وبلاگ

مقام هجرت

۱- اشاراتی به معانی:

هجرت: کوچ کردن از وطن خود؛ جدایی؛ دوری؛ مفارقت.

مهاجرت: بریدن از دیگری و ترک وی.

۲- اشاراتی از قرآن:

۱- فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ ۘ وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّي ۖ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ: پس لوط به او ایمان آورد و (ابراهیم) گفت: من به‌سوی پروردگار خود روی می‌آورم که اوست ارجمند حکیم. (عنکبوت: ۲۶)

۲- وَمَن يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً ۚ وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا: و هر که در راه خدا هجرت کند در زمین اقامتگاه‌های فراوان و گشایش‌ها خواهد یافت و هر کس (به‌قصد) مهاجرت در راه خدا و پیامبر از خانه‌اش به درآید سپس مرگش در رسد پاداش او قطعاً بر خداست و خدا آمرزندۀ مهربان است. (نساء: ۱۰۰)

۳- اشاراتی از احادیث:

۱- پیامبر صلی‌الله علیه و آله: «مهاجر کسی است که از حرام و گناه هجرت کند و دوری گزیند.» (جامع الاصول، ج ۱، ص ۱۵۴)

۲- امام علی علیه‌السلام: «مردی می‌گوید: من از زمین شرک به سرزمین اسلام مهاجرت کرده‌ام، نه! چنین فردی مهاجرت نکرده است (چون هدف از مهاجرت که پاکی از گناه است حاصل نشده است) مهاجران کسانی اند که گناهان را ترک کنند و انجام ندهند.» (سفینة البحار، ج ۲، ص ۶۹۷)

۳- پیامبر صلی‌الله علیه و آله: «مهاجرت تا لحظه‌ای که در توبه باز است قطع نمی‌شود.» (جامع الاصول، ج ۱۲، ص ۲۶۱)

۴- امام صادق علیه‌السلام از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله نقل می‌کند: «با هجرت خود برای فرزندانتان بزرگی و عظمت به ارث بگذارید.» (الامامه و التبصره من الحیره، ابن بابویه، المقدمه، ص ۳۵)

۵- امام صادق علیه‌السلام از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله نقل می‌کند: «هرکسی که در حال هجرت برای خدا از دنیا برود، روز رستاخیز با مجاهدان و شهیدان بدر محشور خواهد شد.» (الکافی، ج ۴، ص ۵۴۸)

۶- پیامبر صلی‌الله علیه و آله: «تا زمانی که با کفّار جنگیده می‌شود هجرت هرگز قطع نمی‌شود.» (کنز العمّال، ۴۶۲۴۲)

۷- امام باقر علیه‌السلام: «هر که داوطلبانه به اسلام درآید، او مهاجر است.» (الکافی، ۸/۱۴۸/۱۲۶)

۸- پیامبر صلی‌الله علیه و آله: «برترین هجرت آن است که از آنچه خدا خوش ندارد هجرت (دوری) کنی.» (کنز العمّال، ۴۶۲۶۳)

۹- پیامبر صلی‌الله علیه و آله: «هر که برای دین خود از سرزمینی به سرزمین دیگر، ولو به اندازۀ یک وجب زمین باشد، بگریزد سزاوار بهشت است و همدم ابراهیم و محمد است.» (مجمع‌البیان، ۳/۱۵۳)

۴- نکته‌ها:

* مهاجر کسی است که از کوی جفا هجرت کند و راه صفا و وفا پیش گیرد؛ از بدی و بدان بِبُرد و به نیکی و نیکان پیوندد؛ نهی شریعت بر کار گیرد و از مواضع تهمت بپرهیزد؛ در دل پیوسته حزن و ندامت دارد و از دیده اشک حسرت بارد. (۱)

* هجرت عارفان از مراکز اشباح به‌سوی عالم ارواح است، که آغاز آن‌ها رسوم معاملات است و پایان آن‌ها زیستن در معاینات، آنچه از عناصر و اکوان گرفته‌اند به حادث‌ها می‌سپارند، و راه قدم و بقاء را می سپرند.

عارفی گفت: هجرت جدایی سرّ از وصف طبیعت به نعت حرمت در مشاهدۀ ربوبیت است. (۲)

* هجرت دو گونه است: هجرت ظاهر که خانه و شهر خود را وداع کند و هجرت باطن که دو جهان را وداع گوید! هجرت ظاهر، موقت است و هجرت باطن دائم؛ در هجرت ظاهر، توشۀ سفر آب و نان است و در هجرت باطن زاد سفر، لطف خدای رحمان است؛ در هجرت ظاهر منزل غار است و در هجرت باطن منزل ترک اختیار است! هجرت ظاهر از مکّه تا مدینه، هجرت باطن از اضطراب نفس شورانگیز تا آرامش خانۀ سینه. (۳)

* مهاجرت گاهی با بدن: … وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ…: در بستر از آن‌ها دوری نمایید. (نساء: ۳۴)

یا با زبان و قلب: …إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا: …قوم من قرآن را رها کردند. (فرقان: ۳۰)

و گاهی بریدن از غیر با هر سه (بدن، زبان، قلب) است: (۴) وَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا: و در برابر آنچه (دشمنان) می‌گویند شکیبا باش و به طرزی شایسته از آنان دوری گزین! (مزمل: ۱۰)؛ ….وَالَّذِينَ هَاجَرُوا…: …و کسانی که هجرت کردند… (بقره: ۲۱۸)

یعنی کسانی که از بلاد کفر به بلاد ایمان هجرت کردند. که به همه این‌ها هجرت می‌گویند.

* قرآن در بیش از ۱۴ آیه (۵) به زبان‌های مختلف دستور به هجرت داده است.

گاهی با زبان ملامت، می‌گوید مگر سرزمین خدا گسترده نبود، چرا دست به هجرت نزدید؟ (نساء: ۹۷)

گاهی پاداش عظیم آن را گوشزد می‌نماید و می‌فرماید: «الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّهِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ: آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جان‌های خود در راه خدا جهاد کردند درجۀ بزرگ‌تری نزد خدا دارند و آن‌ها رستگارند.» (توبه: ۲۰)

* هجرت مبدأ تاریخ مسلمانان و زیربنای حوادث سیاسی، تبلیغی و اجتماعی آنان است.

هر قوم و ملتی برای خود مبدأ تاریخی دارند؛ مثلاً مسیحیان مبدأ تاریخ خود را میلاد حضرت مسیح علیه‌السلام قرار داده‌اند و در اسلام بااینکه حوادث مهمی مانند ولادت پیغمبر اسلام صلی‌الله علیه و آله، بعثت، فتح مکّه و رحلت پیغمبر صلی‌الله علیه و آله بوده، هیچ‌کدام انتخاب نشد و تنها زمان هجرت پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله به‌عنوان مبدأ تاریخ انتخاب شد و مسلمانان تمام حوادث را با سال هجری تعیین می‌کردند.

طبری و یعقوبی نظرشان این است که در زمان خلیفۀ دوم که اسلام توسعه‌یافته بود، به فکر تعیین مبدأ تاریخی که جنبۀ عمومی و همگانی داشته باشد، افتادند و پس از گفتگوی فراوان نظر علی علیه‌السلام را دائر بر انتخاب هجرت به‌عنوان تاریخ پذیرفتند. (۶)

* اقسام هجرت:

۱- هجرت مکانی و ظاهری: الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّهِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ: آن‌ها که ایمان آوردند و هجرت کردند، و با اموال و جان‌هایشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است و آن‌ها پیروز و رستگارند. (توبه: ۲۰). سخن حضرت ابراهیم علیه‌السلام که فرمودند: …إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّی…: … من به‌سوی پروردگارم هجرت می‌کنم … (عنکبوت: ۲۶)

ناظر به همین‌گونه از هجرت است، دوری از وطن و رفتن به سرزمین غربت برای این بود که کسی مانع یکتاپرستی حضرت ابراهیم علیه‌السلام نشود. (۷)

۲- هجرت باطنی و معنوی: هجرت از ظلمت به نور و از کفر به ایمان و از گناه و نافرمانی به اطاعت و فرمان‌بری از مصادیق چنین هجرتی است که پیام اصیل و فراگیر پیامبران و کتاب‌های آسمانی همین است. (۸)

در احادیث می‌خوانیم مهاجرانی که جسمشان هجرت کرده امّا در درون روح خود، هجرتی نداشته‌اند در صف مهاجران نیستند.

امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «یَقُولَ الرَجُلُ هاجَرتُ و لم یُهاجِر اِنّما المُهاجِرونَ الّذین یَهجُرونَ السَیّئاتِ و لَم یَاتُوا بها: بعضی‌ها می‌گویند مهاجرت کرده‌ایم درحالی‌که مهاجرت واقعی نکرده‌اند، مهاجران واقعی آن‌هایی هستند که از گناهان هجرت می‌کنند و مرتکب آن نمی‌شوند.» (۹)

هم‌چنین آیه: وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ: از پلیدی دوری کن (مدثر: ۵) ناظر به همین هجرت است.

* انواع هجرت:

۱- برای فراگیری دانش:

قرآن می‌فرماید: وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ….: شایسته نیست مؤمنان همگی (به‌سوی میدان جهاد) کوچ کنند؛ چرا از هر گروهی از آنان طایفه‌ای کوچ (و هجرت) نمی‌کند تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به‌سوی قوم خود، آن‌ها را بیم دهند؟ (توبه: ۱۲۲)

در روایات به مسلمانان دستور داده‌اند که برای فراگیری علم اگر لازم باشد تا نقطه‌های دور دست همچون چین مسافرت و مهاجرت کنند.

پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله فرمودند: «اُطلُبُوا العِلمَ وَ لَو بِالصّین: علم کسب کنید اگرچه در چین باشد.» (۱۰)

در این هجرت خداپسندانه هزاران ملک طالب علم را مشایعت می‌کنند چنان‌که پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله فرمودند: «مَن خَرَجَ مِن بَیتِهِ یَطلُبُ عِلماً شَیّعَهُ سَبعُونَ اَلفَ مَلَکٍ یَستَغفِرُونَ لَهُ: کسی که از خانه‌اش برای کسب علم خارج می‌شود هفتاد هزار ملک او را بدرقه می‌کنند و برای او استغفار می‌نمایند.» (۱۱)

۲- برای حفظ دین:

پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله فرمودند: «مَن فَرَّ بِدینِهِ مِن اَرضٍ اِلیَ اَرضٍ وَ اِن کانَ شِبرا مِنَ الاَرضِ اِستَوجَبَ الجَنَّةَ: کسی که برای حفظ دین و آئین خود از سرزمینی به سرزمین دیگر هجرت کند، استحقاق بهشت می‌یابد.» (۱۲)

۳- از دست ظلم:

قرآن می‌فرماید: «وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً…: آن‌ها که مورد ستم واقع شدند و به دنبال آن در راه خدا مهاجرت اختیار کردند، جایگاه پاکیزه‌ای در دنیا به آن‌ها خواهیم داد.» (نحل: ۴۱)

۴- از گناه:

اصولاً روح هجرت مقدس، همان فرار از ظلمت به نور و از کفر به ایمان، از گناه و نافرمانی به اطاعت خدا است و لذا در احادیث می‌خوانیم، مهاجرانی که جسمشان هجرت کرده اما در درون و روح خود هجرتی نداشته‌اند، در صف مهاجران نیستند، و به عکس آن‌ها که نیازی به هجرت مکانی نداشته‌اند، اما دست به هجرت درونی زده‌اند، در زمرۀ مهاجران‌اند.

امیر مؤمنان علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «وَ یَقُولُ الرَّجلُ هاجَرتُ وَ لَم یُهاجِر اِنَّمَا المُهاجِرُونَ الَّذینَ یَهجُرُونَ السَّیِّئاتِ وَ لَم یَأتُوا بِها: کسی می‌گوید مهاجرت کردم درحالی‌که مهاجرت واقعی نکرده است، مهاجران (واقعی) آن‌ها هستند که از گناهان هجرت کنند و مرتکب آن نشوند.» (۱۳)

۵- به‌سوی خدا:

در قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم علیه‌السلام (و بنا بر قولی از زبان لوط علیه‌السلام) (۱۴) می‌خوانیم: «…وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّي ۖ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ: …و (ابراهیم) گفت: من به‌سوی پروردگارم هجرت می‌کنم که او عزیز و حکیم است.» (عنکبوت: ۲۶)

* اهداف هجرت:

گاهی هجرت برای کسب دانش و علوم است (یَطلُبُ عِلماً)، گاهی به هدف حفظ دین (مَن فَرَّ بِدینِه مِن اَرضٍ …) و گاهی برای فرار از ظلم و ظالم (هاجَرُوا … من بعد ما ظُلموا) و گاهی برای رسیدن به خداوند (مُهاجِرٌ اِلی رَبّی) و زمانی برای فرار از گناه است (یَهجُرُونَ السَّیِّئاتِ) و همۀ اهداف گذشته یا به نیت خدا و (فی سَبیلِ الله) است یا برای غیر خدا.

* آثار هجرت در راه خدا:

امنیت:
وَمَن يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً….: کسی که در راه خدا هجرت کند جاهای امن فراوان و گسترده‌ای در زمین می‌یابد. (نساء: ۱۰۰)

طبق این آیه، اسلام با صراحت دستور می‌دهد که اگر در محیطی به خاطر عواملی نتوانستید آنچه وظیفه دارید انجام دهید به محیط و منطقۀ امن دیگری مهاجرت کنید. (۱۵)

بخشودگی گناهان:

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَٰئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ: کسانی که ایمان آورده‌اند و کسانی که هجرت کرده و در راه خدا جهاد نموده‌اند، آن‌ها امید به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان ست. (بقره: ۲۱۸)

بر پایه این آیه، مؤمنان و مجاهدان همگی به رحمت الهی امید دارند البته مؤمنان اهل هجرت و جهاد در راه خدا در مرتبۀ والا از رجای واثق و رحمت خاص برخوردارند. (۱۶)

رهایی از شرک:

رهایی از محیط شرک‌آلود و کفرآمیز: إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا: زمانی را به خاطر بیاور که آن جوانان به غار پناه بردند و گفتند: پروردگارا! ما را از سوی خودت رحمتی عطا کن و راه نجاتی برای ما فراهم ساز. (کهف: ۱۰)

و آسانی امور برای حفظ عقاید و انجام مناسک (کهف: ۱۵ و ۱۶)، امداد الهی (انفال: ۲۶)، ایمان حقیقی (انفال: ۷۴ و ۷۵)، کسب بصیرت در دین (نساء: ۶۶)، بهره‌مندی از خیر و نیکی (همان)، بهره‌مندی از موهبت الهی (مریم: ۴۹)، رسیدن به پاداش‌های الهی (نساء: ۶۶ و ۶۷)، پیروزی (نحل: ۴۱)، تثبیت ایمان (نساء: ۶۶)، تقرب به خدا (توبه: ۲۰)، تقوا (زخرف: ۱۰)، توحید عبادی (عنکبوت: ۵۶)، رفع ترس (قصص: ۲۱)، رسیدن به ولایت (انفال: ۷۲) و در یک کلمه بهره‌مندی از هدایت خاص الهی (نساء: ۶۶ و ۶۸).

* در تاریخ بشریت، کسانی بیشترین نقش سازنده را داشته‌اند که حرکت و هجرت کرده‌اند.

هجرت آدم علیه‌السلام تاریخ بشر را، هجرت موسی علیه‌السلام تاریخ یهودیت را و هجرت مسیح علیه‌السلام سرنوشت مسیحیت را رقم زد و هجرت پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله سرآغاز فصل نوینی برای بشریت شد و هجرت علی علیه‌السلام از مدینه به کوفه و هجرت حسین بن علی علیه‌السلام از مدینه به مکّه و از آنجا به کربلا، موجی شد که تمام حرکت‌ها و موج‌ها و هجرت گذشتگان در او جمع آمد و همین‌طور ائمۀ دیگر.

* اوصاف مهاجران شایسته و راستین عبارت است از:

۱- حفظ ایمان: مانند اصحاب کهف (کهف: ۱۳ و ۱۴).

۲- اخلاص در راه خدا: در چند آیه از قرآن قید «في سبیل الله : در راه خدا» برای هجرت مهاجران ذکر شده، مانند: (بقره: ۲۱۸)، (نساء: ۱۰۰)، (انفال: ۷۲)، (انفال: ۷۴).

۳- دنبال خشنودی خدا: که در قرآن در سورۀ حشر آیۀ ۸ به این صفت از مهاجران خدایی اشاره کرده است.

۴- پاکیزگی و طهارت درونی: که در قرآن در سورۀ مدثر آیۀ ۵ به این صفت اشاره شده است.

۵- هجرت کردن از گناه: که در روایتی پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمودند: مهاجر کسی است که (از) خطاها و گناهان هجرت کند. (۱۷)

۶- هجرت کردن از تمایلات نفسانی: این نکته را هم اضافه می‌کنیم که در هجرت و دوری از گناه، هجرت دیگری نهان است و آن هجرت از شهوات و تمایلات می‌باشد؛ که در روایتی از امام علی علیه‌السلام است که فرمودند: از شهوات هجرت و دوری کنید زیرا شهوات شما را به‌سوی ارتکاب گناهان و هجوم بردن بر زشتی‌ها هدایت می‌کند. (۱۸)

۷- امام شناسی و ولایت‌مداری: یکی از ویژگی‌های مهم مهاجر، مخصوصاً مبلّغان مهاجر، امامت و ولایت‌شناسی است که امیر مؤمنان علیه‌السلام در این باره می‌فرماید: «نام مهاجر را بر کسی می‌توان گذاشت جز آنکه حجت (خدا) بر روی زمین را بشناسد، هر کس او را شناخت و به او اقرار کرد، مهاجر است.» (۱۹)

۸- انتخاب مکان مناسب: امام علی علیه‌السلام می‌فرماید: «هیچ شهری برای تو شایسته‌تر از شهر دیگری نیست، بهترین شهرها آن (شهری) است که تو را پذیرا گردد.» (۲۰)

۹- صبر و بردباری: خداوند به پیامبرش که کوه صبر بود به‌عنوان مبلّغ دستور می‌دهد: «در برابر آنچه آن‌ها (مخالفان و دشمنان) می‌گویند شکیبا باش و با طرز زیبایی از آن‌ها هجرت و دوری نما.» (مزمل: ۱۰)

۱۰- توکّل و امیدواری: قرآن کریم می‌فرماید: «و کسانی که هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند، آن‌ها امید به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان است.» (بقره: ۲۱۸)

چنانکه حضرت موسی علیه‌السلام هنگام هجرت به مدین، سخنش توکّل بر خدا بود. قرآن می‌گوید: هنگامی‌که متوجه جانب مدین شد، گفت: امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند. (قصص: ۲۰-۲۲)

۱۱- صداقت در عمل: یکی دیگر از صفات مهاجران که در قرآن به آن اشاره شده است، راست‌گویی می‌باشد؛ که خدای متعال در سورۀ حشر آیۀ ۸ می‌فرماید: «این اموال برای مهاجران فقیری است که از سرزمین خود بیرون رانده شدند، آن‌ها راست‌گویان‌اند.»

* هجرت محدود:

گروه کوچکی از مسلمانان بعد از دیدن وضع رقّت‌بار مسلمانان و شکنجۀ بی‌امان مشرکان و… مسئله را با پیامبر صلی‌الله علیه و آله مطرح کردند و از حضرت کسب تکلیف نمودند.

حضرت در پاسخ فرمود: اگر به سرزمین حبشه سفر کنید، (برای شما بسیار سودمند خواهد بود) زیرا بر اثر وجود یک زمامدار نیرومند و دادگر در آنجا به کسی ستم نمی‌شود و آنجا سرزمین دوستی و پاکی است و شماها می‌توانید در آن سرزمین به سر ببرید تا خدا فرجی برای شما پیش آورد.

«لَو خَرَجتُم إِلی اَرضِ الحَبَشَهِ فَاِنَّ بِها مَلِکا لا یُظلَمُ عِندَهُ اَحَدٌ وَ هِیَ اَرضُ صِدقٍ حَتّی یَجعَلَ اللهُ لَکُم فَرَجا مِما اَنتُم فیهِ». (۲۱)

کلام پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله چنان اثر کرد که در زمانی کوتاه آن‌هایی که آمادگی بیشتری داشتند بار سفر بستند. شبانه و مخفیانه، برخی پیاده و بعضی سواره راه جده را پیش گرفتند و مجموع آن‌ها در این نوبت ده یا پانزده نفر بودند. چهرۀ شاخص آن‌ها جعفر بن ابی‌طالب بود و میان آن‌ها چهار زن مسلمان نیز دیده می‌شد. (۲۲)

سخنان جعفر بن ابی‌طالب نزد نجاشی زمامدار حبشه چنان تأثیر گذاشت که شاه حبشه از گفتار جعفر کاملاً خوشحال شد و گفت: به خدا سوگند عیسی را بیش از این مقامی نبود.

ولی وزیران و اطرافیان منحرف، گفتار شاه را نپسندیدند و او علی‌رغم افکار آن‌ها عقاید مسلمانان را تحسین نمود و به آن‌ها آزادی کامل داد.

* ره‌آورد هجرت اول مسلمانان صدر اسلام:

در نتیجۀ هجرت این گروه از مسلمانان بذر اسلام در بیرون از جزیرة العرب (ازجمله قلب نجاشی) پاشیده شد، لذا در سفر بعدی جعفر به حبشه، به فرمان رسول خدا صلی‌الله علیه و آله، علناً نجاشی به اسلام دعوت شد و او نیز اجابت نمود و ایمان آورد.

به هنگام بازگشت جعفر و همراهان، چهل تن از اهل آن کشور که ایمان آورده بودند، به جعفر گفتند: به ما اجازه ده تا خدمت این پیامبر صلی‌الله علیه و آله برسیم و اسلام خود را بر او عرضه بداریم.

همراه جعفر به مدینه آمدند، هنگامی‌که فقر مالی مسلمان‌ها را مشاهده کردند، به رسول خدا صلی‌الله علیه و آله عرض کردند: ما اموال فراوانی در دیار خود داریم، اگر اجازه فرمایید به کشور خود بازگردیم و اموال خود را همراه بیاوریم و با مسلمانان تقسیم کنیم، پیامبر صلی‌الله علیه و آله اجازه فرمودند، رفتند و اموال خود را آوردند و میان خود و مسلمین تقسیم کردند، در این هنگام آیه‌های ۵۲ تا ۵۴ سورۀ قصص نازل گردید و خداوند از آن‌ها تمجید کرد. (۲۳)

* هجرت گروهی:

قرآن از مهاجران یاد شده با عنوان «پیشگامان نخستین» یاد کرده است.

چنان‌که می‌فرماید: «وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ…: پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، کسانی که به نیکی از آن‌ها پیروی کردند، خداوند از آن‌ها خشنود گشت و آن‌ها (نیز) از او خشنود شدند.» (توبه: ۱۰۰)

و آیۀ ۴۱ سورۀ نحل: «وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا…: آنانی که در راه خدا هجرت کردند، بعد از آن‌که ستم‌ها کشیدند …» دربارۀ این گروه نازل شده است. (نحل:۴۱)

گاه به این هجرت، هجرت اولیه و به هجرت گروهی از مسلمانان که بعد از صلح حدیبیه و به دست آمدن یک محیط نسبتاً امن به مدینه هجرت نمودند، «هجرت ثانیه» گفته می‌شود و گاهی بر هجرت تمام کسانی که بعد از جنگ بدر تا زمان فتح مکّه به مدینه مهاجرت کردند، این عنوان اطلاق می‌شود. (۲۴)

* پاداش مهاجران:

ازجمله نکاتی که دلالت بر رفعت جایگاه هجرت در اسلام دارد، پاداش‌های عظیمی است که خداوند در دنیا و آخرت به مهاجران عنایت نموده است، که به برخی موارد اشاره می‌شود:

* جایگاه دنیوی و پاداش اخروی:

«وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً ۖ وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ: آن‌ها که پس از ستم دیدن در راه خدا هجرت کردند در این دنیا جایگاه (و مقام) خوبی به آن‌ها می‌دهیم و پاداش آخرت از آن‌ هم بزرگ‌تر است اگر می‌دانستند!». (نحل: ۴۱)

تشکیل جامعۀ صالح اسلامی که واژۀ «حسنه» بر آن منطبق است همان پاداش دنیوی است.(۲۵)

* امنیت گسترده:

قرآن دراین‌باره می‌فرماید: «وَمَن يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً ۚ وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا: و کسی که در راه خدا هجرت کند نقاط امن فراوان و گسترده‌ای در زمین می‌یابد. کسی که از خانه‌اش به‌عنوان مهاجرت به‌سوی خدا و پیامبر او بیرون رود، سپس مرگش فرارسد پاداش او بر خدا است و خداوند آمرزنده و مهربان است». (نساء: ۱۰۰)

در آیۀ ۱۱۰ سورۀ نحل می‌خوانیم: «ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُوا مِن بَعْدِ مَا فُتِنُوا ثُمَّ جَاهَدُوا وَصَبَرُوا إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ: محققاً، خدا بر مؤمنانی که از شهر و دیار خود چون به شر و فتنه کفار مبتلا شدند، ناگزیر هجرت کردند و در راه دین جهاد و صبر بسیار کردند، آری خدا از این پس بر آن‌ها بسیار آمرزنده و مهربان خواهد بود.»

* بهشت جاودان و بخشش گناهان:

«…فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِّنْ عِندِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ: آن‌ها که در راه خدا هجرت کردند و از خانه‌های خویش بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند و جنگ کردند و کشته شدند به‌یقین گناهانشان را می‌بخشم و آن‌ها را در باغ‌های بهشتی که از زیر درختانش نهرها جاری است وارد می‌کنم. این پاداشی است از طرف خداوند و بهترین پاداش‌ها نزد پروردگار است». (آل‌عمران: ۱۹۵)

* روزی شایسته:

«وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوا وَّنَصَرُوا أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا ۚ لَّهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ: و آن‌ها که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند و آن‌ها که (مهاجران را) پناه دادند و یاری نمودند، آنان مؤمنانی حقیقی‌اند، برای آن‌ها آمرزش و روزی شایسته‌ای است». (انفال: ۷۴)

«وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ۝ لَيُدْخِلَنَّهُم مُّدْخَلًا يَرْضَوْنَهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ: و کسانی که در راه خدا هجرت کردند سپس کشته شدند یا به مرگ طبیعی از دنیا رفتند، خداوند به آن‌ها روزی نیکویی می‌دهد و خداوند بهترین روزی دهندگان است. خداوند آنان را در محلی وارد می‌کند که از آن خشنود خواهند بود و خداوند دانا و بردبار است». (حج: ۵۸-۵۹)

* بالاترین درجه نزد خداوند و رستگاری ابدی:

«الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّهِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ ۝ يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَةٍ مِّنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَّهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُّقِيمٌ ۝ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ: آن‌ها که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا با اموال و جان‌هایشان جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است و آن‌ها رستگارند، پروردگارشان آن‌ها را به رحمتی از ناحیۀ خود و رضایت (خویش) و باغ‌هایی (از بهشت) بشارت می‌دهد که در آن نعمت‌های جاودانه دارند و همواره تا ابد در این باغ‌ها خواهند بود زیرا پاداش عظیم نزد خداوند است.» (توبه: ۲۰-۲۲)

به‌راستی عظیم‌ترین و برترین پاداش‌ها را خداوند برای مهاجران مؤمن و مجاهد در نظر گرفته است.

* پاداش مرگ در موقع هجرت:

«وَمَن يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا: و هر کس به‌عنوان مهاجرت به‌سوی خدا و پیامبر او، از خانۀ خود بیرون رود، سپس مرگش فرا رسد پاداش او بر خداست و خداوند آمرزنده و مهربان است». (نساء: ۱۰۰)

مهاجرت به‌سوی خدا و رسول کنایه از مهاجرت به سرزمین اسلام است سرزمینی که انسان‌ها می‌توانند با کتاب خدا و سنّت رسول خدا آشنا شده و سپس به آن دو عمل کنند. (۲۶)

و چنین شخصی اگر در این سفر بمیرد پاداش او با خداوند آمرزنده و مهربان است.

خدای متعال در آیۀ دیگری به مهاجرینی که در راه خدا به مقام شهادت می‌رسند و یا حتی به مرگ طبیعی از دنیا می‌روند وعدۀ «رزق حَسَن» داده است: «…لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا… : …خداوند به آن‌ها روزی نیکویی می‌دهد..» (حج: ۵۸)

«رزق حسن» همان نعمت‌های بهشتی است چون بعد از مرگ جز آخرت جایی نیست که آدمی در آن از «رزق حسن» بهره‌مند بشود. (۲۷)

* تفاوت کوچ و هجرت را می‌بایست در نیّت‌ها و اهداف آن جست. هر کوچی، هجرت نیست، تنها کوچی هجرت است که به هدف یافتن محیطی سالم برای پرواز روح باشد و شخص بتواند در آن محیط در چارچوب فطرت، عقل و وحی، سبک زندگی‌ای را رقم زند که گام نخست آن رنگ خدایی گرفتن و صبغة الله شدن و گام نهایی آن متاله و خدایی شدن است.

* هرچند که هجرت در لغت برگرفته از واژۀ عربی هجر است و از همین ماده و خانواده هجران به معنای اختیار جدایی و مفارقت انسان از غیر خود ساخته شده است و هر انسانی می‌تواند از دیگری به زبان و قلب (۲۸) هجران جوید و مفارقت نماید؛ ولی مهاجر کسی است که برای حفظ دین خود از شهری به شهری دیگر می‌رود و این‌گونه از وطن مألوف مفارقت می‌کند. از این روست که خداوند مؤمنانی که در مکّه به پیامبر صلی‌الله علیه و آله ایمان آورده و به سبب شرایط سخت محیطی آن ناچار به مفارقت شدند و به مدینه رفتند مهاجر نامیده است؛ زیرا آنان از وطن مألوف و خانه و کاشانه و نیز قبیله و خویشان خود جدا شدند و به خاطر حفظ دین و ایمان خویش ترک وطن کردند. (۲۹)

* از نظر فرهنگ قرآنی این‌گونه خروج، اعتزال و کناره‌گیری از خویشان و میهن، هجرت و کوچ، در حقیقت نجات و رهایی واقعی است. (انبیاء: ۷۱) از این روست که هر که در راه خدا و برای فراهم آوری محیط اجتماعی سالم برای رشد استعدادها و فعلیت‌یابی اسمای الهی خود و خانواده، ترک وطن کرده و همۀ تعهدات نادرست و ناپسند ترک و رها می‌کند و به‌سوی خداوند و محیط‌زیست سالم و جامعه سالم می‌رود، خداوند در آنان را مهاجرانی می‌خواند که خداوند ایشان را نجات و رهایی بخشیده است. (۳۰)

* هجرت در مواردی بر اشخاصی واجب می‌شود. از جمله کسانی که هجرت بر آنان واجب است، کسانی هستند که در محیط خود نمی‌توانند آزادانه واجبات دینی خود را انجام دهند و در مسیر خدایی شدن گام بردارند. افرادی که مستضعف و ناتوان از هجرت نیستند، بر ایشان است که هجرت کنند؛ زیرا در آینده نمی‌توانند مدعی شوند که امکان انجام اعمال و واجبات دینی را در جامعه نداشتند و تحت‌فشار جامعه ناچار به ترک واجبات و انجام محرمات شده‌اند؛ زیرا درهای هجرت به روی ایشان گشوده بود و می‌توانستند خود را از محیط ناسالم به محیط سالم برسانند. (نساء آیات ۹۷ تا ۹۹)

* هم‌چنین از شرایط هجرت آن است که شخص توانایی هجرت داشته باشد؛ اما اگر مستضعف باشد و ناتوانی چون کودکان و یا زنان و یا سالخوردگان و امکان هجرت برای او فراهم نباشد، دیگر هجرت این افراد لازم و ضروری نیست. (نساء: ۹۷ و ۹۸)

* در حقیقت ناتوان از هجرت که مستضعفان حقیقی هستند، می‌توانند هجرت نکنند؛ اما دیگران نمی‌توانند هیچ‌گونه عذری بیاورند و بگویند که جبر محیط‌زیست آنان را به رفتارها و کارهای زشت دعوت کرده و یا مجبور نموده است درحالی‌که توانایی هجرت ازآنجا را داشته و زمین خداوند گسترده است و انسان می‌تواند به‌هرحال جایی را بیابد که دین خویش را حفظ کند.

هرگونه عواملی چون اجبار از سوی دشمنان و کافران (آل‌عمران: ۱۹۵)، اذیت و آزار و فتنه گیری از سوی آنان (نحل: ۱۱۰)، تقیه (همان)، محیط ظالم و فاسد (نساء: ۹۷ و نحل: ۴۱) می‌تواند مهاجرت را لازم و ضروری کند. بنابراین نمی‌تواند در شرایطی این‌چنین ترک هجرت کرد.

* کیفر ترک هجرت

* چنان‌که گفته شد، هجرت در شرایطی واجب و لازم است. در این شرایط اگر کسی ترک هجرت کند، به‌عنوان یک گناه قلمداد می‌شود. خداوند در آیه ۹۷ سوره نساء، ترک هجرت را ظلم به نفس می‌شمارد و این دسته از افراد هرچند که توجیهاتی چون سخت هجرت، مستضعف بودن و مانند آن را بیاورند، موردپذیرش خداوند نیست و فرشتگان ایشان را به سبب ترک هجرت مورد سرزنش قرار می‌دهند (همان) و مرگ را بر ایشان سخت و ناگوار می‌سازند. (همان)

* از نظر قرآن کسانی که توانایی هجرت دارند ولی از آن سر باز می‌زنند و به جامعۀ ایمانی و محیط سالم نمی‌پیوندند، اهل نفاق هستند. در حقیقت یکی از نشانه‌های نفاق عدم هجرت و پیوستن به جامعۀ اسلامی و ایمانی و سالم است. (نساء، آیات ۸۸ و ۸۹)

از آیۀ ۷۴ سورۀ انفال نیز به دست می‌آید که اگر این دسته افراد را از اهل نفاق نشماریم دست کم از افراد سست ایمان می‌باشند و ترک هجرت بی عذر از سوی آنان خود نشانه و گواهی روشن بر این سست ایمانی ایشان است.

این دسته از تارکان هجرت از رحمت و ولایت الهی بیرون می‌روند (نساء، آیه ۸۹؛ انفال، آیه ۷۲) و در دنیا و آخرت دچار مشکل و عذاب می‌شوند.

* در برخی از دوره‌ها و شرایط حتی تارکان از هجرت از ارث محروم شدند، تا اموال جامعۀ اسلامی از طریق ارث به سرزمین‌های کافران و جامعۀ فاسد منتقل نشود. اگر حضور برخی از مؤمنان و مسلمانان در سرزمین دشمنان موجب انتقال ثروت از طریق ارث شود و موجبات تقویت کافران و اقتصاد ایشان باشد، جواز ارث بردن از میان می‌رود. از امام باقر علیه‌السلام و صادق علیه‌السلام روایت است که اهل مکّه از اهل مدینه ارث نبردند. (۳۱) زیرا در آن شرایط اهل مکّه کافر و اهل مدینه مسلمان بودند و انتقال ثروت به مسلمانان مکّه از طریق ارث موجب تقویت اقتصاد مکّه و ضعف اقتصادی مدینه می‌شد.

* البته بسیاری از مردم به سبب علاقه به وطن مألوف و وابستگی به زن و فرزند و خویشان حاضر به هجرت نیستند و دل در گرو این امور دارند و این‌گونه است که نمی‌توانند از خود بگذرند و گام در راه خدا نهند. (۳۲)

منابع:

۱) کشف‌الاسرار، میبدی، ج ۶، ص ۴۰۷

۲) مشرب الارواح، ص ۴۴

۳) کشف الاسرار، ج ۶، ص ۴۰۷

۴) راغب اصفهانی، مفردات راغب، ج ۱، ص ۵۳۶

۵) آل‌عمران: ۱۹۵؛ انفال: ۷۲ و ۷۴ و ۷۵؛ توبه: ۲۰؛ نحل: ۴۱ و ۱۱۰

۶) تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۳ و ۵۱۶

۷) تفسیر المیزان، ج ۱۶، ص ۱۸۰

۸) تفسیر تسنیم، ج ۱۱، ص ۴۱

۹) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۹۹

۱۰) وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۱۴

۱۱) بحار، ج ۷۴، ص ۱۲۱ – ج ۱، ص ۱۷۰

۱۲) مجموعه ورّام، ج ۱، ص ۳۶ – بحار، ج ۱۹، ص ۳۱

۱۳) سفینة البحار، شیخ عباس قمی، مکتبه السنائی، ماده هجر

۱۴) تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۲۳۹

۱۵) تفسیر نمونه، ج ۴، ص ۹۰

۱۶) تسنیم، ج ۱۱، ص ۴۱

۱۷) منتخب میزان الحکمه، ص ۵۲۱

۱۸) غررالحکم، حدیث ۲۵۰۵

۱۹) نهج‌البلاغه، خطبه ۱۸۹، ص ۳۷۲

۲۰) نهج‌البلاغه، حکمت ۴۴۲

۲۱) تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۴۶ – سیره ابن هشام – ابن هشام، ج ۱، ص ۳۴۹

۲۲) تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۴۶

۲۳) تفسیر نمونه، ج ۲۳، ص ۳۹۳

۲۴) تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۲۶۲

۲۵) ترجمه المیزان، ج ۱۲، ص ۳۷۱

۲۶) المیزان، ذیل آیه ۱۰۰ سوره نساء

۲۷) المیزان، ج ۱۴، ص ۵۶۵ – مجمع‌البیان – طبرسی، ج ۷، ص ۱۴۸

۲۸) مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، ص ۸۳۳

۲۹) نثر طوبی، شعرانی، ج ۲، ص ۵۰۹

۳۰) ترتیب کتاب العین، ج ۳، ص ۱۸۶۸

۳۱) البرهان، ج ۲، ص ۷۲۰، حدیث ۳

۳۲) تغابن، آیه ۱۴ – تفسیر نور الثقلین، ج ۵، ص ۳۴۲، حدیث ۲۰

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.