مقام نگاه (چشم)
۱- اشاراتی به معانی
نظر: نگاه کردن، مشاهده با چشم ظاهر، نگریستن، دیدن، تماشا
ناظر: بیننده، نگرنده
مَنظر: جای نگریستن، جای دیدهبان، صورت ظاهر، نمایش، تماشا
۲- اشاراتی از قرآن
۱- …قٰالَ رَبِّ أرِنیٖ أنْظُرْ إلَیْکَ… : پروردگارا! خودت را به من نشان بده تا تو را ببینم. (اعراف ۱۴۳)
۲- …اُنْظُرْ کَیْفَ نُبَیِّنُ لَهُمُ الآیٰاتِ ثُمَّ أنْظُرْ أنّیٰ یُوفَکُونَ: بنگر چگونه آیات خویش را برای آنان روشن میداریم سپس بنگر به کجا بازگردانده میشوند. (مائده: ۷۵)
۳- قُلْ سیٖرُوا فِی الْأرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کَیْفَ کٰانَ عٰاقِبَةُ الْمُکَذِّبیٖنَ: بگو در زمین سیر کنید سپس نگاه کنید که سرانجام دروغگویان چگونه بوده است. (انعام: ۱۱)
۴- قُلِ انْظُرُوا مٰاذٰا فِی السَّمٰوٰاتِ وَ الْأرْضِ… : بگو بنگرید که در آسمانها و زمین چیست؟ (یونس: ۱۰۱)
۵- فَانْظُرْ إلیٰ آثٰارِ رَحْمَتِ اللهِ کَیْفَ یُحْیِ الْأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهٰا: بنگر که چگونه زمین را پس از مردن آن زنده میدارد. (روم: ۵۰)
۳- اشاراتی از احادیث
۱- امیرالمؤمنین علیهالسلام: «چشمها، پیشقراولان دلهایند.» (غررالحکم، ح ۴۰۵)
۲- پیامبر صلیالله علیه و آله: «بپرهیزید از نگاههای زیادی، زیرا که آن تخم هوس میپراکند و غفلت میزاید.» (بحارالانوار ۷۲/۱۹۹)
۳- امیرالمؤمنین علیهالسلام: « کوری چشم بهتر از بسیاری نگاههاست.» (تحف العقول، ص ۹۵)
۴- حضرت عیسی علیهالسلام: «از نگاه کردن به آنچه منع شده است بپرهیزید، زیرا که آن بذر شهوتها و نهال گناه است.» (بحارالانوار ۱۰۴/۴۲)
۵- حضرت یحیی علیهالسلام: « مُردن نزد من خوشتر از نگاهی است که ضروری نباشد.» (بحارالانوار ۱۰۴/۴۲)
۶- پیامبر صلیالله علیه و آله: «نگاه کردن به عالم عبادت است، نگاه کردن به پیشوای دادگر عبادت است.» (بحارالانوار ۷۴/۷۳)
۷- پیامبر صلیالله علیه و آله: «نگریستن در سه چیز عبادت است، نگاه کردن در روی پدر و مادر و در قرآن و در بحر (دانشمندِ پُر علم، مرد بخشنده و دستودلباز)» (صحیفة الامام الرضا، ص ۹۰)
۸- پیامبر صلیالله علیه و آله: «از نگاه بعد از نگاه (به زن نامحرم) بپرهیز، زیرا نگاه اوّل از آن توست و نگاه دوّم به زیان توست.» (کنزالعمّال ح ۱۳۰۷۲)
۹- پیامبر صلیالله علیه و آله: «سه چیز نور چشم را زیاد میکند سرمه کشیدن، نگاه کردن به سبزه و نگاه کردن به روی زیبا.» (کنزالعمّال، ح ۲۸۳۱۴)
۱۰- پیامبر صلیالله علیه و آله: «ای مردم همانا نگاه (به نامحرم) از شیطان است، پس هر که بر اثر نگاه تحریک شد پس به نزد همسرش بیاید (همبستر شود).» (من لا یحضره الفقیه ۴/۱۹)
۴- نکتهها
* موضوع نظر، بصر، نگاه به چشم ظاهر است، نه بصیرت که نگاه باطنی است و منظور ما ناظر نیست که خدا و انبیاء و اولیاء ما را میبینند، بلکه چشم میبیند و تماشا میکند، بیننده و نگرنده است. این یادآوری بدان جهت است که با مقام بصیرت و مقام ناظر اشتباه نشود.
* یکی از مسائلی که در پیرامون مراقبۀ چشم، اولیای الهی بدان رسیدهاند این است که وقتی چشمشان به نامحرم میافتاد، آن را کنترل میکردند و خداوند هم به خاطر ملکه شدن این موضوع توفیق عبادت و شیرینی بندگی را در دلشان نهاد.
* اگر چشم به حرامی افتد و ترک دیدن کرد آنهم به خاطر ترس از عقاب خداوند، حقتعالی به او ایمانی دهد که مزّه و شیرینی آن را در دل احساس کند و بیابد. چنانکه در حدیث قدسی به آن اشارهشده است. (میزان الحکمه ۱۲/۲۴۲)، آثار وضعی بعضی اعمال مسائل مادّی است. مثلاً کسی که صدقه میدهد، خداوند ده برابر به او عوض میدهد و کسی که قرض میدهد هجده برابر خداوند به او عوض میدهد؛ اما در غض بصر، از آثار معنوی آن شیرینی عبادت، حلاوت ایمان و… را درک میکند و این قابل التفات است برای کسانی که مراقبۀ چشم دارند.
* در درمان اینکه چشمی به نامحرمی افتاد، چه مرد به زن و چه زن به مرد و از آن خوشش آمد، نزد همسرش بیاید و با او همبستر شود که حلال اوست تا اینکه شیطان در دل راه نیابد.
* اگر کسی همسر ندارد و چشم او به نامحرم افتد، بداند که نظر اوّل مباح است و نظر دوم سبب زیان میگردد. برای درمان امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «دو رکعت نماز بخواند و بسیار حمد خدا گوید و بر پیامبر و آل او صلوات فرستد و آنگاه از خداوند مسألت کند که از فضل خویش عطایش فرماید. خداوند از روی مهر و رأفتِ خود نیاز او را برطرف خواهد ساخت.» (بحارالانوار ۱۰/۱۱۵)
* آنچه بهعنوان ازدیاد نور چشم آمده همه جنبۀ حلال و مباح دارد مانند دیدن سبزه، آب روان، روی زیبا، سرمه کشیدن و امثال اینها از جهت روحی و روانی بستگی به ناظر دارد. چهبسا سبزه را نگاه کند و تأثیری در چشم او نداشته باشد و بهرهای نبرد.
* آنچه بهعنوان عبادت در مجامع روایی آمده است از دیدن روی پدر و مادر، دیدن عالم ربّانی، پیشوای دادگر، برادر دینی به خاطر دوستی خدا، قرآن و امثال اینها باز بستگی به دیدن ناظر دارد که چطور نگاه کند و از باطن عنوان عبادت مصداق پیدا کند و الّا صرف دیدن و بدون توجّه و از روی عادت معلوم نیست صدق عبادت برای او نماید و برایش بنویسند.
* ازآنجاییکه بعضی دیدنها به جایگاه حرام همانند فرج و آلت که برای ناظر حرام است آثار وضعی سوء دارد، چهبسا بر اثر توجه کردن، مورد لعنت و طرد قرار میگیرد. چه آنکه موضوع منظرگاه هرچه حرمتش بیشتر و باعث تحریک به ناهنجاری شود، اثر وضعی آنهم بیشتر است پس به همان نسبت بُعد میآورد و از رحمت الهی دور میگردد.
* اگر بخواهیم یک تعریفی از چشم و دیدن کنیم، میگوییم: چشم، آلت و واسطۀ دیدن است؛ جلودار، جاسوس و فیلمبردار است. در واقع نگاه قاصد و پیغامآور دل است. پس اگر فتنهای از او برمیخیزد به خاطر مهذّب نبودن این عضو است و اگر عبادتی از او نوشته میشود، به خاطر حیاء و تربیت شدن اوست پس آنگاهکه تماشا میکند و مینگرد، نفس دستور میدهد که بنگرد یا ننگرد. پس به خواستۀ جنود عقل و یا جنود جهل چشم مراحل بعدی را دنبال میکند که یا در مشاهده توقف کند یا ادامه دهد.
* اهل طریقت گویند: نگاه، دام شیطان است. چه آنکه اگر چشمی تقوا نداشته باشد با مشاهده و تماشا، تخم هوس او درجا کاشته و سریع به نتیجۀ نامطلوب خود میرسد و سبب غفلت میگردد. در واقع دیده از عاقبت کار خود کور میگردد و به نصیحت ناصحان گوش فرا نمیدهد. اگر چشمی به تقوا متّصف شد آنگاه همۀ نگاهش به صواب و به ثواب عبادت میرسد و ناظر به عاقبتبهخیری دچار میگردد.
* یک قاعدهای (بحارالانوار ۱۰۴/۴۲) که میتوان گفت و از کلام حضرت عیسی علیهالسلام استفادهشده این است که: هرچه محذور و منع شده است انسان نگاه نکند. برای اینکه بذر شهوات (خواهشهای نفسانی) و نهال و نبات فسق و گناه میشود. هوای نفس همیشه در منع چیزی بیشتر حالت اصراری دارد، لذا در وصف نفس آمده است که امر به بدی میکند و به آن نفس امّاره گفته میشود.
پس آنکس که عنان چشم خود را رها کند حتماً به زیان میافتد و اگر این دیدن پشت سر هم و پیاپی باشد، اگر روزی به هوش بیاید جز حسرت و افسوس چیزی نصیبش نمیماند و احتمال دارد که اگر در خسرات بیشتری فرورفته باشد حسرتش طولانی شود.
* غضّ بصر بسیار ممدوح است و سبب میگردد که دلآسوده و در امنیت باشد و به حسرت و افسوس نیفتد و آنگاهکه این ملکه شود، خداوند به چشمِ ظاهرِ او شگفتی و عجایب را نشان میدهد و آنوقت مشاهدات بسیار برای او لذّت بخش و مبارک خواهد بود.
* ما یک نظر داریم، بهعنوان اعتبار و عبرت؛ یعنی انسان وارسته نگاه که میکند دنبال آن به پندآموزی یا عبرت میافتد نه آنکه به لهو و بیهودگی بنگرد. در واقع هرچه مشاهدهاش ضرورت داشت پس مطلوب است و طالب صالح، از آن بیبهره عبور نمیکند بلکه اندیشه را از این نگاه به کار میبرد و نتایج و سودهایی مادی و معنوی که لازمۀ زندگی به صواب است به دست میآورد.
* خطابی از حضرت حق به پیامبر صلیالله علیه و آله شده که به مردان باایمان این پیام را برساند و آن در سورۀ نور آیات ۳۱-۳۰ چنین آمده است: «ای پیامبر به مردان مؤمن بگو دیدگان خود را (از حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند، این برای آنان پاکتر است، بیگمان خداوند ازآنچه میکنند آگاه است؛ و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند و زیور خود را آشکار نگردانند مگر آنچه از آنکه خود پیداست.»
* روایاتی در نگاه کردن به موها و دستهای اهل ذمّه (که در کشور مسلمان در پناه اسلام زندگی میکنند) و موهای زنان بادیهنشین و روستاییان و کافران و … واردشده است. (وسائل الشیعه ۱۴/۱۴۵) به توضیح المسائل مراجع تقلید احکام نگاه کردن مراجعه شود.
در مسئلۀ زنان اهل کتاب مثل زنهای یهود و نصاری بدون قصد لذّت بهصورت و دستهای آنان درصورتیکه نترسد به حرام بیفتد، نوشتهاند اشکالی ندارد. (مسئله ۲۴۳۴)
مرحوم آیتالله بهجت نگاه کردن به زنان اهل ذمّه و زنان کافر و بادیهنشین و غیر آنها که عادت پوشاندن ندارند بدون قصد لذّت جایز شمردند، مگر خوف اینکه در حرام بیفتند اشکال دارد.
آیتالله سیستانی آن را تعمیم داده که اشکال ندارد. نگاه کردن به بدن زنهای بیباک که اعتنایی به حجاب ندارند و زنان کفّار و مانند اینها و فرقی نیست میان دست و صورت و دیگر جاهای بدن که معمولاً آنها را نمیپوشانند، مشروط به آنکه بدون شهوت باشد و نترسد که در حرام واقع شود. (توضیح المسائل مراجع، ص ۹۱۸)
* ازآنجاییکه هر عضوی ازنظر عقوبتی دچار عذابی خاص میشود، اگر کسی با چشمش نه یکبار، عمداً گناه کند و توبه ننماید خداوند روز قیامت چشم او را از آتش پُر گرداند. (بحارالانوار ۷۶/۳۳۴) و غضب خداوندی شامل حال اینچنین شخصی شود. در واقع ازنظر معنی هر عضو دچار کیفر خودش میشود و اگر کسی مُردهای را در خواب ببیند مثلاً چشمش کور بود یا چشمش دچار عذاب شده، دلیل آن است که با چشمش در دنیا گناه میکرده است.
* در بحث نگاه به نامحرم طبق روایتی از پیامبر صلیالله علیه و آله: «نظر اوّل ناخواسته است، نگاه دوّم عمدی است و نگاه سوم ویران میکند.» (کنزالعمّال، ح ۱۳۰۷۳)
در واقع نگاه بعد از نگاه، بذر خواهش نفسانی را میکارد و چون کاشته شد بعد تبدیل به فتنه میگردد و فتنه نوعاً هلاکتآور است.
* امیرالمؤمنین علیهالسلام در وصف راغبین (مشتاقان خدا) فرمود: «یاد روز قیامت و بازگشت، دیدگانشان را (از دیدن حرام) فرو میپوشاند.» (خطبه: ۲۳) و در وصف متّقین فرمود: «دیدگان خود را ازآنچه خداوند بر آنان حرام فرموده فروبستهاند.» (خطبۀ ۱۹۳)
گویند مشت نمونه خروار است، در اوصاف اولیاء از اوتاد و ابرار و نجبا و… این صفت فروبستن چشم از دیدن حرام و لذّتهای این دنیا غالب است.
* انگار این مسئلۀ نگاه در زمان پیامبر و امامان موردبحث و توجّه بوده است که در روایات از آن سخن به میان آمده است. مثلاً کسی از امیرالمؤمنین علیهالسلام سؤال کرد برای غضّ بصر (نگهداری چشم) به چه وسیلهای میتوان کمک گرفت؟ فرمود: «با آرام گرفتن به همراه در نظر داشتن قدرت خداوندی که بر نهانیهای تو آگاه است.» (بحارالانوار ۱۰۴/۴۱) البتّه این برای کسی است که سالک باشد و بویی از توحید برده باشد و الّا عموم مردم از راهیابی به مطالبی چشیدنی از عالم ملکوت و صفات علیا، حق و ظهور اسماء حُسنیٰ او بیبهرهاند.
* چشم باید نوعی پوشش داشته باشد تا از محرّماتی که بر چشم واردشده است، حفظ کند. پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «مبادا برهنه وارد حمام (عمومی) شود، آنکه عریان وارد شود و آنکه به او نگاه کند ملعون است.» (تحف العقول، ص ۲۹)
* در بعضی اماکن به دیدن و نگاه کردن سفارش شده است که چشم از دیدن آن بهرۀ معنوی میبرد مانند دیدن خانۀ کعبه.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «چون به حج مشرّف شدید به خانۀ کعبه بسیار نگاه کنید که بیت رحمت (از صدوبیست رحمت) برای نگاهکنندگان است.» (تحف العقول، ص ۱۷۳)
شرافت مکان و ثواب و اجری که از صاحب بیت در آنجا برای حاجیان و طواف کنندگان نهاده، یکی دیدن است اگرچه ذکری نگوید رحمت نصیب ناظر میشود.
* یکی از مناهی علی علیهالسلام در دیدن این است که انسان به بخیل نگاه نکند که سنگدل میشود و به احمق نگاه نکند که دیده را تیرهوتار میسازد. (تحف العقول ۳۶۷)
از این بیان میشود استفاده عام کرد که دیده را هر چیزی که منهی باشد، مخصوصاً موضوعاتی که رذایل بر نفس شخص حاکم باشد، آنهم رذایلی مانند بُخل که نکوهش دربارۀ آن بسیار است، دیدن متّصف به این رذیله در دراز مدّت به قلب ضرر وارد میکند.
آدم احمق، بیفکر است و اندیشۀ مثبت ندارد و کارهایش نامطلوب است و با نادانی کارها را پیش میبرد. اینچنین شخصی که انگار کور و تاریک است نگاه به او چشم را تار میکند و بر این قاعده به بسیاری از نگاهها میتوان پی برد که چقدر آثار مثبت و یا منفی برای ناظر دارد مثلاً اگر مؤمنی نگاه محبّتآمیز و صمیمانه به برادر مؤمن خود کند عبادت است. (تحف العقول ۴۹۷)
یعنی مؤمن بودن طرف مقابل یکی از شروط است که برای بیننده بامحبت عبادت مینویسند. پس اگر مرئی مؤمن نباشد، منافق و مشرک و کافر باشد، نه اینکه عبادت نمینویسند بلکه رؤیت کفّاره دارد.
* واسطۀ رائی و مرئی باید چیزی باشد که مثبت و منفی بنویسند، عبادت و کیفر یادداشت کنند. اگر فرزند به پدر و مادرش با محبت نگاه نکند برای او ثواب نمینویسند. چون عدم محبت در کار است، اگر در مرئی صفتی مانند حرص باشد در شخص حریص سبب میشود که نگاه او آثار منفی به خودش بگیرد.
* آنچه در دیدن اولیه به چشم میآید غیر از نگاه دوم است، چهبسا نگاههای دوم و سوم برحسب نیّت بیننده سپاسگزاری کند، یا عبرت بگیرد یا منزجر شود و…
وقتی سالم، معیوب و لنگ و کور و کر را میبینند، به خاطر عافیت خودش به شکر خدای مشغول میشود. از آنطرف کسی که مریض و افتاده است به فرد با سلامت نگاه میکند و در خود فرو میرود و تقاضای عافیت خود را از خداوند مینماید. یا آنکه فرد ثروتمند به فقیر نگاه میکند به این فکر میافتد که حمد خدای کند که او را فقیر و نا دار نکرده است و از آنطرف چون فقیر به ثروتمند نگاه میکند، به این اندیشه میافتد که از منعم و رازق خود بخواهد که به وی ثروت بدهد تا از بلا و تنگنا نجات پیدا کند و بر این قاعده در خلقت نگاهها ارزش پیدا میکند و ثواب عبادت داده میشود، ادراکات بالاتر میرود، توسّلات بیشتر میشود و…
* در حدیث قدسی آمده که حقتعالی فرمود: «ای فرزند آدم، اگر چشم تو برای نگاه کردن به آن چیزهایی که به تو حرام کردهام با تو منازعه کرد، من تو را به آن چشمها مسلّط کردهام؛ زیرا دو سرپوش برای آنها گذاردهام که شما میتوانید بهوسیلۀ آن دو سرپوش آنها را ببندی و به حرام نگاه نکنی.» (الجواهر السنیّه، ص ۲۵۳)
از این بیان قدسی استفاده میشود که از حکمتهای پلکهای چشم یکی آن این است که در نگاه به حرام بتواند راحت و بدون زحمت رویهم آید و از دیدن نامشروع در امان باشد. پس وضع خلقت چشمان آدمی در هر قسمتش با حکمت و قاعدهای همراه است که بر اولیالالباب که قوّۀ اندیشیدن آنها در توحید افعالی جاری است آشکار میگردد.
* حکمتهای هر دیدنی بهتناسب حال رائی و مرئی است. مثلاً خداوند به مرد مؤمن، زن مؤمن میدهد و به بندۀ صالح زن صالحه نصیب او میکند. وقتی مرد از سر کار به خانه میآید همسرش را میبیند شاد میشود، رفع خستگی او میشود. قسمت و نصیب وقتی توازن داشته باشند، رؤیت آثار مطلوب دارد و اگر مرد و زن در تعادل باشند بهره میبرند.
* انبیاء هیچکدامشان نابینای ظاهری نبودند و همه چشم سالم داشتند اگر یعقوب از فراق یوسف یا شعیب از محبت خدا چشمشان سفید شد دوباره خداوند بینایی را به آن دو بازگرداند.
بهترین چشم آن است که به رؤیت انبیاء و اولیاء نائل آید و بهره ببرد. چه آنکه لقاء و ملاقات محبوب با چشم ظاهری یکی از خواستههای عاشقان و والههان است. همانطور که همۀ شیعیان میخواهند به رؤیت ظاهری جسم شریف حضرت بقیهالله را ببینند. چنانکه از نائب خاص امام زمان علیهالسلام (در دوران غیبت در دعای منجی، صفحۀ ۱۲۵ تألیف نگارنده) واردشده است: خداوندا! بهراستی من درخواست میکنم از تو اینکه ولیّ امرت را به من نشان دهی… پروردگار من! با چشم، دیدنش را برایم بنمای.
البتّه آنان که در ظاهر چشم دارند و امّا چشم باطن ندارند، هیچگاه از انبیاء و اولیای الهی نمیتوانند بهره ببرند، چنانکه پیامبر و امامان را به نگاه ظاهر بارها دیدند، امّا نه آنکه بهرهای نبرند بلکه در مقام جنگ و بدعت و خرابکاری برآمدند.
* در طریقت گویند که اگر چشم ولیّ خدایی بر کسی بیفتد، آن شخص فوقالعاده شود که این از اصول اولیه در استاد طریق است که حُسن فاعلی، حُسن قابلی میخواهد اگر بود، پس چشم مست آنان که همانند کیمیاست بر تلمیذ و سالک مؤثر واقع میشود. به قول استاد عارف سیّد عبدالکریم کشمیری: «در مجلس اول رؤیت، او ما را پسندید.» چنانکه چشم پیر ابوالفضل سرخسی بر ابوسعید ابوالخیر که کنار رودخانه میرفت افتاد و ابوسعید دگرگون شد. ازاینجهت عرفا و شاعران اهل ذوق و معرفت بر چشم، القاب و رموزات و اسراری را متعلّق کردند، مانند چشم مست، خمّار، آهوانه، نرگس، ترک، شهلا، شوخ، فتنهجوی، جادو، بیمار، سیاه، میگون و…
ما مست و خراب چشم یاریم **** آشفتۀ زلف آن نگاریم (مغربی)
چون دام از چشم تو آمد به جوش **** عاشق چشم تو و جوش توأم (عطار)
راه دل عشّاق زد آن چشم خماری پیداست **** از این شیوه که مست است شرابت (حافظ)