زیرا اگر تو او را نمیبینی، او تو را میبیند و اگر گمان کنی که او تو را نمیبیند، کافر شدهای و اگر میدانی که تو را میبیند و در مقابلش معصیت میکنی، او را ناظر بیاهمیتی انگاشتهای.» (اخلاق شبّر، ص ۳۸۹)
* انسان مقابل یک بچه ممیز که خوب و بد را تشخیص میدهد، کشف عورت نمیکند، اگر ایمان داشته باشد که تمام عوالم محضر حق است و او همهجا ناظر و حاضر است، چطور مرتکب کشف عورات شده، درحالیکه نسبت به بچهای حیا میکند؟
* پیامبر صلیالله علیه و آله به ابی ذر غفاری فرمود: «خدای را چنان عبادت کن مثل آنکه گویی تو او را میبینی و اگر نمیتوانی او را ببینی او را طوری عبادت کن که بدانی او تو را میبیند.» (رسالۀ لب اللباب، ص ۱۲۵)
* امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «خودت به حساب خود برس، زیرا دیگران، خود حسابرسی غیر از تو دارند و تو نباید همواره ناظر کارهای دیگران باشی.» (بحارالانوار – ایمان و کفر ۱/۴۹۹)
* پس مراقب اعمال و ناظر کارهای خود بودن، برای تربیت نفس و رسیدن به محاسبه بهتر است. اگر انسان دید، کسی بیشتر از او مراقبت دارد و نفس کشی میکند و به خیرات سرعت میبخشد، پس باید او نفس خود را بر مراقبت بیشتر و مجاهدت با آن قرار بدهد، «و آن را مانند اسبی که برای مسابقه تربیت میکنی تربیت نما و همواره ناظر آن باش که صدمهای به آن نرسد» (بحارالانوار کتاب ایمان و کفر ۱/۵۸۵)
* در مورد کلمۀ نظر (نگاه کردن) معانی دیگری از آیات استفاده میشود، مانند نگاه کردن با تدبّر و تأمّل که شخص دقّت میکند برای فردایش (برزخ و قیامت) چه از پیش فرستاده است، یا نگاه به خلقت شتر کند، نگاه به آسمان و زمین نماید؛ گاهی هم ناظر، دیدنش، عادی و بدون بهرهوری است؛ اما نگریستن عرفانی آن از مزایای والائی برخوردار است.
دیدهای خواهم که باشد شَه شِناس **** تا ببیند شاه را در هر لباس
* سالک باید حقتعالی را به شهود، حاضر و محیط و ناظر بداند، نه برای خود بلکه برای همه مصنوعات و مخلوقات.
ای که چون روح به تن نزدیکی **** چون رگ جان به بدن نزدیکی
ناظر حال تو باشد شب و روز **** تو هم از ناظریش دیده فروز
ناظرِ ناظری او میباش **** حاضرِ حاضری او میباش
اگر کسی چشم برزخیاش باز نشده، باید معتقد باشد که حقتعالی محیط بر ظاهر و باطن است و ناظر بر کردار و اعمال اوست، چون دیگران به شهود یافتند و ادراک کردهاند. غافل بودن حجاب میشود، از طرف ما، نه از طرف بالا، چراکه بالائیها احاطه بر همهچیز دارند.
* نقلشده که امیرالمؤمنین علیهالسلام هرگاه قصد قضای حاجت مینمود بر در مستراح میایستاد، سپس از جانب راست و از سمت چپ خود به دو فرشته خویش رو کرده و میفرمود: «از نزد من دور شوید و مرا با خودم تنها گذارید، پس من برای شما خدا را ناظر میگیرم که هیچچیز بر زبان نرانم تا بهسوی شما بازگردم» (من لا یحضره الفقیه ۱/۴۷)
این بیان اشاره به ناظر محترم دارد تا ما درک کنیم که یکی از ناظران، ملائکۀ مأمور نوشتن اعمال هستند که همیشه همراه ما هستند و از ما جدا نیستند.
حتّی امام اشاره فرمود که اگر دستشویی هم کسی میرود آنان میشنوند و میبینند.
* پیامبر صلیالله علیه و آله به اباذر فرمود: «خدا بر زبان هر گویندهای ناظر است، پس هر کس باید اجرای فرمان خدا را در مورد سخنگویی رعایت کند و بداند چه میگوید.» (نهج الخطابه ۱/۴۳۶)
و فرمود: «ای اباذر! بیاموزم به تو کلماتی که بهوسیلۀ آنها از دربار الهی بهرهمند شوی؟» عرضه داشتم: بلی یا رسولالله. فرمود: «خدا را ناظر بدان و در اطاعت او بکوش بهطوریکه او را در مقابل خود مییابی؛ خدا را در هنگام خوشی بهخوبی بشناس تا در موقع بلا و سختی تو را بشناسد.» (نهج الخطابه ۱/۴۴۶)
* خداوند ناظر به زبان هر گوینده است، بنده باید از خدا بترسد و ببیند چه میگوید و همچنین ناظر گوش هر شنونده است، بنده، مراقبت گوش را باید مراعات کند.
وقتی میگوییم حقتعالی ناظر است، یعنی او عالم به سرائر و ضمائر بوده و بنده در حضور حق است. بعد از حقتعالی، پیامبر و امیرالمؤمنین و امامان به جمیع عوالم امکانیه احاطه دارند و میبینند و در طول آنان ملائکه و اولیاء الهی و هر ناظری بهاندازۀ علم و آگاهی که به او دادهشده است میبیند.
امام که مظهر اتمّ صفات، علم و قادریت حق است، هم در حیات و هم بعد از ممات، هر چه را اراده کند در منظرگاه او واقع میشود؛ و ملائکه هم هرکدام بهنوعی به کار و مأموریتی که خداوند به آنان داده است ناظر و آگاهاند و اولیاء الهی هم بالنسبه به عنایتی که از علم و قدرت به آنان عطاشده هر وقت اراده کنند میبینند.
* در سورۀ توبه آیۀ ۱۰۵ خداوند فرمود: «بگو هر کاری میخواهید، بکنید که بهزودی خدا و پیامبر او و مؤمنان در کردار شما خواهند نگریست و بهزودی بهسوی دانای نهان و آشکار باز گردانیده میشوید، پس شما را به آنچه انجام میدادید آگاه خواهد کرد.»
این مؤمنان در درجۀ اول منظور مؤمن کامل و آن امام معصوم است و در طول آنها اولیائی که به آنان نزدیک و از مواهب خاص آنان بهره بردهاند، میباشد.
پس ناظر اعمال ما پیامبر و امام هستند و آیاتی که میفرماید: «خداوند بر شما رقیب است» (نساء: ۱)، «بر شما شاهد است» (مجادله: ۶)، همهجا به معنی مراقب و شاهد است و مفهوم آن این است که چیزی از او مستور و غائب نیست (اعراف: ۷)
برای تفهیم این مطلب مصداقی را خداوند در قرآن بیان فرمود: «هیچ گفتگوی محرمانهای میان ۳ تن نیست مگر اینکه او چهارمین آنهاست و نه میان پنجتن، مگر اینکه او ششمین آنهاست و نه کمتر از این عدد و نه بیشتر، مگر اینکه هرکجا باشند خدا با آنهاست»؛ (مجادله ۷)
«همانا بر خداوند چیزی در زمین و آسمان پوشیده و مستور نیست». (آلعمران: ۵)
هیچکدام مسئلهای را برای خداوند پنهان نمیسازند. نتیجه آن میشود که خداوند بر همهچیز آگاه است و ما و همۀ هستی در هرلحظه در محضر خدا هستیم و با تعدّد افراد و اعمال و مکانها و زمانها، او همهجا حاضر است و همهچیز را میبیند و جایی خالی از علم و حضور و نظر او نیست و مقام معیّت، خود دلیل بسیار محکمی است که موضوع نگریستن ناظر به منظور و منظرگاه را ثابت میکند.
وقتی همهجا هست و میبیند، دیگر چه کسی میتواند از کیفر او فرار کند یا کردارش را از او پنهان بدارد؟ چون حکومت مطلقه برای اوست که مالک الملوک بوده و در سرای او چیزی، از دیدگاهش مفقود و مخفی نمیماند.
امروزه دوربینهای مخفی که در فرودگاه و کارخانه و راهآهن و ادارات نصبشده، بهترین مصداق ناظریت است و یک نفر پشت دوربین کامپیوتر نشسته و کارهای کارمندان و واردین و خارجین را به همراه ثبت، نظارهگر است. تازه این کار قطرهای از دریای بیپایان علّام الغیوب اوست که همۀ هستی در منظرگاه علم و قدرت و قیّومیت اوست.
* دانی، قدرت ندارد عالی را ببیند، خفّاش تاب دیدن خورشید را ندارد، بلکه عالی که از مقام والا برخوردار بوده، با علم و قدرتی که دارد، میتواند دانی را ببیند، البته قابل بودن دانی از شرایط است، چه آنکه در کویر نمک کسی درخت نمیکارد، اگر بکارد خشک میشود.
ما به شهود درنیافتیم که ما را بالائیها میبینند و خرابی کارهایمان جلوی آنها جلوهگر است، اگر ادراک میکردیم که دائم در معرض نظر هستیم، به نیّت و اعضاء و جوارح ما همیشه مینگرند، پس مواظبت و مراقبت کامل را مرعی میداشتیم. چقدر بدبخت است کسی که در تصادف، شخصی را میکشد و فرار میکند و بعد دوربین مخفیها از او فیلم برمیدارند و سپس او را دستگیر کرده و به حبس میبرند، بعد در محکمۀ قاضی جای هیچ انکاری نخواهد داشت.
* ما که شیعۀ امیرالمؤمنین علیهالسلام هستیم اعتقاد داریم، امامان ما را میبینند و خرابکاریهای ما از تحت دیدگاه آنان پوشیده نیست، آنان میشنوند و میبینند، امّا مظهر رحمت واسعۀ حقتعالی هستند و در حق ما الطاف بسیار مینمایند. امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «من لسان ناطق و چشم بینندۀ خداوند هستم.» (بحارالانوار ۲۴/۱۹۸)
امام صادق علیهالسلام (دربارۀ امامان) فرمود: «اینان چشم بینندۀ خداوند و گوش شنونده و زبان گویای خداوند در میان خلق هستند». (بحارالانوار ۲۶/۲۴)
در وهلۀ اول از بالا به پایین، ناظرِ قلب و نیّت هستند، هرچند ظاهر گفتار کسی نرم و فروتن نباشد.
ناظر قلبیم، اگر خاشع بُوَد **** گرچه گفتِ لفظ، نا خاضع رَود (مثنوی ۲/۱۷۶۰)
زیرا قلب بهمنزلۀ جوهر است و گفتار، عَرَض محسوب میشود و عرض تابع جوهر است.
ما زبان را ننگریم و قال را **** ما درون را بنگریم و حال را (مثنوی ۲/۱۷۵۹)
یعنی خداوند «طبق احادیث مثنوی» صفحۀ ۵۹: «خداوند به صورتها و داراییهای شما ننگرد، بلکه به دلها و رفتار شما مینگرد.»
پس دیدن اصلی و اولی، به باطن و دل است که اگر این منظرگاه پاک و صاف و زلال باشد، واقعاً جای نگریستن است. شب و روز، برای ناظر حقیقی فرقی ندارد اما شبهنگام، موجودات در نظر بیننده واضح و آشکار نیست. شبهنگام، خیلی چیزها را اشتباه و وارونه نشان میدهد و هرکسی در تاریکی شب درست نمیتواند ببیند، پس یک فرق اساسی در ناظران معنوی و ناظران مادی است و آن اینکه، هیچ حجاب و مانعی برای ناظران معنوی نمیتواند جلوی دید و نظرشان را بگیرد.
پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «هرچند چشمانم به خواب میرود ولی کی ممکن است که دلم به خواب رود؟!» (شرح مثنوی اکبرآبادی، دفتر ۲/۷)
گفت پیغمبر که خُسبد چشمِ من **** لیک کی خُسبد دلم اندر وَسَن*؟ (مثنوی ۳/۱۲۲۶)
* (وسن: چُرت)
* در حکایت مثنوی آمده است که قاطری به شتری گفت: «چرا من در فراز و نشیب راه به زمین میخورم و همانند افراد راهگمکرده هستم ولی تو در سربالایی و سرازیری و راه باریک خوب میروی و نمیافتی؟» شتر گفت «چشم من از چشم تو بیناتر است و علاوه بر این از بلندی نگاه میکنم.»
گفت: چشمِ من، ز تو روشن ترست **** بعد از آنهم از بلندی ناظرست (مثنوی ۳/۱۷۵۰)
وقتی کسی ناظر واقعی شد پایان گردنه را میبیند و راه رفتنش، از روی بصیرت است، لذا خداوند فرمود: «مَثَل کافران و مؤمنان همچون کوران و کران است، با بینایان و شنوایان، آیا دو گروه با یکدیگر برابرند؟» (هود: ۲۴)
بله گاهی رنگ الهی چیزهایی را میپوشاند و پردهای وصفناپذیر بر چشم بیننده میافکند.
* خداوند به اقتضای اسم ستّار، بسیاری از قبایح را میپوشاند، چون اگر مردم باطن یکدیگر را ببینند، از یکدیگر فرار میکنند، همدیگر را دفن نمیکنند و به قول مَثَل معروف، سنگ روی سنگ بند نمیآید؛ لذا به حکمت الهیه ناظر مطلق با اسم ستّار تجلی میکند تا با یکدیگر زندگی کنند و تعجیل در عقوبت و کیفر نمینماید؛ و این عدم تعجیل، دلیلی بر رحمت واسعۀ مقتضی است که سبقت بر خشم او دارد. یکی از مسائلی که در موضوع ما، امروزه رایج شده است و مدّعیان دروغین برای دریافت پول و سواری از آدمهای سادهلوح آن را به کار میگیرند، این است که میگویند: «ما برزخ را میبینیم، شما را از دور مینگریم، شما زیر ذرهبین ما هستید» و امثال این حرفها که همه یاوهگویی بیش نیست و نباید گول اخبار و ادعاهای آنها را خورد. اگر یک عارف و ولیّ خدا بخواهد بنگرد به این نوع مسائل، اولاً بوق دست نمیگیرد و ثانیاً به رمز و اشارات به مرید تفهیم میکند. آنان با نیل به مرتبۀ شهود، همۀ وجودشان همچون آینه است که حقایق در او منعکس میگردد، بهعبارتدیگر دلشان ناظر است به آنچه در باطن رخداده و خطور میکند.
* ناظران الهی، چشم دلشان بر اثر ریاضت و مجاهدات بازشده و انوار غیبی بر دلهای آنان میتابد (تجلّی میکند).
وقتی مریدی غضبناک شده، حرص خورده، بگومگو کرده، به تلوّن افتاده و… همه را ولیّ خدا که چشم خدایی پیدا کرده میتواند در صورت ضرورت و لزوم، ببیند و مرید را متذکّر شود. اینطور نیست که کار اولیاء شبانهروز این باشد. لذا تا ضرورت اقتضا نکند، پلک چشم درون را باز نمیکنند و به غیبگویی و ابراز کرامت، خود را مشغول نمیکنند.