نقش علی علیهالسلام در جنگ احد
خلیفهٔ دوم به شقیق بن سلمه دربارهٔ شجاعت علی علیهالسلام گفت: روز جنگ احد ما با رسول خدا بیعت کردیم بر اینکه فرار نکنیم، اگر کسی فرار کرد، او گمراه است و اگر کسی از ما کشته شد شهید شده و رسول خدا صلیالله علیه و آله پشت و پناه اوست.
وقتیکه صنا دید قریش با لشکریان به ما حمله کردند طاقت نیاوردیم بلکه از میدان جنگ فرار کردیم؛ ناگاه امیرالمؤمنین را دیدیم که مانند شیر خشمآلود، کفی از ریگ زمین برداشته بر روی ما پاشید، فرمود: روی شما سیاه باد! این وقت صورتهای ما غبارآلود گردید و او میفرمود: کجا فرار میکنید بهطرف آتش میروید؟! ما برنگشتیم، بعد دیدیم دوباره علی علیهالسلام بهطرف ما حمله کرده، درحالیکه در دست او شمشیری بود که از او مرگ میچکید و فرمود: شما بیعت نمودید و آن را نقض و شکستید، قسم به خدا کشتن شما از این جماعت، بهتر است.
من نظر کردم، دیدم چشمهای علی علیهالسلام مانند دو مشعل فروزان است و چنان شده که گویا دو کاسه پر از خون است، یقین کردم که به ما حمله خواهد کرد، از میان صحابه نزدش رفتم و گفتم: یا اباالحسن! به ما حمله مکن که دأب عرب است، گاه فرار میکند و گاه برمیگردد. علی علیهالسلام از من حیا کرد، روی خود را بهطرف دیگر برگردانید؛ قسم به خدا تابهحال، آن اُبُّهَت روز احد از قلبم خارج نشده است. (بحارالانوار، ج 6، ص 495- گلزار سخن، ج 1)