موکّل تربت چه می کند
وحدت کرمانشاهی (سهراب قلی خان) شاعر عارف (م 1311) چون در جوانی به خدمت استاد میرزا حسن مشرف شد، مشغول تزکیه گردید و به مجاهدت پرداخت پس از چندی، استادش به عتبات عالیات (عراق) رفت.
چون دو سه سال گذشت، شوق دیدار عراق و استاد، به وی دست داد و به طرف کربلا رهسپار شد. چون به نزدیکی کربلا رسید در مکاشفه دید، استادش وفات کرده است. از این کشف محزون شد تا به کربلا رسید.
از دیگران جویای حال استادش شد، گفتند: «بیست روز است که وفات کرده است.» پس در کربلا توقف کرد و مشغول عبادت و زیارت شد.
روزی از امام حسین علیهالسلام تربت خاص تقاضا کرد. گوید: در اثنای تضرع، دیدم چیزی نزدم بر زمین افتاد آن را برداشتم و دیدم تربت خاص است. پس آن را در سبد مهرها نهادم و بعد از مدتی به کرمانشاه بازگشتم. پس از سه روز به سراغ تربت رفتم و آن را نیافتم. در شگفت شدم و بسیار اندوهناک گشتم.
روزی منزل حاج میرزاعلی محمد از علمای اهل باطن رفتم. کسی از ایشان درباره نگهداشتن تربت سؤال کرد. ایشان فرمود: «دعای مخصوص از ائمه است که تربت را باید در پارچهای نهاد و دعا بر آن خواند و سر آن را محکم مهر کرد. اگر جز این شود ملکی که موکل این تربت است آن را خواهد برد.» من از شنیدن این سخن دریافتم که تربت نگهداشتن هم آدابی دارد.