ناامیدی
یأس و ناامید بودن از خلق ممدوح و نسبت به حقتعالی مذموم است. عزّت مؤمن و غنای او در یأس از آنچه مردم دارند میباشد. امّا چون به حکمت متعالیه به خاطر خوف شدید از جهنّم یا به سبب معاصی بسیار چیزی به کسی داده نشود، راه امید بسته میشود و صاحب آن به تلاطم دچار میگردد. نتیجه ناامیدی طولانی کفر است و شخص بهنوعی فکر ادباری و قهقرایی برمیگردد و با قیاس و تشابه که بله فلآنکس چنین مشکلی را برایم پیش آورده از خدا مأیوس و خود را در ورطه بداقبالان قرار میدهد و فال بد میزند و حرفهای دلسرد کننده و مأیوسانه را بسیار تکرار میکند. برای درمان، صاحب این کسالت باید بداند که همیشه رحمت خدا بر غضب او سبقت دارد و خداوند با صراحت در قرآن فرموده: از رحمت خدا فقط کافران مأیوس میشوند نه اهل توبه. آنچه در حکایت توبه پذیران و اهل امید و رجا در طول تاریخ آمده را بخواند تا زمینه سرور و بسط به فضل نامتناهی پیدا شود. در بلاها به بداقبالی و فال بد متمسّک نشود تا فکر را در عذاب بیندازد، بلکه صلاح را از جانب خدا و استحقاق این مشکلات را از معاصی خود بداند. ناامیدی را بههیچوجه بر دل راه ندهد. زبان استغفار برای راه گشایی نافع است و با اهل محبّت بیشتر برخورد و مجالست کند و با افراد خائف و ناامید کمتر همنشینی کند تا یأس آنان به او سرایت نکند.