مَثَل مردم طالب دنیا
مردم دنیاطلب، طالب کسی هستند که میان آنها و محبوبشان دلّاله باشد. میخواهند با ملّایی مراوده داشته باشند که به درد دنیایشان بخورد و در مرحله بعد برای آخرتشان نیز مفید باشد. چون طالب دنیا هستند، میخواهند آنها را به دنیا برسانند. مَثَل این مردم، مَثَل بقّالی است که پدرش مرده بود و میخواست برای او نماز و روزه استیجاری بدهد.
او خم شیرهای داشت و موش در آن افتاد و مرد؛ پس چارهای اندیشید و شخصی را دید و به او گفت تو یک سال نماز و روزه برای پدر من به جا آور، من این خم شیره را بهعنوان اجرت به تو میدهم.
بقال پس از آنکه خم شیره را بهعنوان اجرت نماز داد، خواست تقدس کرده باشد، لذا از آن شخص حلالیت طلبید و گفت: شیرهای را که در عوض نماز دادم، موش در آن افتاده بود. شما مرا حلال کنید. شخص مذکور گفت: البته شما را حلال میکنم، به شرط آنکه شما هم مرا حلال کنید. پرسید: مگر چه شده؟ گفت: در این نمازها که برای پدرت میخواندم هرگاه به رکوع میرفتم بادی از من خارج میشد و علت آن را نمیدانستم، اکنون فهمیدم علت آن چیست.