مکتوب چهارم
۱- مسجد سهله و ذکر جلیّ
استاد فرمودند: من هر هفته شبهای چهارشنبه به مسجد سهله میرفتم. یک شب رفتم بعد از فراغت اعمال نشستم یک گوشهای از صحن مسجد در فاصله نزدیکتری. جمع دیگری هم نشسته بودند و ذکر (جلی) با هم گرفته بودند و بلندبلند ذکر میگفتند. بعضی از رفقا که مثل خودمان فکر میکردند، گفتند: آقا اینها مزاحم اهل مسجد شدهاند، به حرف ما گوش نمیدهند، اما شما مرد محترمی هستید، سید هستید و بهعنوان عالم همه شما را میشناسند، آنها احترام شما را دارند، لطفاً تذکری بدهید.
من رفتم جلو و به آنها گفتم: این چه کاری است که میکنید، ذکر میخواهید بگویید، آرام بگویید.
یکی از آن جوانها گفت: آقای کشمیری مزاحم ما نشو، ما توی حال خوشی هستیم، ما به یاد خدا و یاد امام زمان علیهالسلام هستیم. داریم ذکر میگوییم، طریقت ما اجازه داده ذکر جلی بگوییم، طریقت شما اجازه نداده، نگویید.
من قبول نکردم، دعوا کردم و آنها هم جمع کردند و رفتند. به همین علامت که مدتی طولانی دیگر نشد که مسجد سهله بروم، هر کاری میخواستم بکنم نمیشد. علتش را هم نمیدانستم.
بعد از مدتی در بغداد همان جوانی را که آن شب جواب داده بود، دیدم، باز شروع کردم با او بحث کردن باز دوباره به من گفت: آقای کشمیری زیاد سر به سر ما نگذار، دیدی آن روز مزاحم حال ما شدی، نتوانستی اینهمه مدت مسجد سهله بروی.
گفتم: حال متوجه شدم، مرا حلال کنید. آن جوان گفت: حلال کردیم ولی بدان آن شب هر چه میگفتیم برای خدا گفتیم، اگر ریا هم بود «الله الله» میگفتیم، ولی دیگران پول پول میگویند.
۲- خداجویان محترماند
استاد فرمودند: هیچوقت مزاحم اهل ذکر نشوید ولو در دین و مذهب و طریقت دیگر باشند، چون خدا جویان همگی محترماند. (خرمن معرفت صفحه ۱۰۵ تألیف حجه الاسلام سید عباس موسوی مطلق، ما در کتاب صحبت جانان صفحه ۵۹ مختصر این قضیه را نوشتیم.)