نزول سورهٔ «والّیل» دربارهٔ علی علیهالسلام
موسی بن عیسی انصاری گفت: بعد از نماز عصر با امیرالمؤمنین علیهالسلام نشسته بودم، مردی خدمت امام آمد و عرض کرد: یا علی! تقاضایی دارم خواستهٔ مرا برآورید. فرمود: بگو! عرض کرد: من مستأجر خانهٔ کسی هستم که درخت خرمایی در خانهاش میباشد و هرگاه باد یا پرندهای خرمایی را میاندازد، من و بچههایم از آن میخوریم و او رضایت ندارد، شما واسطه شوید تا از من درگذرد.
موسی بن عیسی گفت: حضرت به من فرمود: بیا باهم برویم؛ در خدمت ایشان رفتیم تا نزد صاحب درخت رسیدیم؛ حضرت سلام نمود و او جواب داد، احترام کرد و خوشحال شد و عرض کرد: به چه علت تشریف آوردید؟! فرمود: این مرد، خانهٔ شما مینشیند و از خرماهای افتاده از درخت استفاده میکند، او را حلال کنید؛ او قبول نکرد. حضرت، بار دیگر خواهش کرد قبول نکرد. مرتبهٔ سوم فرمود: به خدا قسم از طرف پیامبر صلیالله علیه و آله به خاطر این کار ضامن میشوم که خداوند، باغی در بهشت به تو بدهد؛ بازهم نپذیرفت! هوا نزدیک شب میشد، امام فرمود: خانه را به فلان باغستان من میفروشی؟ گفت: آری؛ فرمود: خداوند و موسی بن عیسی انصاری را شهادت میگیرم که فلان باغستان را با تمام درختانش در مقابل آن منزل به تو فروختم؛ راضی هستی؟ گفت: من هم خدا و موسی بن عیسی را به شهادت میگیرم که خانه را در مقابل باغ فروختم.
امام به آن شخص فرمودند: منزل را مالک شو، خداوند به تو برکت میدهد و برایت حلال است؛ در این هنگام، صدای اذان بلند شد و همه به سوی نماز مغرب و عشاء به امامت پیامبر صلیالله علیه و آله رفتند و نماز گزاردند.
فردا بعد از نماز صبح، وحی بر پیامبر نازل شد و پس از پایان وحی، پیامبر صلیالله علیه و آله روی به اصحاب کرد و فرمود: کدام یک از شما دیشب عمل خوبی انجام دادید؟ شما میگویید یا من بگویم؟!
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: شما بفرمایید، پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: جبرئیل بر من نازل شد و گفت: دیشب، علی بن ابیطالب کار نیکی انجام داد، سؤال کردم آن عملش چه بود؟ گفت: این سوره را بخوان: «بسمالله الرّحمن الرّحیم و اللّیل إذا یغشی و النّهار إذا تجلّی…» (اللیل آیه 1 و 000) و به امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: تو بهشت را تصدیق نمودی و باغ خود را در عوض آن خانه دادی و به آن شخص بخشیدی؟ عرض کرد: بلی؛ فرمود: سورهٔ «واللیل» دربارهٔ تو نازل شد و بعد، پیشانی حضرت را بوسید و فرمود: من برادر تو و تو برادر من میباشی. (بحارالانوار، ج 9، ص 516-پند تاریخ، ج 2)