وَجد
مرحوم عارف بالله محمدتقی مجلسی درباره وجد میفرماید: «وجد عبارت است از غشیت (مدهوشی) و بیتابی که دست میدهد سالک را از استیلای فیض الهی بر دل. در حالت وجد گاه گریه بر او غلبه کند؛ چنانکه در قرآن میفرماید: «میشنود آنچه بر پیغمبر صلیالله علیه و آله نازل شد، میبینی چشمهای ایشان را اشکبار از جهت معرفتی که دارند به حق».
گاه به حرکت درمیآیند، چنانکه در کتاب کافی از حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام منقول است که صفات مؤمن را بیان فرموده: «از صفات ایشان آن است که چون پیش ایشان خدای تعالی را ذکر کنند، به حرکت درآیند، چنانکه درخت از باد به حرکت درمیآید. از پیامبر صلیالله علیه و آله مروی است: «کریم نیست کسی که به اهتزاز در نیاید وقتیکه نام دوستش را شنید».
در کتاب امالی شیخ صدوق آمده که ابو درداء، امامعلیعلیهالسلام را در خرابهای دید به روی درافتاده. چنان دانست که آن حضرت از دنیا رحلت کرده است. آمد و اهل خانه آن حضرت را خبر کرد. حضرت فاطمه علیها السلام فرمود: «ای ابو درداء! او در هر شبانهروز چندین مرتبه چنین از هوش میرود». مروی است که حضرت صادق علیهالسلام در اثنای تلاوت قرآن بیهوش میشدند.
در کتاب من لایحضره الفقیه مذکور است که حضرت فاطمه علیها السلام در محل شنیدن قول «محمّد رسولالله» در اذان بلال، صیحه زد و افتاد و بیهوش شد. حضرت امامحسنعلیهالسلام وقتی که اعمال را در قیامت به نظر ذوالجلال به خاطر میرساند به روی در میافتاد و بیهوش میشد. امام زینالعابدین علیهالسلام در محل بلند در راه حج، بیهوش میشدند، چنان که از اشتر میافتادند.