وبلاگ

مکاشفات

از آنجائی که اهل معرفت، به سبب تهذیب و صفای باطن و رفع حجب، مکاشفات با اختیار و بی‌اختیار دست می‌دهد و مشاهدات رحمانی از چشمهٔ فیوضات جلالی و جمالی به شهود می‌رسد و معانی و حقایق برایش کشف می‌شود، حضرت استاد از این نعم باطنی برخوردار بودند به حدّی که قابل حصر نبود. ما برای نمونه چند مورد را برای خوانندگان طالب حقایق درج می‌کنیم:

اوّل: استاد در منزل یکی از معروفین در سلوک و دارای مکاشفات بسیار، بودند و شیخی فاضل (مرحوم حجةالاسلام نصیری آذربایجانی) از اهل آذربایجان منزل آن شخص آمد و عرضه داشت: دخترم مریض است و التماس دعا بسیار از او داشت. آن اهل سلوک گفت: مریضت خوب می‌شود. استاد فرمودند:

«یک‌مرتبه تابوت و جنازهٔ آن دختر جلویم پدیدار شد و فهمیدم دختر او می‌میرد. به آن اهل سلوک گفتم دخترش می‌میرد و خوب نمی‌شود. بعد از یک هفته سر پل آهنچی قم آن شیخ را دیدم و به من گفت: آقا دخترم مُرد. او چه می‌گفت که دخترت خوب می‌شود»!

دوم:

فرمودند: «بعضی مرا اذیّت می‌کردند، برای دفع اذیّت آنان چند بار سورهٔ انّا انزلناه را خواندم به روح مرحوم آقای قاضی تقدیم کردم و از ایشان استمداد جستم. در مکاشفه آقای قاضی را دیدم که با اشاره با انگشتان این کلام را فرمودند: «انّا کفیناک المستهزئین»؛ یعنی ما شرّ آن‌ها را از تو دور می‌کنیم. همین‌طور هم شد و آن شخص بعداً فلج شد». (۱۳۶۷)

سوم:

فرمودند: «وقتی در سرداب خانه در نجف اشرف مشغول ختم «الله الصّمد» بودم، یک مرتبه کشفی واضح مشهودم شد. پس دیدم حوریان بهشتی جلویم بسیار ظاهر شده و نزد آن‌ها یک سینی زیباست که وسط آن خیلی عالی نوشته شده بود «الله الصّمد» که وصفش قابل توصیف نیست».

وقتی سؤال شد همه چیز به کشف برایتان رخ می‌دهد؟ فرمودند: «نه، گاهی به صورت الهام است که به دلم تفهیم می‌شود».

چنانکه روزی شخصی منزل استاد آمد و صدای تلویزیون در خانه شنیده می‌شد. آن شخص برای اینکه خودی نشان بدهد گفت: این صدای تلویزیون حرام است. استاد فوراً (به الهام قلبی) فرمودند:

«بلند شو، برو، حرام آن است که دیروز صبح سیلی به صورت عیالت زدی و فلان فحشی را دادی».

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.